مجموعه تحولات ۷۲ ساعت گذشته در عرصه سیاست خارجی
ایران و سه روز پرماجرا

دیپلماسی ایرانی: از چهارشنبه هفته گذشته عرصه سیاست خارجی ایران تحولات سیال و پرشتابی را به خود دیده است. مجموعه این حوادث در روزهای منتهی به پایان سال ۱۴۰۳، شرایط پیچیده و درعینحال مبهمی را با تمرکز بر دیپلماسی هستهای برای سال پیشرو به وجود آورده است، اما در جدیدترین اتفاق، صبح دیروز جمعه پکن میزبان نشست سهجانبهای با حضور معاونان وزرای امور خارجه روسیه، چین و ایران درباره پرونده هستهای کشورمان بود که در نهایت با یک بیانیه مشترک هشتبندی به کار خود پایان داد.
گفتنی است که دونالد ترامپ، روز پنجشنبه در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره نشست سهجانبه ایران، چین و روسیه اینگونه واکنش نشان داد که «شاید آنها قصد دارند درباره مسائل غیرهستهای گفتوگو کنند. شاید هم قرار است درباره کاهش تنشهای مرتبط با سلاحهای هستهای صحبت کنند». البته معاون وزیر امور خارجه چین پس از نشست با همتیان ایرانی و روسی خود درباره برنامه هستهای ایران گفت «باید از اقداماتی که وضعیت را در خاورمیانه تشدید میکند، اجتناب کرد و شرایط را برای دستیابی به یک راهحل دیپلماتیک فراهم کرد».
محسن بختیار، سفیر ایران در چین، هم در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «خرسندم اعلام کنم که براساس همکاریهای راهبردی سه کشور جمهوری اسلامی ایران، چین و روسیه، اجلاس سهجانبه معاونان وزرای امور خارجه امروز ۲۴ اسفند در پکن با موفقیت کامل برگزار شد. کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه کشورمان، با رایزنیها و تبادل نظرهای بسیار مثبت و سازنده با دیگر طرفها، به تفاهمات بسیار مهم و ارزشمندی درباره توسعه همکاریهای سهجانبه در موضوعات مهم بینالمللی ازجمله ضرورت همراهی سه کشور برای مقابله با تحریمهای یکجانبه و قلدرمآبانه آمریکا نایل آمدند. ابتکار بسیار ارزشمند برگزاری چنین ساختارهای سهجانبه، مسیر روشنی برای مقابله با یکجانبهگرایی باخت-باخت آمریکا فراهم خواهد کرد».
بیانیه مشترک پایانی
همانطور که عنوان شد، نشست معاونان وزرای امور خارجه ایران، روسیه و چین با صدور یک بیانیه مشترک هشتمادهای همراه بود که در آن، سه کشور بر اهمیت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، شامل زمانبندیهای مندرج در آن، تأکید کرده و از طرفهای ذیربط خواستند تا از انجام هر اقدامیکه موجب تشدید وضعیت شده، اجتناب کنند تا فضا و شرایط مناسب برای تلاشهای دیپلماتیک ایجاد شود. متن کامل بیانیه شامل موارد زیر است:
۱- «برگزاری موفقیتآمیز نشست»: نشست پکن میان چین، روسیه و ایران در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ با موفقیت برگزار شد. این نشست به ریاست ما ژائوکسی، معاون وزیر امور خارجه چین، و با حضور کاظم غریبآبادی، معاون وزیر امور خارجه ایران، و سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، انجام شد.
۲- «بحث درباره وضعیت هستهای و تحریمها»: سه کشور آخرین تحولات مربوط به برنامه هستهای ایران و موضوع رفع تحریمها را به طور مفصل بررسی کردند و بر ضرورت لغو تحریمهای غیرقانونی یکجانبه تأکید کردند.
۳- «تأکید بر دیپلماسی و گفتوگو»: چین، روسیه و ایران بار دیگر بر این موضوع تأکید کردند که تنها راهحل عملی و معتبر برای حل این مسئله، تعاملات دیپلماتیک و گفتوگوهای مبتنی بر احترام متقابل است.
۴- «اجتناب از فشار و تهدید»: سه کشور خواستار توقف اقداماتی مانند تحریم، فشار و تهدید به استفاده از زور شدند و تأکید کردند که طرفهای درگیر باید به ریشههای تنشهای کنونی توجه کنند.
