ادعایی که بر چندین استدلال متکی است

تحولات سوریه و لزوم اتخاذ رویکرد کوانتومی در سیاست خارجی

۰۹ دی ۱۴۰۳ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۰۲۶۶ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: اعظم ملایی
اعظم ملایی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: به نظر می‌رسد، تحلیل‌هایی که تا کنون در حوزه تحولات منطقه صورت گرفته بیشتر در قالب رویکرد سنتی و نیوتنی بوده و به همین دلیل نتوانسته تصویر درست و دقیقی از این تحولات ارائه دهد. به عبارت دیگر، تحلیل‌های سیاست خارجی در ایران و سایر کشورهای منطقه بسیار به الگوی فیزیک نیوتنی نزدیک بوده که بر اتم محوری و جبرگرایی (دولت محوری و پیش بینی پذیری حوادث) تکیه داشته است. بنابراین تغییر دولت در سوریه یک مورد مطالعاتی جدید و جالب است که می تواند برای تحلیل‌گران و تصمیم سازان حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل مفید باشد و به آنها در انتخاب رویکرد تحلیلی جدید کمک کند.
تحولات سوریه و لزوم اتخاذ رویکرد کوانتومی در سیاست خارجی

دیپلماسی ایرانی: در چند هفته اخیر منطقه غرب آسیا شاهد تحولات جدیدی بوده است که در نوع خود بی سابقه هستند. البته بحران، جنگ و آشوب در این منطقه پدیده هایی نا آشنا و غریب نیستند، با این حال تحولاتی که در سوریه در حال رخ دادن است، حتی برای این منطقه نیز کمی نامأنوس و جدید به نظر می رسند. در حالی که تحولات موسوم به بهار عربی در سال 2011، منجر به سقوط بشار اسد نشد و بعد از بروز جنگ داخلی و ظهور گروههای تروریستی در این کشور، مردم سوریه سکوت را بر اعتراضی که سبب خیزش مجدد بحران و نا امنی شود، ترجیح داده بودند، بعد از پایان جنگ لبنان به یکباره گروهی تروریستی شروع به اشغال شهرهای سوریه نمود و توانست به راحتی دولت مرکزی در این کشور را ساقط نموده و وارد مراکز حکومتی در قلب دمشق شود. 

اما چرا چنین اتفاقی رخ داد و دلایل سقوط این چنینی بشار اسد چه بود و مهمتر از آن چرا پیش بینی چنین رخدادی برای سوریه انجام نشده بود؟ به نظر می‌رسد، تحلیل‌هایی که تا کنون در حوزه تحولات منطقه صورت گرفته بیشتر در قالب رویکرد سنتی و نیوتنی بوده و به همین دلیل نتوانسته تصویر درست و دقیقی از این تحولات ارائه دهد. به عبارت دیگر، تحلیل‌های سیاست خارجی در ایران و سایر کشورهای منطقه بسیار به الگوی فیزیک نیوتنی نزدیک بوده که بر اتم محوری و جبرگرایی (دولت محوری و پیش بینی پذیری حوادث) تکیه داشته است. بنابراین تغییر دولت در سوریه یک مورد مطالعاتی جدید و جالب است که می تواند برای تحلیل‌گران و تصمیم سازان حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل مفید باشد و به آنها در انتخاب رویکرد تحلیلی جدید کمک کند.

نکته قابل تأمل این است که در تحلیل‌های سیاست خارجی رایج، اغلب اعتقاد به وجود رابطه علت ومعلولی بین حوادث و خطی بودن تعامل بین اجزای سیستم منطقه‌ای، وجود داشته است؛ این در حالی است که این نوع نگرش، تنها در سیستم‌های بسته که در شرایط کنترل شده قرار دارند قابل استفاده است، اما بازیگران و نظام منطقه‌ای در غرب آسیا سیستم‌هایی باز و پویا هستند که موقعیت ثابت ندارند؛ بنابراین در این منطقه یک علت می‌تواند در زمان‌های مختلف و شرایط متغیر، معلول‌های متفاوتی داشته باشد و حوادث رخ داده می توانند علت‌های مختلفی داشته باشند. سقوط اسد به همان اندازه که نتیجه حملات و پیش روی‌های گروه تحریر شام و عدم مقاومت ارتش سوریه در برابر آنها بود، حاصل برنامه ریزی کشورها و بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه ای، تغییر شرایط جبهه مقاومت و نیز نارضایتی‌های داخلی مردم سوریه نیز بود. ضمن اینکه همه این علتها، معلول‌های دیگری در سایر بخشهای منطقه و جهان به جز سوریه نیز داشته اند. بنابراین بحران سوریه نشان داد تحولات منطقه غرب آسیا بسیار پیچیده‌تر از این هستند که بتوان آنها را به علت‌های منفرد و منحصر به فرد تقلیل داد؛ زیرا سیستم‎‌های پیچیده حاصل تعامل چندین عامل هستند و تفکیک بین آنها بسیار مشکل و حتی غیر ممکن به نظر می رسد.

