برای ایران، ترامپ یک «فرصت» است، نه «تهدید»
من به مذکراه مستقیم، توافق و حتی رابطه با آمریکا اعتقاد دارم
دیپلماسی ایرانی: با ورود به سال ۲۰۲۴ میلادی و داغ شدن تنور انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پنجم نوامبر و زمزمههایی دال بر احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، هم جامعه سیاسی و اجتماعی ایران و هم فضای اقتصاد کشور، نیم نگاهی به شکست دموکراتها داشت. به موازات آن و طی ۷۶ روز گذشته پس از پیروزی دونالد ترامپ، محافل سیاسی و رسانهای ایران از زوایای مختلف آثار بازگشت او (ترامپ) به قدرت و نوع مواجهه تهران - واشنگتن را به بوته تحلیل بردهاند. با این حال در بین خطوط این ارزیابیها، همواره سطحی از نگرانی مشهود بوده است؛ کما اینکه طیف عمدهای از کارشناسان معتقدند گزارههای احتمالی نظیر احیای کمپین فشار حداکثری و به صفر رساند فروش نفت ایران، فشار ترامپ به تروئیکای اروپایی برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطع نامهها، تلاش برای انزوای تهران و حتی گزینه «ضربه نظامی» یا «جنگ نظامی» هم چنان در لفاظیها وجود دارد. البته در مقابل طیفی اساساً اعتقادی به نگرانی و اضطراب برای بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید ندارند و حتی با یک عینک خوشبینانه، قدرتگیری مجدد او را به معنای ایجاد فضای مناسبتر برای ایران میدانند تا مذاکراتی را برای حصول توافق پی بگیرد و در این میان روحیه معاملهگری ترامپ کمک شایانی به این امر خواهد کرد. اما اینکه در ساعت باقیمانده تا برگزاری مراسم تحلیف و بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید ،باید کدام یک از دو قرائت را نزدیک به واقعیت دانست؟ پرسشی است که در گفتوگو با علی مطهری به دنبال پاسخ آن هستیم تا روشن شود که نایب رئیس مجلس دهم قائل به کدام یک از این دو روایت است و اساساً و از منظر این چهره سیاسی، برای ایران، ترامپ یک «فرصت» خواهد بود یا یک «تهدید»؛ آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گپ و گفت است.
*** درست با آغاز سال ۲۰۲۴ و داغ شدن تنور انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و مطرح شدن احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، سطحی از نگرانی به وجود آمده بود که بعد از پیروزی او (دونالد ترامپ)، این نگرانیها در ابعاد مختلف افزایش پیدا کرده است؛ حالا که قرار است امروز دوشنبه شاهد برگزاری مراسم تحلیف و قدرتگیری مجدد ترامپ باشیم، آیا باید این نگرانی را جایز دانست یا خیر؟
موضوع مبهم است و این امر بستگی به رفتار دولت جدید آمریکا دارد؛ به خصوص آنکه دونالد ترامپ ثابت کرده که یک فرد غیرقابل پیشبینی است. از این جهت است که بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، هم میتواند به نفع ما در ایران تمام شود و هم میتواند به ضرر ما تمام شود.
به نظر شما واکنش ایران چگونه باید باشد؟
ما باید متناسب با اقدام و رفتار دولت جدید در آمریکا عمل کنیم و در نشان دادن واکنش، عجله و شتابی به خرج ندهیم.
جناب مطهری به نظر میرسد بخشی از این نگرانیهای جامعه، چه در طیف کارشناسان و چه در محافل سیاسی و رسانهای و حتی واکنش روانی بازار طی این مدت، ذیل تجربه ۴ سال اول دولت ترامپ باشد. اگرچه حضرتعالی عنوان داشتید که دونالد ترامپ فرد غیرقابل پیشبینی است، اما چه ارزیابی برای دولت دوم او دارید؛ ترامپ به دنبال «تقابل» با ایران است یا «تعامل»؟
آن چیزی که روشن است، دولت جدید در آمریکا تمایل خود را برای مذاکره و توافق با ایران نشان داده و جایگاه ایران هم جایگاه خوبی است. یعنی هم از نظر منطقهای و هم از نظر جهانی شرایطی به وجود آمده که اکنون ایران میتواند با برخورداری از یک جایگاه مناسب و از موضع برابر، مذاکرات با آمریکا را انجام دهد.