۵- «تأکید بر قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت»: سه کشور بر اهمیت اجرای کامل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، ازجمله زمانبندیهای مشخصشده در آن، تأکید کردند و از همه طرفها خواستند تا از هر اقدامی که موجب تشدید تنشها میشود، خودداری کنند.
۶- «حمایت از برنامه هستهای صلحآمیز ایران»: چین و روسیه از تأکید مجدد ایران بر صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش استقبال کردند و تعهد ایران به پایبندی به معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای (انپیتی) و موافقتنامه جامع پادمان را مورد تقدیر قرار دادند. آنها همچنین بر حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای تأکید کردند و خواستار احترام به فعالیتهای بیطرفانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی شدند.
۷- «تقدیر از نقش چین»: ایران و روسیه از نقش سازنده چین و میزبانی این کشور از نشست پکن تقدیر کردند. سه کشور توافق کردند که همکاریهای نزدیک خود را در آینده ادامه دهند.
۸- «همکاریهای منطقهای و بینالملل»: سه کشور درباره موضوعات منطقهای و بینالمللی مورد علاقه مشترک تبادل نظر کردند و توافق کردند همکاریهای خود را در چارچوب سازمانهای بینالمللی و ترتیبات چندجانبه، مانند سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس، حفظ و تقویت کنند.
نظرات پنجگانه وزیر خارجه چین در دیدار با معاونان وزرای خارجه ایران و روسیه
وانگ یی، عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین و وزیر امور خارجه این کشور، دیروز جمعه در پکن با کاظم غریبآبادی، معاون وزیر امور خارجه ایران، و سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، دیدار کرد. در این نشست، او پنج دیدگاه کلیدی چین را درباره موضوع هستهای ایران مطرح کرد. بنا به روایت تسنیم و براساس گزارش شبکه CGTN، این پنج دیدگاه به شرح زیر است:
۱- «تأکید بر راهحلهای دیپلماتیک و مسالمتآمیز»: چین بر این باور است که حل اختلافات باید از طریق روشهای دیپلماتیک و بدون توسل به زور یا تحریمهای غیرقانونی انجام شود. همه طرفها باید براساس مفهوم امنیتی مبتنی بر «مشترکبودن، جامعبودن، همکاری و پایداربودن»، فضایی مناسب برای ازسرگیری گفتوگوها فراهم کنند و از هرگونه اقدام تشدیدکننده تنشها خودداری کنند.
۲- «تعادل میان حقوق و مسئولیتها»: چین بر لزوم حفظ توازن بین حقوق و مسئولیتها در موضوع هستهای تأکید کرد. ایران باید به تعهد خود مبنی بر تولیدنکردن تسلیحات هستهای پایبند باشد، و در مقابل، دیگر طرفها نیز باید حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را بهعنوان یکی از اعضای معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) به رسمیت بشناسند.
۳- «بازگشت به برجام»: چین معتقد است که هر توافق جدیدی باید بر پایه توافق هستهای برجام شکل گیرد. این کشور از همه طرفها میخواهد تا همسو با این هدف، گفتوگوها را در اسرع وقت از سر بگیرند. همچنین آمریکا باید صداقت سیاسی خود را نشان داده و هرچه سریعتر به مذاکرات بازگردد.
۴- «اجتناب از مداخله شورای امنیت»: چین بر این باور است که در شرایط کنونی، مداخله شورای امنیت سازمان ملل نهتنها به ایجاد اعتماد متقابل کمک نمیکند، بلکه ممکن است سالها تلاش دیپلماتیک را نابود کند. فعالسازی مکانیسم ماشه نیز باید با احتیاط کامل انجام شود تا از تضعیف تلاشهای دیپلماتیک جلوگیری شود.
۵- «گابهگام و برابر بودن»: چین بر لزوم پایبندی به اصول گامبهگام و برابر بودن تأکید کرد. تجربه تاریخی نشان داده است که رویکردهای مبتنی بر «حل مسائل براساس قدرت و جایگاه» نهتنها راهحلی پایدار ارائه نمیدهند، بلکه ممکن است به بنبست بینجامند. تنها با احترام متقابل و در نظر گرفتن نگرانیهای منطقی همه طرفها میتوان به راهحلی جامع دست یافت که انتظارات جامعه بینالمللی را نیز برآورده کند.