نکته دیگر اینکه بر اساس جبرگرایی نظریه نیوتنی، اوضاع آینده همه سیستم‌ها بر پایه وضع کنونی آنها قابل محاسبه است، اما سقوط ناگهانی اسد، آنهم در شرایطی که در سال‌های اخیر سوریه در ثبات و آرامش نسبی قرار داشت، نشان داد جهان امروز ماهیتی مکانیکی و قابل پیش بینی ندارد که بتوان برای شناخت آن از روابط منطق ریاضی بهره جست. در عوض وضعیت سوریه یادآور اصل «آشوب کوانتومی» است که بر اساس آن، متغیرهای ذهنی و عینی فرایندهایی صریح، ثابت و روشن نیستند، بلکه دارای رفتارهایی آشوبناک هستند. ویژگی آشوب در ساحت فضا - زمان این است که پدیده در هر زمانی و در هر فضایی می‌تواند ویژگی‌های متفاوتی از خود نمایش دهد. وجود عوامل مداخله‌گر در سیستم باعث پیدایش بحران و آشوبِ شناختی می‌شود. در این مسیر هیچ هسته سخت و متصلبی برای تفسیر قطعی پدیده‌ها در عرصه روابط بین الملل و ترسیم الگوی برهم کنش پدیده‌ها وجود ندارد و سیستم نظم و امنیت منطقه ای و جهانی با نوعی بحران «عدم قطعیت» مواجه است که خود از دیگر اصول فیزیک کوانتوم است.

از این رو، با توجه به تشابهات هستی شناسانه و معرفت شناسانه فیزیک و روابط بین الملل و این که دانش فیزیک از مکانیک قدیم به گونه نوینی از آگاهی و شناخت (کوانتوم) منتقل شده، لازم است تا دانشمندان رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل نیز اقدام مشابهی را انجام دهند و روش شناسی و منطق حاکم بر تحلیل‌های سیاست خارجی خود را از تکیه بر مفروضات فیزیک نیوتنی به مفروضات دانش نوین کوانتومی تغییر دهند. 

این ادعا بر چندین استدلال متکی است؛ نخست اینکه؛ از منظر هستی شناسی، رویکرد کوانتومی نگرش دقیق‌تر و به روزتری به ماهیت بازیگران در عرصه روابط بین الملل دارد. نیوتن معتقد بود اتم‌ها کوچک‌ترین ذرات ممکن هستند و نمی‌توان آن‌ها را به اجزای کوچکتری تقسیم کرد(اتم محوری). حال آنکه امروزه می‌دانیم که اتم‌ها از ذرات کوچکتری مانند پروتون‌ها، نوترون‌ها و الکترون‌ها تشکیل شده‌اند و بر اساس مدل کوانتومی اتم، الکترون‌ها مانند یک مه، هسته را احاطه کرده اند؛ دقیقاً وضعیتی مشابه در  روابط بین الملل که دولت محوری سنتی به تدریج جای خود را به توجه به ظهور بازیگران جدید و نقش بازیگران فراملی و فروملی در تحولات بین المللی می دهد.

بر این اساس، در حالی که نقشه ژئوپلیتیکی کلاسیک جهان بر پایه موضوعاتی همچون دولت‌های ملی، حاکمیت و مرزهای ملی طراحی می شد، در نقشه ژئوپلیتیکی کوانتومی، مجموعه‌ای در هم تنیده و شبکه پیچیده‌ای از تعاملات غیردولتی به تصویر کشیده می‌شود که در آن بازیگران فراملی و فروملی در حال قدرت یابی و اعمال فشار بر حاکمیت ملی هستند. دقیق بودن این رویکرد در عرصه سوریه به خوبی قابل مشاهده است. در بحران سوریه مشخص گردید بازیگرانی غیر دولتی همچون تحریر شام چگونه می‌توانند دولت و نظام سیاسی حاکم در یک کشور و حتی سیستم نظم و امنیت منطقه‌ای را تغییر دهند.

