سناریوهایی که پیشروی جنگ غزه است

موازنه وحشت در منطقه

۲۳ مهر ۱۴۰۲ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۲۴۲۰ خاورمیانه انتخاب سردبیر
منصور براتی در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی می گوید: اسرائیلی ها برنامه شان برای آینده جنگ از سه حالت خارج نیست، اولین سناریو در واقع تداوم همین وضعیتی است که در روزهای گذشته اسرائیلی ها داشتند، یعنی اقدام به حمله هوایی به غزه که تا حدی از آن دارد به صورت کور انجام می شود و حدی از آن هم به صورت هدفمند. بعضی از کارشناسان به این اقدام سیاست چمن زنی گفتند به این معنی که اسرائیلی ها هر هدفی را آن جا ببینند که احساس کنند مهم است مورد حمله قرار می دهند و بعضی از مناطق را اصلا بی هدف به آن حمله می کنند. علت این حملات بی هدف تحت تاثیر روزهای اول جنگ بودن است. دلیل آن غافلگیری است که اسرائیلی ها دچارش شدند. اگر این سناریو در دست اسرائیلی ها باقی بماند احتمالا این نبرد ۱۰ تا ۱۵ روز نهایتا در حالت حداکثر به طول خواهد انجامید. اما اگر سناریوی دوم مد نظر اسرائیلی ها باشد یعنی حمله زمینی و گسترده به غزه، این عملیات بین بیست تا یک ماه درگیری خواهیم داشت. اگر کار به سمت ورود نیروی زمینی گسترده تر حرکت بکند که سناریو سوم خواهد بود، آن وقت دردسرهای بیشتر برای اسرائیلی ها را در غزه شاهد خواهیم بود و ممکن است که تلفات زیادی هم به اسرائیلی ها وارد بشود.
موازنه وحشت در منطقه

گفت وگو از محمد حسین واحدی

دیپلماسی ایرانی: حمله حماس به اسرائیل که توهم شکست ناپذیری اسرائیل را درهم شکست و قدرت آن را به چالش کشید، با واکنش خشمگینانه و افراطی دولت اسرائیل مواجه شده است به گونه ای که سعی دارد این خسارت را با حملات ددمنشانه به غزه تلافی کند. در این میان اسرائیل قصد دارد به زودی جنگ زمینی در غزه را نیز آغاز کند. بسیاری از کارشناسان به تبعات رفتارهای اسرائیل هشدار می دهند و از آینده تحولات منطقه بیمناکند. در این رابطه گفت وگویی را با دکتر منصور براتی، دکترای اندیشه سیاسی از دانشگاه تهران و کارشناس مسائل اسرائیل و سردبیر اندیشکده جریان انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:

به نظر شما چطور شد که اسرائیل مورد غافلگیری گروه های فلسطینی و حماس قرار گرفت؟ آیا اسرائیل توان نظامی این گروه ها را دست کم گرفته بود؟

در مورد سوال اول که چرا اسرائیلی ها غافلگیر شدند چند دلیل اصلی را باید در نظر گرفت، دلایلی که در غافلگیری اسرائیلی ها نقش موثر داشتند؛ اول این که از نظر تقویمی اسرائیل در اعیاد اول سال عبرانی قرار داشت. اعیاد اول سال عبرانی سه عید را شامل می شود که در حقیقت پشت سرهم با فاصله چند روز برگزار می شود، یکی عید روش هشناه هست روشنایی عید، سال تحویل بعد از روش هشناه و عید یوم کیپور، بعد از یوم کیپور هم عید سکوت برگزار می شود. این سه تا عید تقریبا با فاصله کمی از هم برگزار می شوند و در این زمان ها خیلی از یهودی ها در تعطیلات هستند یا دارند عبادت می کنند. از همه مهم ترین شان یوم کیپور است. یوم کیپور برای تقریبا تمامی یهودی ها روز خیلی مقدس محسوب می شود. در عید یوم کیپور بیشتر اسرائیلی ها کار نمی کنند. تدابیر امنیتی هم در اسرائیل معمولا در این روز مقداری کمتر می شود. تعداد سربازهایی که پست می دهند هم کمتر می شود. 
دلیل دوم این بود که این زمان با حمله ی ۷ اکتبر همزمان شده بود که روز شنبه بود. حماس معلوم بود به این روزها هم فکر کرده و حمله را برای روز ۷ اکتبر تنظیم کرده بود. روز شنبه برای یهودی ها روزی است که باید به عبادت پرداخته بشود و تولید و کسب و کار باید به حداقل برسد. در نتیجه باز سطح تدابیر امنیتی به خاطر روز شنبه پایین تر می آید. بنابراین در درجه اول مسئله تقویمی غافلگیری اسرائیلی ها را باعث شد. 
نکته دیگر این است که به نظر می رسد فلسطینی ها در این حمله از یکسری تونل هایی استفاده کردند که  از زیر غزه به سمت شهرک های اسرائیلی حفر شده بودند. آنها از طریق این تونل ها به قلمرو اسرائیل وارد شدند و توانستند اسرائیلی ها را غافلگیر کنند. این هم دلیل دیگری تست که وجود داشته است. 
به نظر می رسد دلیل دیگر هم به مسائل داخلی اسرائیل باز می گردد. تا قبل از جنگ چهل هفته اعتراض را در اراضی اشغالی شاهد بودیم که برسر پرونده ی اصلاحات قضایی بود که کابینه نتانیاهو می خواست به اجرا دربیاورد و بخش بزرگی از جامعه اسرائیل مخالف آن بود. در این چهل هفته اعتراض اسرائیلی ها انواع مشکلات را داشتند. در نتیجه ما شاهدیم که نهادهای امنیتی روی این مسئله داخلی اسرائیل خیلی تمرکز کرده بودند و احتمالا این مسئله باعث شده که تا حدی از سوی فلسطینیان و امنیت مرزها غافل شوند.

