پرونده میدل ایست اینستیتیوت درباره بازگشت فشار حداکثری دولت جدید امریکا (بخش نهم)
اعمال فشارهای حداکثری پیچیدهتر از آن چه تصور میشود

دیپلماسی ایرانی: ایجاد یک مشارکت دیپلماتیک جدید با شرکای منطقه ای کلیدی از سراسر خاورمیانه که به دنبال پیشبرد سیاست هماهنگ تر ایالات متحده در مورد ایران است که به جنبه های کلیدی سیاست های تهران می پردازد. با توجه به سبک دیپلماتیک احتمالی دولت ترامپ، که بیشتر با حرکتهای آزادانه و غیرقابل پیشبینی مشخص میشود، یک گروه تماس دیپلماتیک سنتی و مجموعهای از بحثهای رسمی درباره نحوه هماهنگی در مورد سیاست ایران، کمتر محتمل به نظر میرسد. با این وجود، فرصتی برای ایالات متحده وجود دارد که مجموعهای از گفتوگوهای منظم با شرکای منطقهای داشته باشد؛ و تمرکز کلیدی چنین گفتوگوهای سطح بالایی باید ایجاد یک روش جدید با ایران باشد که تهران را به عقبنشینی از اقدامات بیثباتکننده منطقهای و جهانی از نگاه غرب و امریکا وادار کند.
این مشارکتهای منطقهای در خاورمیانه باید به روابطی که آمریکا در اروپا دارد، پیوند خورده باشد، که روابط اقتصادی عمیقتری با ایران نسبت به آمریکا دارد و میتواند نقش قویتری در محدود کردن محمولههای تسلیحاتی ایران به اوکراین و شمال آفریقا ایفا کند (ادعایی که همیشه از سوی ایران رد شده است).
ژاپن می تواند نقش فعال تری در کمک به رفع تحریم ها توسط ناوگان «أرواح» نفتی ایران که به سمت چین می روند، ایفا کند. علاوه بر این، هند و آذربایجان خود را برای خدمت به عنوان گرههای حیاتی در کریدورهای ترانزیتی فرامنطقهای شامل ایران قرار میدهند؛ بنابراین، آنها باید بخشی از هر کمپین جدید «فشار حداکثری» با تحریمهای ثانویه باشند. اما شرکای خاورمیانه بیشترین موقعیت را در تلاش برای پاسخگویی به مسائل کلیدی دارند، زیرا آنها در همسایگی ایران زندگی می کنند.
برنامه هسته ای ایران
یک سؤال مهم که چارچوب مشارکت منطقه ای بین ایالات متحده و کشورهای کلیدی عربی باید به آن رسیدگی کند، برنامه هسته ای ایران است. پرونده هستهای احتمالاً در ماههای ابتدایی دولت دوم ترامپ تسلط خواهد داشت و اگر ایالات متحده یک گروه تماس منطقهای غیررسمی برای ایجاد انسجام دیپلماتیک قویتر با شرکای مهم منطقهای در مورد اقداماتی که در مورد برنامه هستهای ایران انجام شود، ایجاد کند، سودمند خواهد بود.
با توجه به تغییر موقعیت برخی از کشورهای منطقه در قبال ایران در سالهای اخیر و روابط اقتصادی رو به رشد بین ایران و همسایگانش، بازگشت به "فشار حداکثری 2 "، تلاشی که بر تحمیل هزینههای عمدتا اقتصادی بر ایران متمرکز باشد، ممکن است اجرای آن پیچیدهتر از آن چیزی باشد که واشینگتن تصور می کند.
علاوه بر این، اگر ایالات متحده و چین در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ وارد یک جنگ اقتصادی بزرگ شامل تعرفه ها، تجارت و فناوری شوند، همانطور که به نظر می رسد شاخص های اولیه نشان می دهد، این می تواند اثرات خارجی منفی در خاورمیانه و برخی سناریوهای غیرمنتظره ایجاد کند که به بهترین وجه با مشارکت دوستان منطقه ای آمریکا انجام می شود.
علاوه بر این، دوره دوم ترامپ میتواند فرصتهای جدیدی را برای حل مسئله هستهای ایجاد کند که در دوره اول وجود نداشت. تهران توانست کمپین «فشار حداکثری» دولت اول ترامپ را تحمل کند، اما انجام این کار هزینه سنگینی داشت. با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، تهران به وضوح در تلاش است تا پیشگیرانه از تشدید بیشتر تحریم ها جلوگیری کند.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، از رئیسجمهور آمریکا خواسته است که کمپین «فشار حداکثری» خود را احیا نکند، بلکه به دنبال «حکمت حداکثری» در برخورد با ایران باشد، در این صورت میتوان انتظار داشت تهران برای جلوگیری از درگیری، واکنشی مشابه نشان دهد.
تهران میداند که صرف اطمینان خاطر مبنی بر اینکه برنامه هستهای خود را مسلح نمیکند، کافی نخواهد بود و به سازش برای به رسمیت شناخته شدن نیازمند است. همانطور که یکی از مفسران سیاسی می گوید، "دوران بدون جنگ، بدون صلح به پایان رسیده است. اکنون دوران جنگ یا صلح است." و البته که مساله زمان مهم است. برای صداهای طرفدار مذاکره در تهران، کنترل جمهوری خواهان بر تمام اهرم های قدرت در واشینگتن به این معنی است که توافق با دولت ترامپ با حمایت نهادی گسترده تری نسبت به برجام بخت بیشتری خواهد داشت.
منبع: میدل ایست نیوز / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
انتشار این مطلب به معنای تایید آن توسط دیپلماسی ایرانی نیست و صرفا برای آگاهی خوانندگان دیپلماسی ایرانی در چارچوب پرونده تهیه شده توسط میدل ایست نیوز ترجمه شده است.
نظر شما :