دوم اینکه، به نظر می رسد اصول مختلف نظریه کوانتوم توانایی تحلیلی بسیار زیادی برای قابل فهم نمودن تحولات عرصه روابط بین الملل دارند؛ به عنوان نمونه بر اساس مفهوم «وابستگی کوانتومی»، هرگونه تغییر و یا رویدادی در بخشی از جهان به سرعت بر عناصر و جریان‌های همسو با آن در دیگر نقاط جهان اثر می گذارد. در بحران سوریه نیز این مفهوم کوانتومی به خوبی قابل مشاهده است؛ جنگهای ویرانگر در غزه و لبنان، ترور رهبران جبهه مقاومت توسط رژیم اسرائیل، پیروزی ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا، نگرانی و تمایل ترکیه برای مهار تهدید کردها و بسیاری مسائل و تحولات دیگر در جای جای منطقه و جهان، سبب قدرت گیری گروه تروریستی تحریر شام و عزم آنها برای ساقط کردن دولت اسد گردید.

یکی دیگر از مفاهیم و اصول نظریه کوانتوم،  مفهوم «تونل زنی کوانتومی» است؛ در مکانیک نیوتنی فرض بر این است که ماده و انرژی دارای ویژگی‌های مشخص و معقولی مانند مکان در فضا و سرعت هستند. بنابراین، «جای‌گزیده بودن» و «قابل مشاهده بودن» جسم یکی از اصول فیزیک نیوتنی است که دلالت بر اشغال فضا در ابعاد مایکروسکوپیک دارد، اما بر اساس نظریه کوانتومی، ذرات کونتایی امکان گزیر از وابستگی به هسته اتم را دارند. به عبارت دیگر، در جهان کوانتومی، الکترون واقع در یک مولکول زیستی ممکن است به یک مولکول زیستی دیگر جهش کند؛ پدیده جهش از مرزهای ظاهراً ممنوع را تونل زنی کوانتومی می‌نامند. در تحلیل‌های سنتی از روابط بین الملل نیز بازیگران اصلی دولتهای ملی هستند که در قالب مشخص مرزهای بین المللی جای‌گزیده شده اند ونقش ناچیز و ثانویه‌ای برای تأثیرگذاری بازیگران فرو ملی و فرا ملی در نظر گرفته می‌شود. با این حال، حاکمیت گریزی گروه تروریستی تحریر شام و ارتباطات آن با سایر گروه‌های اسلام گرای افراطی، قدرتهای بین المللی و منطقه ای و جذب کمک‌های مالی، اطلاعاتی و نظامی از آنها برای سقوط دولت اسد نشان دهنده آن است که این اصطلاحاً بازیگران کوانتایی نظام بین الملل، توانایی لازم برای گریز از نظارت دولت‌های مرکزی را دارند و با وضعیتی مشابه «تونل زنی کوانتومی» توانسته اند در نظم داخلی سوریه و نیز نظم منطقه‌ای اثرگذار باشند.

سوم اینکه، شیوه عملکرد و تغییر موضع عجیب احمد الشرع، رهبر گروه تحریر شام بعد از فتح دمشق یادآور یکی دیگر از مفاهیم هستی شناسانه کوانتومی پیرامون «هویت متغیر» است که اذعان می دارد؛ هویت مکان امری نسبی و ناشی از موقعیت اشیاء نسبت به یکدیگر است. بر این مبنا در عرصه روابط بین الملل نیز بازیگران کوانتایی هویت ثابتی ندارند و می توان برای آنها هویت‌های مختلف و گاه متعارض و غیر قابل جمعی را متصور شد. در همین راستا است که رهبر گروه تحریر شام که هنوز هم در لیست تروریستی اکثر کشورها و سازمانهای بین المللی قرار دارد، بعد از خارج شدن از موضع اپوزیسیون و قرار گرفتن در جایگاه جدید رهبری سوریه، هویت و مواضعش را (حداقل در ظاهر و به صورت اعلامی) تغییر داده است. شرع که در سال ۲۰۰۳ و بعد از حمله نظامی آمریکا به عراق، برای مبارزه با آمریکا به عراق رفت و در همانجا نیز به القاعده عراق پیوست و مدتها یار غار ابوبکر بغدادی(رهبر القاعده) و ایمن الظواهری(رهبر داعش) بود و در نهایت نیز در سال ۲۰۱۷ گروه تحریرالشام را متشکل از گروه‌های جهادی متعدد به وجود آورد، حال نه تنها لباسهای رزم خود را به کت و شلوار و کروات تبدیل کرده، بلکه در پیام‌ها و دیدارهای خود با فرستادگان کشورهای مختلف نیز ژستهای روشنفکرانه و مد روز به خود می گیرد.

