چرا طرح های پیشنهادی برای حل بحران در سوریه بی فایده است؟

فقدان اراده حاکم برای آتش بس رسمی

۲۶ مهر ۱۳۹۱ | ۱۶:۱۰ کد : ۱۹۰۷۹۹۴ اخبار اصلی خاورمیانه
دکتر مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به لایه های بحران سیاسی در سوریه اشاره کرده و تاکید می کند که نبود اراده سیاسی برای پایان دادن به بحران،کار را برای میانجی گرهای منطقه ای سخت می کند
فقدان اراده حاکم برای آتش بس رسمی

دیپلماسی ایرانی:تاکنون طرح های بسیاری برای حل بحران سیاسی و ناآرامی امنیتی در سوریه از سوی بازیگران خارجی فعال در این صحنه مطرح شده است. اما  در پاسخ به این پرسش که نتیجه طرح های پیشنهادی برای حل این بحران چه خواهد بود باید چند تحلیل را از یکدیگر مجزا کرد و سپس بر اساس جداسازی این سطوح تحلیل به یک نتیجه گیری نهایی و واحد رسید.

اگر در مرحله نخست سطح تحلیل کلان را مورد توجه قرار دهیم، این پرسش مطرح است که آیا مساله سوریه یک مساله سیاسی است که راه حل سیاسی داشته باشد و یا یک بحران سیاسی است که این بحران در پی رسیدن به اهداف سیاسی فراتر از طرح مساله سوریه به عنوان یک مشکل منطقه ای است؟

1.     در این سطح تحلیل نتیجه ای که بدست می آید آن است که اساسا مساله سوریه یک بحران منطقه ای دارای پیامدهای فرامنطقه ای است و کشورهای فرادستی فرامنطقه ای بر آن هستند که از این بحران در مسیر اهداف تعریف شده کلان  خود در جامعه بین المللی سود ببرند. بنابراین هدف از تحرکات موجود منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه تنها خود سوریه نیست، بلکه سوریه به عنوان یک عضو از اعضای جبهه مقاومت است که در برابر خود امروز در سطح منطقه ای صف بندی را شاهد هستند که من نام آن را "جبهه موافقت" می گذارم. صف بندی که در آن آنکارا، ریاض، قطر و در حال مدیریت شدن برای افزودن قاهره به این خط موافقت است. بنابراین باید در این سطح تحلیل کلان بگوییم که مساله سوریه یک مساله مربوط به جغرافیای تعریف شده این دولت-کشور نیست و یا تنها به معارضه میان دولت حاکم بر دمشق و مخالفان آن محدود نمی شود. در این سطح باید بگوییم آنچه که در سوریه در حال اتفاق افتادن است، مساله سوریه نیست، بلکه بحران سوریه است که این بحران به سمت و سوهای خاصی با اهداف گوناگون منطقه ای و بین المللی مدیریت می شود.

2.     در سطح تحلیل دوم یعنی سطح تحلیل میانی باید بر این نکته پای بفشاریم که اگر بحران مساله سوریه بحران منطقه ای و بین المللی با اهداف خاصی تعریف شده است، هدف منطقه ای نهفته در آن خارج کردن سوریه از جبهه مقاومت و کمرشکن کردن مقاومت در مسیر دستیابی به اهداف تعریف شده در جهت مدیریت آینده خاورمیانه است. بنابراین در این مسیر، تمام تلاش های موجود در حل بحران سوریه سمت و سوی برکناری بشار اسد را دنبال می کرده است و تردید موجود در این تغییر و تحول در گرو جایگزین مناسب برای بشار اسد به گونه ای است که دولت پسابشاراسد دولتی رادیکال با سوگیری های منفی در منطقه بر ضد جبهه موافقت نبوده، بلکه بر ضد جبهه مقاومت قرار می گیرد.

3.     در سطح تحلیل خرد است که ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که با عنایت یا پروای سطوح میانی و سطوح کلان تحلیل آیا طرح های مطرح از سوی دو جبهه موجود حامی  مقاومت و مخالفت می تواند انگاره ها و گزاره های موجود در سطح تحلیل اول و دوم را بشکند و زمینه های ایجاد یک موافقت جهت حل این بحران را به وجود آورد. به بیان دیگر ما در طرفداران جبهه مقاومت روسیه و چین را داریم و در جبهه حامیان موافقت امریکا و کشورهای غربی همانند انگلیس و فرانسه را شاهد هستیم. در این چارچوب می بینیم که هر کدام از آنها به واسطه اهداف تعریف شده در دو سطح کلان و میانی در سطح خرد به بیان نظریات و یا طرح هایی می پردازند که این طرح ها در مسیر حاصل کردن اهداف حداکثری برای خود و اهداف حداقلی برای رقیب است. در اینجاست که شاهد هستیم هر کدام این طرح ها از سوی جبهه های متفاوت بیان می شود و در این میان حلقه اتصال به این طرح ها تلاش های سازمان ملل متحد و به نمایندگی از سازمان ملل متحد کوفی عنان و اکنون اخضر ابراهیمی است. بنابراین کشاکش و اصطکاک میان طرح های مطرح شده میان این دو جبهه و حامیان آن می تواند فضای سیاسی مناسبی را برای هر کدام از جبهه ها در جهت نمایش اراده سیاسی برای حل بحران به افکارعمومی نشان دهد. اما در حوزه سیاست های اعمالی به هیچ ترتیب این طرح ها  به نتیجه ای ملموس در جهت حل بحران سوریه نمی انجامد.

طرح ایران و اخضر ابراهیمی و دیگر طرح ها از سوی جبهه موافقت در جهت حل بحران سوریه تا زمانی که اراده حاکم در جهت ایجاد فضای مثبت برای رسیدن به برد-برد در بحران سوریه حاصل نشود وضعیت سوریه را نفع ملت سوریه تغییر نخواهد داد.

با توجه به آنچه که در سه سطح تحلیل بیان شد، باید بگوییم طرح ایران و طرح جدید اخضر ابراهیمی نیز ناشی از همین معناست. به گونه ای که پس از لو رفتن مقداری از طرح اخضر ابراهیمی پس از مسافرت او به ترکیه در جهت اعزام 3000 سرباز حافظ صلح به سوریه به گونه ای که این سربازان بیشتر از کشورهای اروپایی همسو با جبهه موافقت می باشند، موجب شده است نقدهایی از ابتدا به طرح اخضر ابراهیمی در این زمینه از سوی  نیروهای روبرو یا نیروهای مقاومت بیان شود که چرا نیروهای حافظ صلح باید از کشورهایی باشند که نزدیک و همسو با جبهه موافقتند و از سوی دیگر طرح اخضر ابراهیمی با مشکلات جدی روبروست. به گونه ای که زمانی که ابراهیمی با پشتوانه چند دهه کارنامه قابل قبول  در حل بحران های بین المللی و منطقه ای از سال های 1980 به این سو، پرونده سوریه را به دست می گیرد باز هم بیان می کند که در سخت ترین ماموریت خود در طول زندگی دیپلماتیکش در بحران سوریه وارد شده است.

با توجه به آنچه گفته شد  چه طرح ایران و چه طرح ابراهیمی و دیگر طرح ها از سوی جبهه موافقت در جهت حل بحران سوریه تا زمانی که اراده حاکم در جهت ایجاد فضای مثبت برای رسیدن به برد-برد در بحران سوریه حاصل نشود، وضعیت سوریه را نفع ملت سوریه تغییر نخواهد داد./14

کلید واژه ها: سوریه اخضر ابراهیمی دكتر مهدي مطهرنيا


نظر شما :