برای همین نکته خودتان چه مصداقهایی دارید. چون برخی معتقدند که جایگاه ایران مانند سابق نیست؟
همین چند روز پیش ما شاهد امضای موافقتنامه همکاریهای جامع ۲۰ ساله ایران و روسیه بودیم که شامل مناسبات دوجانبه در اکثر حوزهها خواهد بود. امضای این موافقتنامه میتواند به تقویت وزن دیپلماتیک ایران کمک کند. از طرف دیگر در منطقه خاورمیانه هم از صبح دیروز یکشنبه، آتش بس در غزه اجرا شد و اجرایی شدن این آتش بس میتواند به بهبود وضعیت محور مقاومت کمک کند و ثابت شد که محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران میتواند در منطقه موثر باشد و بدون توجه به رأی و نظر محور مقاومت نمیتوان اتفاقی را در غرب آسیا رقم زد. به همین دلیل است که آمریکاییها کماکان به ایران نیاز دارند و با توجه به همین نیاز است که دولت ترامپ هم تمایل خود را به مذاکره و توافق با ایران نشان داده است.
شما هم قائل به مذاکره هستید؟
اگر دولت ترامپ برای مذاکرات یک گام به جلو بگذارد، ما هم باید از آن استقبال کنیم و این مذاکرات را انجام بدهیم.
و به چه نوع مذاکراتی معتقدید؟
من معتقدم که باید مذاکرات مستقیمی با دولت ترامپ انجام شود؛ اینکه بخواهیم برای مذاکرات با دولت ترامپ واسطه قرار بدهیم و با میانجیگری، کار را پیش ببریم به نتیجه نخواهد رسید. کما اینکه در گذشته هم تجربه این دست مذاکرات غیرمستقیم نشان داد که چندان به نفع ما نیست که مذاکرات را با واسطه پیش ببریم.
چرا با مذاکرات با واسطه و میانجیگر زاویه دارید؟
چون واسطهها و میانجیگران به فکر منافع خود هستند و اینطور کار پیش نمیرود. ما باید مذاکرات را مستقیماً با خود دولت آمریکا و بدون حضور میانجیگر یا واسطه انجام دهیم.
اما سؤال اینجاست که آیا عزم جدی و ارادهای در داخل برای آغاز این مذاکرات میبینید. به هر حال هنوز تریبونهایی سیاسی برای مخالفت و اعتراض با هرگونه مذاکره، آن هم مذاکره مستقیم با آمریکا و آن هم با دولت ترامپ وجود دارد؟
ما باید از هم اکنون به دنبال تبیین درستی از مذاکرات مستقیم با دولت جدید در آمریکا برای داخل کشور باشیم. به هر حال عدهای در داخل ایران هستند که هرگونه مذاکره و رابطه با آمریکاییها را مساوی با تسلیم در برابر ایالات متحده و نابودی آرمانهای انقلاب اسلامی میدانند. به هیچ عنوان مذاکره مستقیم با آمریکا و حتی رابطه با آمریکاییها، نه به معنای تسلیم شدن در برابر خواستههای آمریکا است و نه فراموش شدن آرمانهای انقلاب اسلامی. ما میتوانیم مذاکره مستقیم با آمریکا را شروع کنیم و به توافق برسیم و حتی رابطه را با ایالات متحده از سر بگیریم و در عین حال آرمانهای انقلاب اسلامی هم پابرجا باشد. این دو منافاتی با همدیگر ندارند. برای مثال آیا اگر اگر جمهوری اسلامی ایران به دنبال مذاکره و توافق و حتی رابطه با آمریکا باشد، به معنای آن خواهد بود که ایران آرمان فلسطین را رها کرده است یا آن را فراموش خواهد کرد؟ قطعاً اینگونه نخواهد بود. اتفاقا حتی مذاکره مستقیم و توافق با آمریکا میتواند به پررنگ شدن بیش از پیش آرمان فلسطین کمک کند...
