نقش دولتها در آینده کودکان
پیشرفت به سوی اهداف توسعه پایدار
دیپلماسی ایرانی: اهداف توسعهی پایدار، مجموعهای از ۱۷هدف جهانی به هم پیوسته است که بهمنظور ارائهی طرحی جهت دستیابی به آیندهای بهتر و پایدارتر برای همگان بهخصوص کودکان نسل آلفا (۱)، طراحی شدهاند(لینک). اهداف توسعهی پایدار، در سال ۲۰۱۵ میلادی توسط سازمان مللمتحد بهعنوان یک فراخوان جهانی جهت اقدام برای پایان دادن به فقر، حفاظت از کرهی زمین و تضمین اینکه تا سال ۲۰۳۰ همهی مردم از صلح و رفاه برخوردار خواهند بود، تصویب شد.
هنگامی که دستور کار ۲۰۳۰ در نه سال پیش تدوین شد، هوشمصنوعی و سایر فناوریهای دیجیتالی هنوز درحال توسعه بودند. امروز، جهان با ابر چالشهای جدی و مهمی مواجه است مانند؛ تغییرات اقلیمی، کاهش آب شیرین، ماهیگیری بیش از حد در اقیانوسها، جنگلزدایی، آلودگی آب و هوا و مخاصمات، شکاف دیجیتال و تورم و فقر.
علیرغم تلاشها در دهههای اخیر در حوزههایی مانند تغذیه و آموزش، همچنان کودکان نسل آلفا آیندهای نامطمئن پیشروی خود دارند. پس از گذشت تقریبا ۹ سال از توافق یاد شده، کشورهای عضو چقدر توانستند به تلاش برای رسیدن به اهداف خود پایبند بمانند؟ آمارهای سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۴، حاکی از نتایج بسیار متاثرکنندهای هستند؛ زیرا فقط تعداد کمی از کشورها توانستند در جهت دستیابی به اهداف ذکر شده پیش روند.
در خردادماه ۱۴۰۳، آنتیونیو گوترش-دبیرکل سازمان ملل- گزارشی را با عنوان «پیشرفت به سوی اهداف توسعهی پایدار» در خصوص ارزیابی کمیت و کیفیت راهی که جهان از سال ۲۰۱۵ تا سال ۲۰۲۴ میلادی برای رسیدن به ۱۷ هدف ذکر شده در این خصوص طی کرده، منتشر کرد. مطابق با گزارش ۲۶ صفحهای دبیرکل ملل متحد، تنها ۱۷ درصد از اهداف توسعهی پایدار (SDG) در مسیر دستیابی به ضربالاجل سال ۲۰۳۰ میلادی قرار دارند. نزدیک به ۵۰ درصد از اهداف فقط پیشرفت حداقل یا متوسط را نشان میدهند و بیش از یک سوم اهداف توسعهی پایدار یا متوقف شده یا پسرفت کردهاند. دبیرکل ملل متحد تاکید دارد همهگیری کرونا، تهاجم روسیه به اوکراین، بحران هفتم اکتبر و تحولات غزه و افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی و پیشرفت تکنولوژی، تلاشهای جهانی برای دستیابی به اهداف توسعهی پایدار را به شدت مختل کرده است. این رویدادها نابرابریهای موجود را تشدید کرده و دستاوردهای کاهش فقر، گرسنگی و سایر زمینههای کلیدی را معکوس کرده است. اما به راستی نقش دولتها در آیندهی کودکان به عنوان آسیبپذیرترین قشر جامعه چیست؟
لازم به یادآوریست که منظور از کودک در این نوشتار مطابق با کنوانسیون حقوق کودک که در مادهی یک خود اشعار میدارد: «از نظر کنوانسیون حاضر منظور از کودک افراد انسانی زیر ۱۸ سال است، مگر اینکه طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود» است.
