در باب احتمال آغاز مذاکرات تهران و واشنگتن

موانع و مشوق‌های توافق ایران و امریکا در سطح منطقه‌ای

۱۰ بهمن ۱۴۰۳ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۰۸۴۴ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: سید محمد حسینی
سید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تیجه مذاکرات احتمالی میان ایران و امریکا را «اهرم‌های امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعیِ طرفین» مشخص خواهد کرد اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، متغیرهای مداخله‌گری است که برخی از آنها شتاب‌دهنده و یا ترغیب‌کننده توافق هستند و برخی‌شان به مثابه ترمز، مانع از توافق می‌شوند.
موانع و مشوق‌های توافق ایران و امریکا در سطح منطقه‌ای

دیپلماسی ایرانی: علائم لفظی از سوی ایران و امریکا برای آغاز مذاکرات در حال افزایش است. دولت آقای پزشکیان از همان اول تلویحأ راهبرد خود در قبال تحریم‌ها را «مذاکره مستقیم با امریکا» معرفی کرد و در روزهای اخیر این راهبرد را علنی کرده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در روز مبعث با مفاهیم «حرف زدن؛ معامله؛ مراقبت» نظام اسلامی را با راهبرد دولت همراه نشان دادند. اگر «نرمش قهرمانانه» را مفهوم کلیدی بیانات رهبری برای آغاز مذاکرات برجام در نظر بگیریم؛ در دوره جدید، «معامله و مراقبت» مفهوم کلیدی ایشان است. 

از سوی دیگر دولت ترامپ نیز مذاکره با ایران پیرامون مسئله هسته‌ای را نسبت به اتخاذ راهکار جنگ «مرجح» خوانده است؛ هر چند علائم موجود از دولت امریکا نشان دهنده این است که راهبرد مرجحِ مذاکراتی امریکا با ایران تا جایی که ممکن باشد «دیپلماسی اجبار» خواهد بود. تذکر رهبری در باب «مراقبت» نیز ناظر بر تمایل امریکایی‌ها به «حداکثر برای خود؛ حداقل برای دیگری» بود. نتیجه مذاکرات احتمالی میان ایران و امریکا را «اهرم‌های امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعیِ طرفین» مشخص خواهد کرد اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، متغیرهای مداخله‌گری است که برخی از آنها شتاب‌دهنده و یا ترغیب‌کننده توافق هستند و برخی‌شان به مثابه ترمز، مانع از توافق می‌شوند. پیشتر عوامل پیش‌برنده و ترمزهای توافق را دو سطح ملی ایران و امریکا برشمردم. در این یادداشت تحلیلی به عوامل پیش‌برنده و موانع توافق در سطح منطقه‌ای می‌پردازم.

موانع توافق در سطح منطقه‌ای:

1- تنازع در موضوع فلسطین: مسئله فلسطین هسته اصلی تنش‌های ساختاری در خاورمیانه است که ریشه‌های آنرا باید در نیمه دوم قرن 19 و فرایندهای منتهی به فروپاشی عثمانی جستجو کرد. طی بیست سال گذشته، مسئله فلسطین پیچیدگی و ابهام بیشتری نیز به خود گرفته است. تکوین‌یافتگی و انسجام جبهه مقاومت، عادی‌سازی کشورهای عرب با اسرائیل و منازعات پس از 7 اکتبر 2023؛ مسئله فلسطین را بیش از پیش دچار پیچیدگی و عدم قطعیت کرده است. بسیاری از تحلیل‌گران سیاست خارجی معتقدند، نود درصد از ریشه‌های اختلاف ایران و امریکا نیز به مسئله فلسطین و اشغال‌گری اسرائیل باز می‌گردد. بر این اساس، مادامی که مسئله فلسطین پویایی‌های تنش‌زا و خود جوش دارد؛ توافق احتمالی میان ایران و امریکا را به شدت تحت تأثیر منفی قرار می‌دهد.

