برندسازی آیینهای ملی در عرصه بینالملل
ضرورت بازتعریف نقش ایران در پرونده نوروز

دیپلماسی ایراتی: در جهانی که روایتهای فرهنگی به میدان رقابت قدرتهای نرم بدل شدهاند، صیانت از آیینی چون نوروز، دیگر صرفاً یک دغدغهی میراثی نیست. نوروز برای ایران، نه فقط یک جشن باستانی، که سرمایهای ملی در دیپلماسی فرهنگی است. با این حال، در غیاب کنشگری فعال، این سرمایه میتواند به سادگی در اختیار دیگران قرار گیرد؛ همانگونه که طی سالهای اخیر شاهد تلاشهایی از سوی ترکیه، آذربایجان و حتی برخی نهادهای بینالمللی برای «بازتعریف» نوروز به عنوان یک سنت منطقهای بیهویت و غیرایرانی بودهایم.
در رقابت فرهنگی جهانی، تنها خاستگاه تاریخی کفایت نمیکند؛ بلکه باید روایتی معتبر، جذاب و مداوم از یک آیین تولید و تثبیت شود. تجربهی کره جنوبی در جهانیسازی آیین «چوسوک» (جشن شکرگزاری کرهای) از طریق انیمیشن، سریالهای تلویزیونی، آموزش بینفرهنگی و ثبت در یونسکو، یکی از نمونههای موفق بهرهبرداری از آیینهای ملی در دیپلماسی فرهنگی است.
ژاپن نیز در دهههای اخیر با سرمایهگذاری بر «هانامی» (جشن شکوفههای گیلاس)، توانسته این آیین را از یک رسم محلی به یک جاذبهی جهانی بدل کند که حتی در آمریکا و کانادا نیز در قالب جشنهای رسمی برگزار میشود.
فراتر از ثبت رسمی، کشورهایی چون هند، از ظرفیت مهاجران و دیاسپورای خود بهره گرفتهاند تا جشن دیوالی را در پارلمانهای بریتانیا، کانادا و استرالیا به عنوان یک مناسبت فرهنگی ملی به رسمیت بشناسانند. این همان مدلی است که ایرانیان مقیم خارج هم میتوانند برای نوروز بهکار ببرند، مشروط به اینکه از سوی نهادهای فرهنگی و سیاسی کشور پشتیبانی هدفمند و مستمر دریافت کنند.
در همین راستا، ارمنستان و چین با شبکهسازی فرهنگی از طریق انجمنهای دانشجویی، نهادهای محلی و کارزارهای دیجیتال، موفق شدهاند جشنهایی چون «سال نوی قمری»-سال نوی چینی (عید بهار) که بر اساس تقویم قَمَری شرق آسیایی برگزار میشود- را حتی در آفریقا و آمریکای لاتین نهادینه کنند.
در عرصه حقوقی، کشورهای حاشیه مدیترانه، بهویژه یونان، در سالهای اخیر برای حفظ مالکیت معنوی بر آیینهایی نظیر «کارناوال پاتراس»، از طریق دادگاههای بینالمللی مالکیت فکری و همچنین یونسکو اقدام کردهاند. ایران نیز میتواند با فعالسازی پروندههای تقویتی در یونسکو، جلوگیری از بازثبت نوروز با روایتهای تحریفشده را در دستور کار قرار دهد.
از منظر رسانهای، ترکیه در سالهای اخیر با پشتیبانی دولت و شبکههای تلویزیونی نظیر TRT، نسخهای «ترکمحور» از نوروز را تولید و در شبکههای منطقهای به نمایش گذاشته است. در مقابل، ایران میتواند با ساخت مستندهای بینالمللی، پویانماییهای تاریخی، یا کمپینهای چندزبانه در شبکههایی نظیر پرستیوی، العالم یا حتی پلتفرمهایی چون نتفلیکس و یوتیوب، روایت اصلی نوروز را در سطح جهانی بازتولید کند. تجربه موفق «رستورانهای ایرانی» در لندن، نیویورک و سیدنی، نشان داده است که اگر عناصر فرهنگی به شیوهای جذاب ارائه شوند، آمادگی جذب در فرهنگ جهانی را دارند.
همچنین برگزاری جشنهای نوروزی در سفارتخانههای ایران، نهفقط برای جامعه ایرانی، بلکه با دعوت از نخبگان فرهنگی و سیاسی میزبان، میتواند به یک ابزار روایتساز بدل شود. در این حوزه، تجربه آلمان در «هفته فرهنگی برلین» یا فرانسه در ترویج «روز باگت» با مشارکت دیپلماتیک بسیار آموزنده است.
در نهایت، حفاظت از نوروز تنها با نوشتن بیانیه و برگزاری آیینهای داخلی آن هم به شکل محدود که صرفا در روزهای پایانی سال یا ایام نوروز شاهد آن هستیم محقق نمیشود؛ بلکه نیازمند یک راهبرد میانمدت و چندسطحی است که دیپلماسی، رسانه، آموزش، مشارکت دیاسپورا و ظرفیتهای حقوقی را همزمان بهکار گیرد. صیانت از نوروز یعنی صیانت از حق روایت، حق بازنمایی و حق مالکیت بر میراثی که اگرچه فراگیر شده، اما خاستگاه آن به روشنی ایران است. همانگونه که دیگران برای بازتعریف آن فعال شدهاند، ایران نیز باید بیش از گذشته کنشگرانه، هوشمند و چندزبانه به میدان روایت بازگردد.
نظر شما :