سرمایهگذاری روی حق بر سلامت کودکان نسل آلفا
جوامع هوشیار روی نسل جدید خود سرمایهگذاری میکنند؛ چون میدانند که سلامت جسمی، روانی و اجتماعی بهبود پیدا خواهد کرد، درآمدها افزایش مییابند، اقتصاد رشد نموده، آمار بزهکاری کاهش پیدا میکند و بالاخره به جامعهای منسجم خواهند رسید. اما در کشورهای کمتر توسعه پیدا کرده، کودکان به سمت و سوی حاشیه رفته و پتانسیل ارزشمند آنان نادیده گرفته میشود. در این کشورها علیرغم وجود ثروت، نسل جدید (نسل زد و الفا)، در فقر فیزیکی و یا روانی زندگی میکند که حاصل آن گسترش آسیب ها، نابسامانی اقتصادی و در نتیجه افزایش کودکان کار است. همانطورکه سلامت و تغذیه خوب در دوران پیش از تولد و سالهای اولیه، پایه و اساس یک زندگی سالم را میسازد، یادگیری و مهارتهای اجتماعی که در سنین جوانی بهدست میآوریم، زمینه را برای پیشرفت و موفقیت در آینده مهیا کرده و از سیاست و اقتصادی قدرتمند دفاع میکند. خدمات آموزشی و مراقبت های بهداشتی میبایست در اولویت وظایف سران دولتها قرار بگیرد؛ زیرا مزایای سرمایهگذاری بروی کودکان در آینده در برابر هزینه آن بسیار چشمگیر است. جهت اطمینان حاصل کردن از رسیدن به توسعهی اقتصادی و انسانی، هر دولت در زمان تحویل لایحهی بودجه با استفاده از ابزار صحیح، میبایست ارزیابیهای درست را انجام دهد که کودکان به عنوان قشر آسیبپذیر جامعه بتواند از تمام امتیازات افراد بزرگسال دیگر برخوردار شده و فاصله میان آن ها نیز برطرف شود. اما سرمایهگذاری فقط مربوط به موضوعات مالی نمیشود؛ مشارکت اجتماعی کودکان، خود نیروی قدرتمندی برای تغییر است که هم باعث رشد فردی می شود و هم برای رسیدن به اهداف توسعهی پایدار باید به کار گرفته شود.در اینجا لازم است که پنج دلیل مهم براساس اهداف توسعهی پایدار برای اینکه دولتها میبایست در تربیت کودکان مشارکت داشته باشند را مرور نماییم (لینک). نقش دولت در آیندهی کودکان نسل جدید به طور قطع چند بعدی است که یکی از آنها بحث قانون و اجرای آن است.
۱- هیچ والدی مالک کودک نیست؛کودکان هویت و منافع قانونی خود را دارند؛ هیچ والدی صاحب کودک خود نیست. اما در بسیاری از جوامع کماکان، کودک بخشی از دارایی والدین خود به شمار میرود. بنابراین کودک نه حقوق خود را میشناسد و نه میتواند از آن بهرهمند شود.
۲- رفتار کودکان روی جامعه تاثیر میگذارد؛ رفاه کودکان نه تنها بر آنها و خانوادههایشان، بلکه بر کل جامعه نیز تأثیر میگذارد. براساس تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه آکسفورد در سال ۲۰۱۹ میلادی کودکانی که در سالهای اولیه زندگی شکوفا شدهاند،بیشتر به شهروندان مفید تبدیل میشوند و به داشتن اقتصاد شکوفا و دموکراسی اجتماعی کمک میکنند. سرمایهگذاری در رفاه کودکان در دراز مدت، بازدهی مفیدی ایجاد مینماید که بر شکوفایی و دوام جامعه در آینده تأثیر میگذارد.
۳- کودکان وسیلهای جهت نیل به رویاها نیستند؛ بسیاری از والدین در جستجوی تحقق رویاهای دست نیافته خود برای کودکانشان هستند؛گویی زندگی فرزندانشان در امتداد زندگی آنان است. این نوع والدین اگرچه در ظاهر رفتارهای بسیار فداکارانهای دارند اما در باطن قضیه اگر جستجو کنیم، با تصمیمات غلط خود آینده و استعداد کودک را نابود میکنند مانند پدیدهی کودک بلاگری. اینجاست که نقش دولت در آینده کودکان خود را نشان میدهد؛ به این صورت که دولتها میبایست در مدارس تمهیداتی بیاندیشند که به واسطهی آن بتوان استعدادهای کودکان را شناسایی و هدایت کرد.
