ریاض، نقطه آغاز تحولات منطقه
تغییر از کجا آغاز شد؟
دیپلماسی ایرانی: شاید باور کردنش سخت باشد شاید هم تعبیر به توهم توطئه شود اما تغییرات اخیر خاورمیانه زمانی کلید خورد که تغییرات در عربستان آغاز شد. زمانی که پرونده های امنیتی منطقه به دست بندر بن سلطان، مرد امنیتی این کشور افتاد. مردی که همگی او را به مرد زد و بندهای امنیتی پشت پرده می شناسند و چهره ای که تغییرات را به زور هم شده، پیش می برد.
بندر بن سلطان در سال گذشته میلادی در روایتی که روزنامه های عربی منتشر کردند، به توصیه سازمان امنیت امریکا ضمن حفظ سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی عربستان، رئیس سرویس اطلاعات و امنیت این کشور شد. از همان زمان سیاست خارجی عربستان از رویکرد صرف دیپلماسی به دیپلماسی امنیتی تغییر جهت داد.
آن طور که روزنامه العرب، چاپ لندن نوشت، وی از نقش آفرینی زیاده از حد قطر در پرونده های منطقه ای به ویژه در پرونده های سوریه، لیبی و مالی به هیچ وجه راضی نبود و این مساله را در دیدار با مقام های غربی بارها مطرح کرد. گلایه ای که البته فقط از جانب او صورت نمی گرفت بلکه شکایتی بود که همه حاکمیت عربستان به ویژه شخص پادشاه داشت. اما قطری ها نیز شش ماه فرصت داشتند که ثابت کنند تصور بندر بن سلطان اشتباه است. بندر قطری ها را متهم می کرد که به جای حمایت از نیروهای معتدل آنها را به شدت ضعیف کرده و به حمایت از جریان های افراطی و تندرو همت گماشته است. دلیلش هم روشن بود. فعالیت های جریان های جبهه النصره که به القاعده نزدیک بودند در سوریه و گروه های تروریستی در مالی و همچنین جریان های سلفی مسلح تندرو در لیبی تاییدی بر این ادعا بودند.
بسیاری از تحلیلگران نقطه عطف تغییر رویکرد امریکا به قطر را قضیه لیبی و ترور سفیر امریکا در بنغازی می دانند. اتفاقی که به نوعی موید اظهارات بندر بن سلطان بود.
روزنامه السفیر، چاپ بیروت در این باره می نویسد که بندر پس از آن حادثه به واشنگتن سفر کرد و ضمن دیدار با مقام های امریکایی به آنها توضیح داد که اظهاراتش در مورد قطر و بلندپروازی های آن برای به قدرت رساندن جریان های اسلامی که بر خلاف ظاهری که ادعا می کند، افراطی هستند و غیر قابل مذاکره، با کشته شدن سفیر امریکا در لیبی صحیح از کار در آمده است.
به اعتقاد بسیاری تغییر سیاست های امریکا در قبال تحولات منطقه از همان جا آغاز شد. از آن تاریخ به قطر ضرب الاجل اعلام نشده ای داده شد تا ظرف مدتی معین بتواند به وعده هایی که داده بود در پرونده لیبی و سوریه عمل کند. وعده هایی که قطر نتوانست حتی به کمک ترکیه به آْنها جامه عمل بپوشاند. وعده ای که می گفت بشار اسد ظرف امروز و فردا سقوط می کند، اسلام گرایان معتدل در سوریه و مصر و لیبی و تونس و دیگر کشورهای عربی قدرت را به دست می گیرند و همه این کشورهای جدید هم پیمان غرب می شوند.
می توان گفت تغییر زمانی صورت گرفت که نگاه امریکایی ها به سوریه تغییر کرد. بعد از پخش فیلم آدم خوری که قلب یک سرباز سوری را می خورد و پخش دیگر فیلم های خشونت آمیز تروریست های سوریه و جنجالی که در امریکا و دنیای غرب بر سر آن به راه افتاد. اکنون بسیاری می پرسیدند که آیا غرب و امریکا از جریان هایی در سوریه حمایت می کنند که تا این اندازه خشن هستند؟ در مقابل وقتی که تصویری از خشونت های مشابه توسط حکومت و ارتش سوریه منتشر نشد و فیلمی که به همان اندازه خشن باشد به نمایش در نیامد، بسیاری می پرسیدند که چرا نباید غرب با اسد کمتر خشونت طلب کنار نیاید؟ در آن موقع امریکایی ها و کلا غربی ها به دنبال یافتن مسبب آن حوادث افتادند. سوال روشن بود، چه کسانی از جریان های افراط در خاورمیانه حمایت می کنند؟
در ماه آوریل روزنامه نیویورک تایمز به نقل از منابع امنیتی گزارش داد که قطر و ترکیه حامیان اصلی جریان های افراط در منطقه هستند. به این ترتیب که سلاح های غربی خریداری شده توسط قطر و ترکیه از خاک ترکیه وارد سوریه می شوند و به دست نیروهای وفادار به القاعده می رسد. در این گزارش اگر چه در ابتدا نام عربستان آمد اما در ادامه کمتر به آن توجه شد و تمرکز بیشتر بر قطر و ترکیه بود.