به چه نحو؟
فراموش نکنیم که اسرائیلیها به شدت مخالف هرگونه تنش زدایی، مذاکره و توافق بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا هستند و اسرائیل همچنان به دنبال آن است که ایران در نوعی انزوا به سر ببرد و ما با تحریمهای آمریکا دست و پنجه نرم کنیم تا در چنین شرایطی، اسرائیل بتواند موضع برتر خود را حفظ کند. لذا باید موضوع مذاکره، توافق و حتی رابطه با آمریکا برای آن قشری از جامعه که نیت سویی ندارد و جزو دوستداران انقلاب هستند به درستی تبیین و تشریح شود. البته باید اذعان داشت که این دوستان نگاه خاصی به مسائل دارند که باید اصلاح شود. چون نگاه آنها به مسائل جاری اشتباه است که اساساً هرگونه مذاکره و توافق با آمریکا را منفی میدانند و آن را رد میکنند و به مثابه خیانت به انقلاب تفسیر میکنند. باید این نگاه درست شود. این ارزیابی خطایی است و اتفاقاً به واسطه همین نگاهها بود که نهایتاً برجام نتوانست به نتیجه برسد و زمینهای را فراهم کرد که به دنبال آن، دونالد ترامپ هم از برجام خارج شد یا ما نتوانستیم به FATF بپیوندیم و به همین دلیل خسارتهای زیادی طی چند سال گذشته به کشور تحمیل شد. پس باید برای این قشر توضیح داد و به درستی مسئله را تبیین کرد که اساساً رد هر گونه تلاشی برای مذاکره یا توافق با آمریکا یک فکر اشتباه است.
این را هم بگویم که در ابتدای انقلاب اسلامی هم قرار بر قطع کامل رابطه با آمریکا نبوده است. در آن زمان متأسفانه یک اتفاق (حمله به سفارت) غیر ضروری به وقوع پیوست که با تحریک جریانهای چپ و مارکسیستی بود و انقلاب هم در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفت و متأسفانه آسیبهای زیادی به آینده انقلاب زد. چون چهره نه چندان مثبتی از انقلاب در همان ابتدا به منطقه و جهان مخابره شد. در صورتی که انقلاب واقعاً چنین تصویری نداشت و متأسفانه به دلیل همین اتفاق غیر ضروری در همان اوایل انقلاب، آمریکا روابطش را با ما قطع کرد. وگرنه در فکر رهبران انقلاب موضوع قطع روابط با آمریکا مطرح نبود که ما بعد از پیروزی انقلاب به دنبال قطع رابطه با آمریکا باشیم. در عین حال باید گفت که متأسفانه این قطع رابطه بین دو کشور بیش از حد و بیجهت طی بیش از چهار دهه طولانی شده است و هیچ ضرورتی هم برای ادامه این قطع رابطه با آمریکا وجود ندارد. هر زمان که ما این روابط را با آمریکا دوباره از سر بگیریم، به نفع منافع کشور است. به نفع آرمانهای انقلاب خواهد بود. ضمن اینکه آرمانهای انقلاب هم سر جای خود و با قوت باقی است و از این بابت جای نگرانی وجود ندارد. اما واقعا ما باید در شرایط کنونی، کشور را به حالت طبیعی بازگردانیم.
اینکه به دلیل تحریمها وFATF، وضعیت اقتصادی و تجاری و واردات و صادرات ما یک حالت غیرطبیعی داشته باشد و بخواهیم دائماً تحریمها را دور بزنیم، قابل دفاع نیست. چون ما در تمام این سالها مجبوریم کالاهای صادراتی را با قیمتهای ارزانتر بفروشیم و کالاهای وارداتی را با بهای گرانتری به کشور وارد کنیم. ادامه این روند قطعاً به ضرر کشور است. اینجاست که دوباره تکرار میکنم باید به فوریت، شرایطی را مهیا کنیم که کشور به حالت طبیعی بازگردد تا انشالله بتوانیم در طول این سالها که از توسعه ایران بازماندهایم را به نحوی جبران کنیم.
با این ارزیابی که داشتید به نظر میرسد که در پاسخ به سؤال نخست مصاحبه ،شما نگرانی از بازگشت ترامپ به کاخ سفید ندارید و او (ترامپ) را بیشتر یک «فرصت» میدانید تا «تهدید»؟
بله. من دونالد ترامپ را یک فرصت میدانم چون ترامپ یک آدم معاملهگر و تاجر مسلک است و اتفاقاً به همین دلیل، ایران به شکل راحتتر و بهتری میتواند با دولت جدید آمریکا وارد مذاکره مستقیم و توافق شود تا به اهداف و منافع خودمان برسیم. اتفاقاً اگر دولتهای دموکرات مانند جو بایدن روی کار میبودند، شرایط برای ما سختتر میشد. چون آنها موذیتر هستند؛ بله ترامپ ثابت کرده که آدم عجیب و غریب و غیرقابل پیشبینی است، اما با روحیه تاجر مسلکی که دارد به صورت شفاف، صریح و اصطلاحا خیلی رو بازی میکند و اینجاست که تکلیف ما هم با او روشن است. پس دولت جدید آمریکا احتأملا میتواند به نفع ما تمام شود.