به موازات توصیههای پنجگانه، وانگ یی در نشست دیروز با معاونان وزرای خارجه ایران و روسیه در پکن، بر لزوم تقویت هماهنگیهای سهجانبه میان پکن، تهران و مسکو تأکید کرد. او با بیان اینکه «چین، روسیه و ایران باید هماهنگیهای بینالمللی خود را افزایش داده و در حفظ صلح جهانی مشارکت فعالتری داشته باشند»، به اهمیت این همکاریها در شرایط کنونی جهان اشاره کرد. وانگ همچنین با اشاره به حساسیت بالای پرونده هستهای ایران، مدعی بود «این پرونده در مرحلهای حیاتی قرار دارد و نیازمند رویکردی دیپلماتیک و مسالمتآمیز است». در همین حال، ما ژائوشو، معاون وزیر خارجه چین، نیز با حمایت از سیاست ایران در ادامه همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اعلام کرد «ما از تلاشهای ایران در این زمینه حمایت میکنیم و خواستار لغو تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی علیه این کشور هستیم». او افزود «حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای باید به طور کامل محترم شمرده شود. این حق، بخشی از تعهدات بینالمللی ایران تحت معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) است و باید از سوی جامعه جهانی به رسمیت شناخته شود».
معمای میانجیگری چین؛ دیپلماسی یا استراتژی؟
از دل این مواضع مقامات چینی و نیز فحوای توصیههای پنجگانه پکن و مفاد بیانیه مشترک چنین برمیآید که رویکرد پکن بهعنوان یک بازیگر کلیدی در تلاش برای کاهش تنشها و یافتن راهحلی دیپلماتیک برای بحران هستهای ایران است. چین با تأکید بر همکاری و گفتوگو، به دنبال ایجاد فضایی است که در آن همه طرفها بتوانند به اجماعی پایدار دست یابند. به بیان دیگر در میان پیچیدگیهای ژئوپلیتیک خاورمیانه، چین با گامهایی محتاطانه اما حسابشده، وارد عرصه دیپلماسی منطقهای شده و تمرکز خود را بر کاهش تنشهای میان ایران و آمریکا گذاشته است.
حضور پکن در کنار روسیه بهعنوان میانجی، نهتنها نشاندهنده نگرانی این قدرت جهانی از تشدید بحرانهاست، بلکه بازتاب منافع اقتصادی و استراتژیک عمیق چین در خاورمیانه، بهویژه با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، است. چین بهعنوان یکی از بازیگران اصلی اقتصاد جهانی، روابط تجاری و انرژی گستردهای با این کشورها دارد. هرگونه تشدید تنشها، بهویژه اگر ایران در کانون آن باشد، میتواند این مناسبات پرسود را تهدید کند. ازاینرو پکن تلاش میکند با کنترل تنشها، از تبدیل بحرانهای منطقهای به آتشی که منافعش را به خطر بیندازد، جلوگیری کند. اما نقش چین فقط به حفظ ثبات محدود نمیشود.
پکن با هوشمندی از موقعیت ایران به عنوان یک کارت استراتژیک در برابر واشنگتن استفاده میکند. چین میداند که ایران، علیرغم تحریمها، بازیگری کلیدی در منطقه است. با حمایت دیپلماتیک از تهران، چین نهتنها موازنه قدرت را بهنفع خود تغییر میدهد، بلکه نفوذ آمریکا در خاورمیانه را نیز کاهش میدهد. این اقدام بخشی از استراتژی بلندمدت چین برای تقویت جایگاه خود به عنوان یک قدرت جهانی و مقابله با فشارهای آمریکاست. چین با ظرافت میان حمایت از ایران و حفظ روابط با کشورهای عربی تعادل برقرار میکند. پکن میداند که نمیتواند کاملا جانب یکی را بگیرد؛ چراکه این امر بهضرر منافعش تمام میشود. بنابراین با ارائه خود به عنوان میانجی بیطرف اما قدرتمند، همزمان اعتماد تهران و کشورهای عربی را جلب میکند. این رویکرد نهتنها جایگاه چین را به عنوان صلحساز جهانی تقویت میکند، بلکه از رقابتهای منطقهای برای پیشبرد اهداف استراتژیکش بهره میبرد. ورود چین به این پروسه تحولی مهم در دیپلماسی جهانی است که آینده خاورمیانه و موازنه قدرت در جهان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
یک سفر، یک نامه
با سفر انور قرقاش به تهران در عصر چهارشنبه، او به طور رسمی نامه دونالد ترامپ را به مقامات ایرانی تحویل داد. هرچند جزئیات این نامه هنوز منتشر نشده، اما گمان میرود محتوای آن چندان دوستانه نباشد. این فرضیه با توجه به ادعای نورنیوز، مبنی بر اینکه این نامه پیش از رسیدن به ابوظبی ابتدا به مسکو ارسال شده بود، تقویت میشود. با این حال روسها به دلیل لحن تند آن، از ایفای نقش در انتقال نامه خودداری کرده و نهایتا این مأموریت به امارات متحده عربی سپرده شد. در چنین فضایی، علاوه بر مسکو، دیگر کشورهایی که سابقه میانجیگری دارند نیز با توجه به وضعیت کنونی سیاست آمریکا و اهداف ترامپ با احتیاط بیشتری عمل میکنند.