او بر همزیستی درون جامعه متنوع سوریه تاکید کرده، نظامیان سابق را مشمول عفو قرار داده، انتقام‌جویی خودسرانه علیه کارکنان و وفاداران حکومت سابق را ممنوع کرده و در مواجهه با دشمنان سنتی، از جمله رژیم اسرائیل و آمریکا، از در رفع تنش و حتی در مواردی آشتی‌جویی و مراودات دوستانه درآمده است؛ رویکردی که به خوبی صحت نظریه «هویت متغیر » کوانتایی را نشان می دهد.

قابلیت دیگر  نظریه کوانتومی که جان کلام و به نوعی جمع بندی مطلب حاضر است؛ معرفت شناسی این نظریه و نگرش آن به نقش «فاعل شناسا» یا همان « ناظر و تصمیم گیر» است؛ بر اساس نظریه کوانتوم، نوع اطلاع فاعل شناسا و چشم اندازهای معرفتی و جهان معنایی وی در گزینش بخش‌هایی از واقعیت که در دسترس او قرار می گیرد نقش ایفا می کند. بر اساس این رویکرد در عرصه سیاست خارجی و روابط بین الملل نیز گرایش و رویکردهای تحلیلگر و تصمیم گیر و عقبه دانش او یکی از مهمترین مسائل در شناخت تحولات منطقه است و می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در تصمیم سازی های سیاست خارجی داشته باشد.

بر این اساس به نظر می رسد برای اینکه دستگاه سیاست خارجی کشور شناخت دقیق تری از تحولات در حال وقوع در منطقه داشته باشد و بتواند تصمیمات و استراتژی‌های کاربردی‌تر و مفیدتری در مسائل منطقه و جهان اتخاذ کند، بسیار ضروری است که تحلیلگران و تصمیم گیران سیاست خارجی کشور اشراف و آگاهی به اصول و مفاهیم نظریه کوانتوم و نحوه کاربست آن در تحلیل و تصمیم گیری سیاست خارجی داشته باشند و مدل تصمیم سازی سیاست خارجی کشور را ارتقاء دهند. 

اعظم ملایی

نویسنده خبر

استاد دانشگاه و پژوهشگر روابط بین الملل

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: سوریه سقوط بشار اسد سقوط سوریه سقوط دمشق کوانتوم رویکرد کوانتوم اعظم ملایی تحولات سوریه


( ۶ )

نظر شما :

سهراب انعامی علمداری ۰۹ دی ۱۴۰۳ | ۱۴:۰۷
البته به نظرم شرایط خاورمیانه آشوب زده و کوانتومی است اتخاذ رویکرد کوانتومی خود می تواند دلیل آشوب زایی باشد. برای مطالعه بیشتر https://journal.iag.ir/article_160290_e9b81048cc48483349ca9330f48e55ae.pdf
خسرو ۰۹ دی ۱۴۰۳ | ۱۵:۰۷
مبارک اولسون ، الله خوشبخت ائله سین ، اینمهم از کشیدن کروکی سیاست منطقه با شابلون فیزیک ، و وصلت فیزیک و سیاست-- یادآوری وجود ثبات در سوریه در هشت سال گذشته ، نشانگر نادیده گرفتن آواره بودن نصف مردم سوریه هست چگونه ممکن است نصف مردم یک کشور آواره باشند و شرایط با ثبات محسوب گردد؟ سقوط دولت بشاراسد در سوریه مربوط به ۶۰ سال حکومت خشن حزب بعث و توافق کشورهای آستانه و برنامه ریزی منطقی مخالفان در دور جدید و خستگی و بی انگیزه گی و بلبشوی نیروهای بشاراسد بود
نا شناس ۰۹ دی ۱۴۰۳ | ۱۹:۴۸
نظریه کوانتومی بر مبنای احتمالات است. تاریخ نشان داده است که کوچک شمردن یک احتمال چطور باعث نابودی یک امپراتور شده است. پس سیاست خارجی باید تمام احتمالات را لحاظ نماید و از قبل برای آنها برنامه داشته باشد. صفویان با عثمانی می جنگیدند و شکست نخوردند ولی محمود افغان آنها را شکست داد.