افشای بزرگ اطلاعاتی و اضطراب ژئوپلیتیک؛
ایران چگونه معادلات منطقه را تغییر داد؟

دیپلماسی ایرانی: ضربه اطلاعاتی بزرگ ایران به رژیم صهیونیستی، آن چنان که رسانههای بینالمللی و بهویژه شبکه المیادین بر آن تأکید کردهاند، فراتر از یک عملیات تخلیه اطلاعاتی یا صرفاً یک رویداد امنیتی است. این واقعه آشکارا مرزهای بازدارندگی کلاسیک را جابهجا کرده و لایهای روانی، سیاسی و ژئوپلیتیک به مناقشه ایران و اسرائیل افزوده است. پس از انتشار خبر دسترسی ایران به هزاران سند حساس از تأسیسات و طرحهای استراتژیک اسرائیل، نخستین پیامد این واقعه در عرصه روانی نمایان شد؛ موساد و ساختار اطلاعاتی اسرائیل که سالها خود را قله نفوذناپذیری تصویر میکرد، امروز با بحران اعتبار و آسیبپذیری آشکار مواجه شده است. این بحران نه تنها سطح تصمیمسازی و نبض مدیریتی اسرائیل را دچار اضطراب و شک میکند، بلکه در جامعه اسرائیل نیز احساس ناامنی و نگرانی را تقویت میکند، تا آنجا که برخی تحلیلگران از احتمال ایجاد موج بیثباتی داخلی و حتی تغییرات جدی در سطوح بالای مدیریت اطلاعاتی اسرائیل سخن میگویند.
از سوی دیگر، ایران با هوشمندی زمان افشای این اسناد را انتخاب کرده است؛ در مقطع حساس مذاکرات هستهای و همزمان با تلاشهای منطقهای برای دستیابی به آتشبس در غزه، چنین اقدامی برای تهران یک برگ برنده بیسابقه به شمار میرود. پیام ضمنی ایران به طرفهای غربی و اروپایی این است که تهران، فراتر از ظرفیتهای نظامی، هماینک دارای قدرت جنگ نرم و برتری اطلاعاتی است؛ قدرتی که تنها محدود به پرونده هستهای نیست، بلکه میتواند کارکرد بازدارنده در قبال هرگونه فشار یا اقدام خصمانه علیه منافع ایران داشته باشد. نفس این عملیات به مذاکرهکنندگان غربی هشدار میدهد که راهبردهای مبتنی بر فشار حداکثری، تحریم یا اقدام بالقوه نظامی دیگر فاقد اثربخشی گذشته است و ایران اکنون میتواند تهدید به افشای اطلاعات حساس یا حتی شفافسازی ضعف ساختاری اسرائیل را همچون کارتی برای افزایش قدرت چانهزنی در مذاکرات به کار گیرد. در بُعد دیگر، این رخداد باعث تردید عمیق در سیستم هماهنگی اطلاعاتی غرب و اسرائیل نیز خواهد شد و حرکت به سمت بازنگری در اعتماد به اطلاعات موساد را سرعت میبخشد.
در روند جنگ و آتشبس غزه، تأثیرات چنین رخدادی کمسابقه است. ساختار امنیتی اسرائیل که سیاستورزی نظامی و اطلاعاتی خود را بر پایه بازدارندگی مطلق تعریف کرده بود، اکنون مجبور است بخشی از ظرفیت خود را صرف ترمیم اعتبار و شناسایی ابعاد رخنه اطلاعاتی کند؛ طبیعتاً تمرکز راهبردی تلآویو از ادامه عملیات نظامی در غزه به مسائل داخلی و حفظ نظم روانی جامعه جابجا میشود. این تغییر مثبت به نفع محور مقاومت و حتی گروههای فلسطینی تمام خواهد شد، چرا که اسرائیل با آگاهی از آن که ممکن است در هر لحظه اسنادی تازه از برنامهها، طرحها یا حتی عملیات آیندهاش افشا شود، ریسکپذیری خود را از دست خواهد داد و تمایل بیشتری به دستیابی به توافق یا آتشبس نشان خواهد داد.
در مقیاس منطقهای و حتی فرامنطقهای، افشاگری ایران درباره عمق و کیفیت نفوذ اطلاعاتی، کارکرد بازدارنده جدیدی ایجاد کرده است؛ اکنون بازیگران دیگر منطقه از ریاض تا قاهره و حتی در پایتختهای اروپایی ناچار به بازاندیشی در ارزیابیهای اطلاعاتیشان درباره نقش و ظرفیتهای ایران هستند. این موقعیت ژئوپلیتیک نرم، جایگاه ایران را بهعنوان کشوری هوشمند، بازیگر فعال و برخوردار از ابزارهای نوین قدرت نرم تثبیت میکند، درحالیکه اسرائیل با نوعی فروپاشی روانی و اختلال در رهبری امنیتی مواجه شده است؛ امری که در ماههای آینده نیز چهبسا با غافلگیریهای تازه و انتشار تدریجی اسناد بیشتر، ادامه یابد.
در نهایت، این ضربه اطلاعاتی را باید نه صرفاً یک پیروزی “تاکتیکی”، بلکه بهعنوان یک تحول راهبردی در توازن قوای منطقهای و مسیرهای آتی مذاکرات هستهای و امنیتی منطقه ارزیابی کرد؛ تهران موفق شده است معادله بازدارندگی را از حوزه سنتی و نظامی، به حوزه روانی و اطلاعاتی بسط دهد و این تحول، حاوی پیامهای مستقیم برای اسرائیل و پیامدهای غیرمستقیم برای قدرتهای بزرگ و ساختار سیاسی-امنیتی منطقه خواهد بود.
نظر شما :