آیا این جنگ توانسته است  اختلاف ها را در داخل کابینه رژیم صهیونیستی کم و همه را با هم متحد کند؟

بله به نظر می رسد که این جنگ مثل بقیه جنگ ها در اسرائیل باعث گرایش به وحدت شده و از دو شب گذشته کابینه ی اضطرار ملی در اسرائیل به قدرت رسیده است که از مهم ترین مخالفان نتانیاهو، بنی گانتز که سابقه ی فرماندهی کل ارتش و وزارت دفاع را دارد حاضر شد که به دلیل شرایط بحرانی به کابینه ی نتانیاهو وارد شود و با نتانیاهو کابینه ی اضطراری تشکیل بدهد. بنابراین به نظر می رسد که در شرایط جنگی اختلافات بین احزاب مختلف اسرائیل که خیلی زیاد بود و در غالب آن چهل هفته اعتراضی که در اسرائیل تا قبل از شروع جنگ اتفاق افتاد بود شاهدش بودیم با شروع جنگ این اختلافات تا اندازه بسیاری تعدیل شده و حتی رهبر اپوزیسیون هم تحت شرایطی حاضر شده است به کابینه ی اضطراری بپیوند، ولی به دلیل این که نتانیاهو به اخراج احزاب راست افراطی از کابینه حاضر نشد یائیر لاپید موافقت نکرده هنوز وارد کابینه بشود و بیرون از کابینه باقی مانده است. ولی به طور مشخص در این شرایط مخالفت ها با کابینه نتانیاهو بسیار کمتر خواهد شد و رهبران اپوزیسیون هم سعی می کنند همگرایی خودشان را با کابینه ای که در قدرت است افزایش بدهند و از آن پشتیبانی بکنند تا مدیریت جنگ را بهتر انجام بدهد.

قدرت نظامی اسرائیل و حماس یکسان نیست چرا حماس به این حد موفق بوده و کشته های اسرائیلی به شدت زیاد شده است؟ آیا می توان گفت که ثابت شد گنبد آهنین با وجود تبلیغات صهیونیست ها ضعیف است؟

به هر حال در طول زمان قدرت گروه های مقاومت فلسطین افزایش پیدا کرده است. مثلا اگر زمانی در سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ آنها موفق می شدند صد راکت سمت اسرائیل شلیک بکنند خیلی خوشحال می شدند و آن را با غرور بیان می کردند ولی امروز می بینیم که آنها طی سه یا چهار روز سه – چهار هزار راکت سمت اسرائیل شلیک و ضربات شدیدی را به این رژیم وارد می کنند. به عبارتی در طول زمان قدرت گروه های مقاومت افزایش پیدا کرده است. نکته ی دومی که باعث می شود این درگیری به نفع گروه های مقاومت پیش برود و تا حدی اسرائیل ضعیف ظاهر شود این است که این جنگ یک جنگ نامتقارن کلاسیک نیست. در جنگ کلاسیک که دولت ها در برابر همدیگر قرار می گیرند برای آن دو دولت خیلی از شرایط مشخص است و دو طرف از یکدیگر اطلاعات دارند و می دانند که در کجا باید روبه روی همدیگر قرار بگیرند و با چه ابزاری بجنگند و نیروهای هوایی و زمینی چه نیازهای دارند. ولی وقتی سطح از جنگ کلاسیک پایین تر می آید و به جنگ نامتقارن تبدیل می شود، کار برای طرفی که دولت است سخت تر می شود تا طرفی که یک جنبش یا یک سازمان است. اتفاقا کار برای جنبشی مثل حماس یک مقدار آسان تر شده چون پایگاه ها و سطح قدرتش معلوم نیست و می تواند در آن شهر پنهان کاری کند. یعنی معلوم نیست آن جنبش یا سازمان پایگاه دارد یا ندارد یعنی هم در شهر هست هم در شهر نیست، بعد دشمنش که می آید بمباران می کند بیشتر تلفات انسانی و غیر نظامی در حقیقت می گیرد تا تلفات از آن گروه یا سازمان بگیرد. برای همین جنگ نامتقارن از این نوع برای یک دولت سخت تر است.