انتخاب امارات و شخص انور قرقاش برای انتقال نامه ترامپ به ایران، پرسشهایی را درباره انگیزههای پشت پرده این اقدام برانگیخته است. این نخستین باری است که ابوظبی به عنوان یک واسطه دیپلماتیک در چنین سطحی ظاهر میشود؛ نقشی که پیشتر توسط کشورهایی همچون ژاپن، فرانسه، عمان، قطر و سوئیس ایفا میشد. این تغییر در میانجیها نشاندهنده تحولات جدیدی در دیپلماسی منطقهای است. نکته قابل توجه دیگر، انتخاب قرقاش برای این مأموریت است. او که مواضع ضدایرانی آشکاری داشته و روابط نزدیکی با اسرائیل دارد، گزینهای است که امارات آگاهانه برگزیده است. این امر نشان میدهد که ابوظبی علاوه بر تقویت روابط خود با واشنگتن، احتمالا در پی تأمین منافع استراتژیک خود در منطقه نیز هست.
از سوی دیگر، احتیاط کشورهایی مانند عمان و قطر در ورود به این ماجرا، نشانهای از درک عمیق آنها نسبت به پیچیدگیهای دیپلماتیک و امنیتی منطقه است. این کشورها که سابقهای طولانی در میانجیگری دارند، میدانند که هرگونه حرکت نسنجیده ممکن است منجر به تشدید تنشها و آسیب به روابطشان با تهران شود. خودداری آنها از پذیرش این نقش نهتنها نشاندهنده احتیاط استراتژیک است، بلکه نگرانیهای گستردهتری را درباره تحولات آینده در منطقه بازتاب میدهد. در این میان، واکنش ایران به این نامه و هشدارهای رهبران کشور، گویای آن است که تهران این اقدام را نه یک تلاش دیپلماتیک صادقانه، بلکه بخشی از یک بازی سیاسی خطرناک میداند. ایران آگاه است که هرگونه افزایش تنش میتواند به منافع ملی آن آسیب برساند، اما همزمان آماده است در برابر هرگونه فشار مقاومت کند.
این رویداد نهتنها روابط میان ایران و آمریکا را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه نشانهای از تغییر نقش کشورهای منطقه در دیپلماسی بینالمللی است. امارات با ورود به این عرصه، در تلاش است تا موقعیت خود را در معادلات جهانی تقویت کند. با این حال این تصمیم میتواند پیامدهایی غیرقابل پیشبینی برای ثبات منطقه داشته باشد. در چنین شرایطی، حفظ هوشیاری و اتخاذ رویکردی محتاطانه از سوی تمامی بازیگران امری ضروری به نظر میرسد. اما نقشآفرینی امارات در انتقال نامه ترامپ، ابعاد دیگری نیز دارد. این کشور کوچک اما استراتژیک در خلیج فارس، همواره نگران آن بوده که در میان تنشهای بینالمللی به «زمین سوخته» تبدیل شود. موقعیت جغرافیایی حساس و وابستگی شدید آن به تجارت و امنیت منطقهای، امارات را بهشدت آسیبپذیر کرده است. در حالی که تنش میان ایران و آمریکا به اوج خود رسیده، ابوظبی درک میکند که تشدید درگیریها میتواند امنیت و ثبات منطقه را به خطر بیندازد.