2- مداخلات منطقه‌ای امریکا: نظم منطقه‌ایِ برون‌زاد فرایندی است که از جنگ جهانی اول در منطقه خاورمیانه آغاز شده است و تاکنون نیز ادامه دارد. مداخله قدرت‌های برون منطقه‌ای در خاورمیانه و مهندسی ائتلاف‌ها و اتحادهای سیاسی و امنیتی در منطقه توسط آنها منجر به نظم پرتناقض و شکننده‌ای در منطقه شده است که همواره نیروهای معارض خود را پرورش می‌دهد. امریکا در شرایط کنونی، به عنوان مهمترین قدرت خارجی است که نظم مورد نظر خود را از طریق اسرائیل و همپیمانان خود در منطقه پی‌ریزی کرده و تقویت می‌کند. در نقطه مقابل این نظم، کشورهایی نظیر ایران قرار دارند که مخالف نظم منطقه‌ای برونزاد هستند و معتقدند نظم منطقه‌ای باید درون‌زاد و از بطن فرایند سیاست همسایگی با مشارکت قدرت های منطقه‌ای و با مشارکت مثبت قدرت‌های برون منطقه‌ای باشد. بنابراین نظم منطقه‌ای برون‌زاد در خاورمیانه با محوریت امریکا و اسرائیل و مقاومت در مقابله این نظم توسط ایران و جبهه مقاومت، منجر به رویه‌های تنش‌زا در منطقه می‌شود و توافق احتمالی میان ایران و امریکا را با چالش مواجه می‌کند.

3- قطبی‌سازی: دو قطبی منطقه‌ای، راهبردی پر منفعت برای اسرائیل و امریکا است که از طریق دوگانه‌سازی امنیتی در منطقه و ضدیت‌سازی با ایران دنبال می‌شود. قطبی‌سازی چه سودی برای اسرائیل دارد؟ هر چقدر قطبیت در منطقه میان جبهه مقاومت و جبهه متمایل به بلوک غرب در منطقه افزایش یابد، میزان دشمنی نسبت به اسرائیل کاهش می‌یابد؛ جنایات اسرائیل در منطقه توجیه می‌شود؛ فرایند عادی‌سازی اسرائیل با اعراب تسهیل می‌باید؛ مسئله فلسطین در حاشیه قرار می‌گیرد؛ مداخله امریکا در منطقه مشروعیت می‌یابد و ایران به مسئله اصلی در خاورمیانه تبدیل می‌شود. بنابرین اسرائیل و امریکا همواره تلاش می‌کنند دو قطبی منطقه‌ای میان جبهه عبری-عربی-غربی با جبهه مقاومت با محوریت ایران تشدید شود. فرایند دوقطبی‌سازی در ذات خود تنش‌زاست و توافق احتمالی ایران با امریکا را دچار چالش اساسی می‌کند.

4- عادی‌سازی عرب- اسرائیلی: پیمان ابراهیم، ظاهری تجاری اما ماهیتی به شدت سیاسی و امنیتی دارد که با هدف دوقطبی‌سازی در منطقه، به حاشیه بردن مسئله فلسطین، محاصره امنیتی و سیاسی ایران و تقویت الگوی جدید مداخله امریکا در منطقه (نفوذ به جای حضور) انجام می‌شود.

ترامپ، پیمان ابراهیم را برگه زرین سیاست منطقه‌ای امریکا در دولت اول خود می‌داند و پیشبرد پیمان ابراهیم جزء سرفصل‌های اصلی سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ در دور دوم خواهد بود. او معتقد است بحران فلسطین پس از 7 اکتبر ناشی از معلق ماندن پیمان ابراهیم در دوره بایدن است. دولت ترامپ، استمرار عادی‌سازی میان اعراب و اسرائیل را از سال 2025 دنبال خواهد کرد و بدون شک این پیمان تعارضات ساختاری در خاورمیانه را به خصوص میان ایران و امریکا تقویت می‌کند.

متغیرهای پیش‌برنده توافق در سطح منطقه‌ای

1- ثبات‌طلبی: ثبات و بی‌ثباتی در منطقه، تابعی از منافع و کنش بازیگران منطقه‌ای است. در حال حاضر منافع بسیاری از قدرت‌های منطقه‌ای و برون منطقه‌ای در ایجاد آرامش و ثبات در خاورمیانه تعریف شده است. خلیج فارس پس از توافق 10 مارس میان ایران و عربستان به ثبات نسبی رسیده است و همه کشورهای پیرامون خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان، کویت، امارات، قطر، بحرین و عمان خواهان حفظ ثبات در خلیج فارس هستند. امریکا، اتحادیه اروپا، چین و روسیه نیز فعلأ ثبات و آرامش در خلیج فارس را به بی‌ثباتی ترجیح می‌دهند. پس از سقوط بشار اسد، ( و تغییر توازن قدرت در خاورمیانه) قدرت‌های منطقه‌ای و برون منطقه‌ای، ثبات در این منطقه را نیز دنبال می‌کنند تا توازن قدرت جدید تثبیت گردد. ترکیه، سوریه جدید، لبنان، اردن، مصر، تشکیلات خودگردان، عراق و حتی اسرائیل، ثبات در منطقه را ترجیح می‌دهند. با وجود آنکه با سقوط دولت بشار اسد و محاصره حزب الله لبنان، موازنه قدرت را علیه جبهه مقاومت تغییر داده است اما جمهوری اسلامی ایران نیز با انگیزه‌های متفاوت در شرایط ابهام‌آمیزکنونی، بی‌ثباتی جدید در منطقه شامات را علیه منافع خود می‌بیند و در شرایط کنونی خواهان ثبات در منطقه شامات است. بنابراین ثبات‌طلبی بازیگران مؤثر در خاورمیانه، یکی از روندهایی است که می‌تواند به توافق احتمالی ایران و امریکا کمک کند.