پس از آن سازمان های امنیتی غربی گزارش دادند که سلاح هایی که قطر برای مبارزه با مخالفان معمر قذافی به لیبی فرستاده بود نیز سر از مصر (صحرای سینا، هم مرز با اسرائیل) و سوریه در آورده است. در مالی نیز گزارش شد که جلیقه های ضد گلوله ای که به تن نیروهای مخالف حکومت مرکزی که با القاعده هم پیمان شده بودند، در آمد جلیقه هایی هستند که در ترکیه و کشورهای اروپایی دوخته شده اند و توسط قطر به دست آنها رسیده است.
در تمام این مدت عربستان اگر چه دستی در تحولات داشت اما تلاش می کرد بیشتر نظاره گر باشد و قطر مجال ترک تازی داشته باشد. بعد از ناکامی قطر در تحقق وعده ها و به وجود آمدن این تفکر که غرب از سیاست حمایت از جریان های افراطی حمایت می کند که امنیت غرب را تهدید می کنند، سیاست تغییر آغاز شد. این تغییر نیاز به یک قربانی داشت. یا به عبارت دیگر تغییر می بایست از جایی آغاز می شد که خود مسبب سیاست های اشتباه منطقه بود. ترکیه و قطر منطقی ترین مکان برای این تغییر بودند.
در اوایل ماه آوریل روزنامه العرب گزارش داد که امریکایی ها به شدت به دوحه فشار می آورند که پای خود را از پرونده سوریه بیرون بکشد. پس از آن گفته شد که غربی ها و اعراب دیگر توجهی به اخوان المسلمین سوریه نمی کنند و ارسال سلاح به مخالفان اسد در سوریه متوقف شده است. رهبران مخالفان نیز به گفته این روزنامه در توصیه ای امریکایی – اروپایی و علی رغم مخالفت ترکیه و قطر به عربستان رفتند و با بندر دیدار کردند. بندر به آنها گفت که ما سیاست حمایت از جریان افراط را دنبال نمی کنیم و شما نیز باید به دنبال تغییر رویکرد مبارزه با اسد باشید. دوحه نیز به اطلاع اخوان المسلمین رساند که دیگر در پرونده سوریه دخالتی ندارد و نباید از آن انتظار کمک داشته باشند. پرونده به دست عربستان افتاده است.
به این ترتیب روند تضعیف اسلام گرایان به ویژه اخوان المسلمین آغاز شد. در این میان عربستان و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، البته به استثنای قطر، از سیاست های دوحه در حمایت از اخوان المسلمین به شدت ناخرسند بودند. برای همین به فشار بی امان به اخوانی ها روی آوردند و در امارات، بحرین، کویت و عربستان با کوچک ترین مورد مظنون به همکاری با این جریان به شدت برخورد کردند.
نزدیک به یک ماه پیش مصر برای نخستین بار شاهد برخورد طایفه ای از نوع شیعی – سنی بود. مساله ای که با سخنرانی مشهور محمد مرسی در جمع علمای سلفی ای که اخوان المسلمین آنها را در قاهره گردهم آورده بود، وارد فاز تازه ای شد و خشم اجتماعی گسترده ای را به وجود آورد. تنها در حدود یک هفته بعد از آن مخالفان مرسی به کمک ارتش وی را از قدرت کنار زدند و عصر جدیدی را در مصر به وجود آوردند. ساعاتی کوتاه بعد از سقوط مرسی ریاض و ابوظبی و کویت به حکومت جدید تبریک گفتند و دولت جدید مصر با حمایت مالی حدود 10 میلیارد دلاری این کشورها آغاز به کار کرد. بسیاری از تحلیلگران آن تغییر را ساخته و پرداخته اندیشه های ضد اخوانی بندر بن سلطان و همتایان امنیتی دیگرش دانستند. روزنامه السفیر نوشت که تغییر زمانی رخ داد که مقام امنیتی در دوحه دستور به کناره گیری شیخ حمد داد و بندر نیز در مصر کار تغییر حکومت را آغاز کرد. اما روزنامه الاخبار نوشت که تغییر قبل از دوحه نزدیک به 9 ماه پیش در ریاض آغاز شد، جایی که تصمیم گرفته شد با روی کار آمدن بندر نهادهای امنیتی بین المللی تغییری در وضعیت موجود منطقه بدهند.
هنوز پروسه تغییر ادامه دارد، بسیاری می گویند با تقویت جریان لیبرال سکولار مخالف حرکت النهضه در تونس و لیبرال ها در مغرب دولت های اخوانی آنها نیز در سراشیبی سقوط قرار گرفته اند. بعد از گذشت حدود یک سال شاهد تغییری شگرف در قلب تغییرات منطقه ایم. تغییری که شامل حال همه می شود و همچنان ادامه دارد.
نظر شما :