به بخش دیگری از گفتههای قبلی شما بازگردم که به ضرورت تبیین امر گفتوگوی مستقیم و حصول توافق با دولت ترامپ برای بخشی از جامعه ایران اشاره کردید. اما واقع امر این است که اکنون به نظر میرسد برخی از جریانهای سیاسی که صدایی بلندی در مخالفت با مذاکره دارند، به دلیل منافع حزبی خود و به شکل کاملاً آگاهانه به دنبال تقابل، سنگاندازی و کارشکنی در مسیر مذاکرات خواهند بود. از این رو باید پرسید که آیا اراده و عزم جدی در سطوح تصمیم گیر و تصمیم ساز برای مذاکرات مستقیم با آمریکا وجود دارد که بتواند مخالفتها، اعتراضات، تهدیدها و تخریبها را به محاق ببرد؟
بله به نظر من در سطوح عالی نظام این تصمیم گرفته شده است که باید مذاکرات انجام شود. چون مصلحت را در این تشخیص دادهاند که در شرایط کنونی کشور بهترین تصمیم، آغاز مذاکرات است. در خصوص مخالفت که گفتید، من معتقدم که مخالفان مذاکرات شامل دو دسته هستند. همانطور که قبل تر اشاره کردم، عدهای از جامعه از سر دلسوزی و شاید عدم آگاهی کارشناسی و با یک ارزیابی نه چندان درست، معتقدند که نباید مذاکراتی با آمریکا انجام بشود و توافق با ایالات متحده را به معنای تسلیم، سازش و خیانت به انقلاب و فراموشی آرمانهای انقلاب تعبیر میکنند و من گفتم که باید برای این طیف، موضوع مذاکرات و حصول توافق را تبیین کرد تا متوجه وضعیت شوند. چون به هر حال طی تمام این سالها این طیف حامی انقلاب با این تفکر رشد کردهاند که نباید هیچگونه مذاکره و رابطهای با آمریکا داشته باشیم و این مسئله هم به شکل یک اصل خدشه ناپذیر در ذهن آنها حک شده است.
باز تکرار میکنم که این طیف با صداقت و شاید از روی علاقهمندی به آرمانهای انقلاب، مخالف مذاکره با آمریکا باشد. پس باید با این طیف صحبت کرد. موضوع را تشریح و تبیین کرد تا این فکری که در این سالها به آنها تزریق شده است، اصلاح شود و آنها را به این نکته رساند که اکنون مصلحت کشور و جمهوری اسلامی ایران در این است که در مسیر مذاکره و توافق گام برداریم. همانطور که گفتید دسته دومی هم وجود دارد که به شکل آگاهانه به دنبال مخالفت و کارشکنی در مسیر مذاکره هستند. چون منافع خود را در تداوم تحریمهای کشور تعریف کردهاند و سودهای کلانی از دور زدن تحریمها میبرند، کماکان تمایل دارند کشور در تحریم بماند و هیچگونه مذاکره یا توافقی با آمریکاییها انجام نشود. اگرچه این آدمها از یک جریان سیاسی خاص هستند، اما تعداد آنها زیاد نیست. لذا این طیف است که باید خود را با اکثریت جامعه منطبق کند، نه اینکه اکثریت جامعه پای منافع این اقلیت قربانی شود و بار فشار تحریمها را اکثریت مردم کشور به دوش بکشد و یک اقلیت هم منافع ناشی از دور زدن تحریمها و حضور ایران در لیست سیاه FATFرا ببرند.
نکات شما درست، اما دیدیم که بعد از مصاحبه مسعود پزشکیان با ان بی سی چه حملهها، هجمهها و تخریبهایی شکل گرفت که نشان میدهد در داخل کشور یک دوگانگی و عدم اراده جدی برای مذاکرات وجود دارد. غیر از این است؟
من قبلتر گفتم که به نظر من اراده برای مذاکرات در سطوح عالی وجود دارد و اتفاقاً مصاحبه دکتر پزشکیان با شبکه آمریکایی را دیدم و مواضع هوشمندانه و مثبتی را مطرح کردند که به نفع ایران است. اما اینجا جا دارد دوباره تاکید کنم ما باید ایران را به حالت طبیعی خود بازگردانیم و امیدوارم که هرچه زودتر مسیر برای مذاکره و حصول توافق با آمریکا باز شود./شرق
نظر شما :