۴- اطلاعات غلط والدین دردسرساز میشود؛گاهی والدین اطلاعات لازم برای تصمیمگیری درست را ندارند. آنها گاهی اوقات نمیتوانند ارتباط میان تجربیات اولیه دوران کودکی و نتایج مثبت در زندگی آینده فرزند خود را پیشبینی و درک کنند. اهمیت مهدکودک یک مثال بارز است. براساس مطالعاتی که در کارولینای شمالی در سال ۲۰۱۸ میلادی انجام شده است، کودکان خانوادههای کم درآمدی که به مهدکودک با کیفیت و استاندارد بالا فرستاده شدند، کمتر دبیرستان را ترک میکنند و در سن 21 سالگی به احتمال زیاد در یک کالج چهار ساله شرکت میکنند و به موفقیت نزیکتر خواهند شد. اما والدین فقیری که از این موضوع آگاه نیستند، نقش حیاتی مهدکودک و پیش دبستان را نادیده گرفته و آن را اتلاف وقت و هزینه میدانند.
۵- والدین کامل نیستند؛ والدین قادر به ارائهی همه نوع خدمات به کودکان خود نیستند. اقدامات پزشکی را در نظر بگیرید؛ یک کودک مبتلا به بیماری چشمی ممکن است نیاز به عمل جراحی داشته باشد که بینایی او به حالت طبیعی و اولیه بازگردد. این عمل میتواند کودک را از مشکلات جدی بینایی که بر نوع و کیفیت زندگی او در بزرگسالی تأثیر میگذارد، تاپیرگذار باشد. با این حال، برای پرداخت هزینهی چنین عملیاتی، والدین کودک نیازمند پول هستند. دولت میبایست برای خانواده با دهکهای پایین شرایطی را فراهم کند که مشکلی با انجام دادن این اقدامات حیاتی نداشته باشد. کودکان تنها توسط والدینشان بزرگ نشده و نباید هم بزرگ شوند. این یک وظیفهی بسیار مهم و دشوار است که نباید صرفا بر دوش والدین گذاشته شود. نقش بستگان، مراقبان، معلمان و البته نقش دولت در آینده کودکان نیز در شکل گیری تجربیاتی که کودکان در خانه، مهدکودک ، مدرسه و بهطور کلی در جامعه جمعآوری میکنند، اهمیت دارد. صندوق حمایت از کودکان ملل متحد (یونیسف) برای برابری کودکان دو هدف بسیار مهم را در راس کار قرار داده است: اولا کودکان در بدترین شرایط میبایست اولویت اول دولتها باشند و در ثانیا باید به برابری فرصتها نیز برسند. دولتها متعهدند به ساخت جهانی کمک کنند که در آن هر کودک شانس برابر با دیگر کودکان در رشد و شکوفایی، آموزش و رسیدن به رویاهایش را داشته باشد.
پاندمی کرونا پیامدهای بلندمدتی بر سلامت روان و جسم کودکان گذاشته است. ماندن بیش از اندازه در منزل، ندیدن دوستان، منزوی شدن و بسیاری از کمبودهایی که با آن روبرو هستیم، باعث بهوجود آمدن لایههایی از بحران بر شخصیت کودکان نسل آلفا شده است.