انتخاب امارات به عنوان واسطه در ارسال نامه ترامپ، بیانگر تلاش این کشور برای ایفای نقشی فعال در مدیریت بحران است. با علم به تبعات بالقوه این نامه، امارات کوشیده است از تشدید تنشها جلوگیری کند. این اقدام را میتوان تلاشی برای ایجاد تعادل میان روابط نزدیک آن با آمریکا و اسرائیل از یک سو، و اجتناب از افزایش تنش با ایران از سوی دیگر دانست. هدف نهایی امارات، حفظ ثبات داخلی و جلوگیری از تبدیلشدن به قربانی درگیریهای منطقهای است. این استراتژی، اگرچه پرخطر است، اما نشاندهنده درک واقعگرایانه ابوظبی از شرایط منطقه و آسیبپذیریهای خود در معادلات سیاسی خاورمیانه محسوب میشود.
نامه ترامپ در دست بررسی است
نشست سهجانبهای معاونین وزرای امور خارجه چین، روسیه و ایران در پکن در حالی برگزار شد که عصر چهارشنبه هفته گذشته انور قرقاش، مشاور امور دیپلماتیک رئیس امارات متحده عربی، حامل نامه دونالد ترامپ برای مقامات ایران بود. هرچند تا اکنون رهبری به شکل مشخص در دو سخنرانی خود، مخالفت صریح با مذاکرات طبق شرایط فعلی آمریکا را رد و همچنین مسعود پزشکیان در مقام رئیسجمهور نیز همین موضع را تکرار کرده، اما سخنگوی وزارت امور خارجه در مورد محتوای نامه آمریکا به ایران خبر داد که متن نامه در حال بررسی است و پس از ارزیابی و بررسیهای کامل درباره نحوه واکنش تصمیمگیری خواهد شد.
لازم به ذکر است که عباس عراقچی اخیرا در گفتوگویی احتمال مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا را رد نکرد و با اشاره به «کانال مسقط» مدعی بود: «مذاکرات غیرمستقیم شدنی است و این مدل چندان محل ایراد نیست». عمان در گذشته چندین بار میان آمریکا و ایران میانجیگری کرده است. قبلتر هم نمایندگی ایران در نیویورک در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اگر مقصود [ترامپ] از مذاکره، دستیابی به هدف رفع نگرانی از احتمال نظامیشدن برنامه هستهای ایران باشد، قابل بررسی است». همزمان به گفته اسماعیل بقایی قرار است در آخرین روزهای اسفند هم گفتوگوهای هستهای با طرفهای اروپایی برگزار شود و در کنار آن عباس عراقچی و علی لاریجانی هم از «ایده جدید» برای حل اختلافات خبر دادهاند.
به گفته وزیر امور خارجه، کانال مذاکرات با آلمان، بریتانیا و فرانسه برقرار است و با آقای گروسی و آژانس هستهای همکاری داریم و یک ایده جدید برای حل مسائل مطرح است که داریم بررسی میکنیم. اما در سوی دیگر، رویترز نیز در خبری نوشت: «وزارت خزانهداری اعلام کرد که ایالات متحده روز پنجشنبه (۲۳ اسفند) تحریمهایی را علیه محسن پاکنژاد، وزیر نفت ایران و برخی کشتیهای با پرچم هنگکنگ که بخشی از ناوگان سایهای هستند که به پنهانکردن محمولههای نفتی ایران کمک میکنند، اعمال کرد».
تحولات اخیر در پرونده هستهای ایران فضایی پیچیده و چندوجهی ایجاد کرده است. از یک سو، ایران با تقویت همکاریهای دیپلماتیک با چین، روسیه و اروپا، نشان میدهد که به دنبال کاهش تنشها و یافتن راهحلی پایدار است. این تلاشها، از جمله نشستهای سهجانبه و گفتوگو با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بیانگر تمایل ایران به حفظ تعاملات بینالمللی و حل مسالمتآمیز اختلافات است. از سوی دیگر، آمریکا با ادامه سیاست تحریمهای یکجانبه و فشار حداکثری، مانعی جدی در مسیر پیشرفت مذاکرات ایجاد کرده است. این تناقضها، فضایی مبهم و نامشخص برای ناظران به وجود آورده است. از یک طرف، ایران به دنبال حفظ حقوق خود در چارچوب معاهدات بینالمللی است و از طرف دیگر، آمریکا با تحریمهای جدید، سیاست سختگیرانه خود را ادامه میدهد. این شرایط، نیازمند تحلیل دقیق و همهجانبه است تا بتوان آینده پرونده هستهای ایران و تأثیرات آن بر روابط بینالمللی را بهدرستی درک کرد. در نهایت، فقط با تعامل سازنده و کاهش تنشها میتوان به راهحلی پایدار و عادلانه دست یافت./شرق
نظر شما :