2- الگوی جدید مداخله امریکا: دولت امریکا پس از تجربه‌گران دولت سازی در عراق و افغانستان و به خصوص در حین جنگ سوریه، الگوی موازنه از دور (موازنه فراساحلی offshore-balancing) به جای موازنه‌سازی از نزدیک را به عنوان راهبردی کلان در خاورمیانه برگزیده است تا: اولأ هزینه‌های سیاست خارجی خود را در خاورمیانه کاهش دهد، ثانیأ قوای خود را برای رقابت با قدرت‌های نوظهور در نظام بین‌الملل مانند چین متمرکز کند، ثالثأ آنکه نظم جدید بین المللی را با الگوی جدید موازنه از دور و احاله مسئولیت به همپیمانان منطقه‌ای پی‌ریزی کند.

الگوی موازنه از دور، اکنون میان دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه نیز به اجماع رسیده است. در سند راهبردی رهبری در سال 2025 نیز تأکید شده است مجموعه سیاست‌های منطقه‌ای و کمک‌های امریکا به همپیمانان باید در جهت تقویت الگوی موازنه از دور امریکا باشد. پیشبرد الگوی موازنه از دور می‌تواند توافق احتمالی امریکا با ایران را تقویت کند.

3- امنیت انرژی: امنیت انرژی شامل حفظ تولید و امنیت کریدورهای انرژی، یکی از سیاست‌های اصلی امریکا در منطقه است. تهدید امنیت انرژی، اقتصاد سیاسی بین‌المللی و شبکه تجارت بین‌الملل را با مخاطره مواجه می‌کند. بنابراین اهرم‌های امنیتی امریکا در قبال هر گونه تهدیدی نسبت به امنیت انرژی، بلافاصله فعال می‌شود. حمله ائتلاف نظامی در سال 2024 به رهبری امریکا علیه یمن نمونه‌ای از حساسیت امریکا نسبت به امنیت انرژی است. از آنجا که افزایش تنش با ایران می‌تواند امنیت انرژی در منطقه را در معرض مخاطره قرار دهد، مهارِ کردن کنشِ سلبی و امنیت‌زدای ایران از طریق توافق موقت یا دائمی، می‌تواند محرکی برای تشویق امریکا به انعقاد توافق با ایران باشد.

4- تثبیت توازن جدید قدرت: با بهره از نظریه نئورئالیسم، موازنه قدرت در منطقه وضعیتی همواره متزلزل است. وقتی خلاء قدرت حاصل می‌شود، تلاش برای پر کردن خلاء قدرت آغاز و موازنه قدرت به هم میریزد و موازنه جدیدی شکل می‌گیرد. بازیگرانی که از موازنه جدید راضی هستند، سعی می‌کنند تا وضعیت جدید را تثبیت کنند. اکنون در منطقه پس از مجموعه جنگ‌های پس از 7 اکتبر، موازنه قدرت در منطقه به سود ترکیه، اسرائیل و عربستان تغییر کرده است و این سه کشور مستظهر به کمک‌های امریکا سعی در حفظ موازنه جدید دارند. کنش امنیتی ایران و دیگر اعضای جبهه مقاومت، بزرگترین تهدید برای موازنه جدید در منطقه است. بنابراین توافق احتمالی ایران با امریکا، متغیری است که تثبیت موازنه جدید در منطقه را تقویت می‌کند و از این جهت مشوقی برای امریکا خواهد بود تا با ایران به توافق برسد.

سید محمد حسینی

نویسنده خبر

سفیر اسبق ایران در عربستان و کارشناس ارشد مطالعات منطقه 

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران و امریکا مذاکرات ایران و امریکا مقام معظم رهبری رهبر انقلاب تهران و واشینگتن سید محمد حسینی توافق منطقه ای منطقه خاورمیانه قدرت منطقه برون منطقه نظم منطقه سطح منطقه ثبات منطقه توافق سطح منطقه امریکا منطقه امریکا


( ۳ )

نظر شما :