در گزارش دبیرکل ملل متحد عنوان شده سیستمهای بهداشت جهانی با فشار زیادی مواجه شده که این امر منجر به شکست در مبارزه با بیماریهایی مانند ایدز، سل و مالاریا شده است. همچنین تاکید گردیده که سیستمهای آموزشی به شدت مختل شدهاند و میلیونها کودک فرصتهای یادگیری را از دست دادهاند و همین امر نابرابریهای آموزشی را بیشتر کرده و موجب نقض حق بر آموزش کودک شده است. دبیرکل معتقد است غلظت گازهای گلخانهای به سطوح بیسابقهای رسیده است، به طوری که غلظت دی اکسید کربن در حال حاضر 150٪ بیشتر از سطوح قبل است (لینک). در حوزهی صلح و امنیت، برآورد شده است که منازعات ۳ سال گذشته در جهان منجر به افزایش بیسابقه تعداد آوارگان اجباری شده است. تعداد این افراد در حال حاضر مجموعا به 110 میلیون نفر در سراسر جهان میرسند. همچنین تلفات غیرنظامیان به دلیل درگیریهای مسلحانه بین سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ میلادی به میزان ۷۲درصد افزایش یافته است که نشان دهنده افزایش هزینههای انسانی ناشی از بیثباتی جهانی است. به گزارش دبیرکل، علیرغم کاستیهای بسیار در حوزههای ذکر شده ،اما موفقیتهایی نیز در کاهش میزان مرگ و میر نوزادان و همچنین مبارزه با ویروس ایدز (HIV) حاصل شده است. همچنین میزان دسترسی به خدمات ضروری مانند آب سالم، سرویس بهداشتی، و پهنای باند سیار در برخی مناطق بهبود یافته و به استانداردهای زندگی بهتر کمک میکند. دبیرکل همچنین معتقد است علیرغم ناکامیهای جهانی، بسیاری از کشورها پیشرفت قابلتوجهی در تغییر اقتصاد و جوامع خود در راستای همسویی با اهداف توسعهی پایدار داشتهاند و میتوان از آنها بهعنوان مدلهایی برای اینکه چگونه سیاستهای هدفمند و همکاریهای بینالمللی میتوانند نتایج مثبتی به همراه داشته باشند، یاد کرد.
نتیجهگیری بحث
کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد به عنوان یکی از قابل قبولترین اسناد حقوق بشری، مطابق با مادهی 24، حق کودکان را برای دارا بودن از سلامتی و خدمات بهداشتی ـ درمانی به رسمیت شناخته و برای تحقق سلامت و مراقبتهای بهداشتی بر حق بر توسعه پایدار تأکید داشته است، اگرچه پیشرفت و توسعه در پیشبرد دستور کار اهداف توسعهی پایدار 2030، حوزهی کودکان را تحت پوشش قرار میدهد، اما مشخص نیست که با گسترش مجموعهای از ابر چالشهای موجود در عصر پدیدههای تکنولوژی میتواند توسعهی پایدار داشته باشد! از طرفی کمیتهی حقوق کودک ارتباط ناگسستنی میان توسعهی گسترده، عادلانه و پایدار در احقاق حقوق کودکان را با فراهمآوردن فرصتهای برابر در دسترسی به منابع اساسی، از جمله بهداشت و سلامت و محیطی سالم و ایمن برای کودکان تأکید داشته است. از آنجا که اهداف توسعهی پایدار، نقطه عطف مهمی در تعهدات جامعهی بینالملل در دستیابی به آرمانهای حقوق بشری در حق بر سلامت است (لینک)، ولی الگوهای سنتی توسعه و رشد اقتصادی، به تنهایی کافی نمیباشد، لذا همکاری در سطح بینالمللی برای کاهش یا حذف موانع توسعه و ایجاد یک سند بینالمللی به منظور ایجاد و اجرای استانداردهای حق بر توسعه در سلامت کودکان ضروری است. نقش دولتها در آیندهی کودکان غیرقابل انکار است، زیرا میتواند با برداشتن فاصلهی اجتماعی، کاهش تورم، شایسته سالاری، رفاه و فراهم نمودن امکانات، بقای جامعهی خود برای دهههای آینده را بیمه کند. رشد اجتماعی کودک از همان سال های اولیه زندگی، خود را نشان میدهد و تاثیر بسزایی روی آینده او میگذارد. یادگیری مهارتهای اجتماعی باعث رشد روانی، پیدایش حس همدلی، آزادی، همکاری و پایداری در روابط با سایرین، همراه با درک هنجارها و تفاوت میان آنها است.
پاورقی؛
۱-نسل آلفا اولین نسلی است که به طور کامل در قرن بیست و یکم متولد شده اند. نسل آلفا علیرغم چالشهای مهمی که با آنها مواجه شدهاند نشانههای خوبی از تاب آوری رانشان می دهند. نسل آلفا، که پس از سال ۲۰۱۰ میلادی متولد شدهاند، با ویژگیهای منحصر به فردی به دنیای امروز وارد شدهاند. این نسل در دنیایی دیجیتالی و متصل بههم به دنیا آمده و رشد میکند.
نظر شما :