آیا ممکن است جنگ گسترش یابد و به دیگر جبهه‌های مقاومت کشیده شود؟

خوب، ببنید در شش روزی که از جنگ می گذرد چند بار اسرائیلی ها با حزب الله درگیر شده اند و جبهه شمالی فعال شده ولی به معنای ورود حزب الله به جنگ نبوده است. تا این لحظه به نظر می رسد که مسئله ورود نیروهای زمینی اسرائیل به غزه جدی است و باید دید که حزب الله وارد جنگ می شود یا نه. احتمال ورود حزب الله به جنگ وجود دارد و ممکن است این قضیه جدی تر بشود اما بعید است که بتواند به یک جنگ منطقه ای و گسترده از اسرائیل و فلسطین تا لبنان گسترش یابد یا مثلا پای ایران بخواهد وسط بیاید. قدرت های مختلف بین المللی و منطقه ای در واقع با صحبت هایی که در این مورد کردند در مورید شکل گیری یک جنگ منطقه یک موازنه ی وحشت را شکل داده اند، برای همین با توجه به ترسیم خط قرمزها توسط آمریکا، ایران و گروه های مقاومت در عراق و یمن بعید به نظر می رسد که این جنگ بتواند از فضای دو قطبی اسرائیل - فلسطین بخواهد توسعه یابد.

چقدر فکر می‌کنید معادلات منطقه‌ای تغییر کند؟

به نظر می رسد اسرائیلی ها برنامه شان برای آینده جنگ از سه حالت خارج نیست، اولین سناریو در واقع تداوم همین وضعیتی است که در روزهای گذشته اسرائیلی ها داشتند، یعنی اقدام به حمله هوایی به غزه که تا حدی از آن دارد به صورت کور انجام می شود و حدی از آن هم به صورت هدفمند. بعضی از کارشناسان به این اقدام سیاست چمن زنی گفتند به این معنی که اسرائیلی ها هر هدفی را آن جا ببینند که احساس کنند مهم است مورد حمله قرار می دهند و بعضی از مناطق را اصلا بی هدف به آن حمله می کنند. علت این حملات بی هدف تحت تاثیر روزهای اول جنگ بودن است. دلیل آن غافلگیری است که اسرائیلی ها دچارش شدند. اگر این سناریو در دست اسرائیلی ها باقی بماند احتمالا این نبرد ۱۰ تا ۱۵ روز نهایتا در حالت حداکثر به طول خواهد انجامید. اما اگر سناریوی دوم مد نظر اسرائیلی ها باشد یعنی حمله زمینی و گسترده به غزه، این عملیات بین بیست تا یک ماه درگیری خواهیم داشت. اگر کار به سمت ورود نیروی زمینی گسترده تر حرکت بکند که سناریو سوم خواهد بود، آن وقت دردسرهای بیشتر برای اسرائیلی ها را در غزه شاهد خواهیم بود و ممکن است که تلفات زیادی هم به اسرائیلی ها وارد بشود. ولی از آن جایی که در حقیقت اسرائیل فکر می کند آن ضرباتی که در روزهای اول دریافت کرد را فقط در چنین سناریویی با یک تنبیه شدید حماس و تلاش برای ریشه کن کردن حماس در غزه جبران بکند احتمالا به سمت عملیات زمینی گسترده تر در غزه اقدام بکند، در این صورت احتمالا هیچ زمان بندی برای خروج نیروهای اسرائیلی از غزه اعلام نخواهد شد و اسرائیلی ها سعی خواهند کرد که سراسر خاک این منطقه را مورد تهاجم قرار بدهند و در بیشتر نقاط آن تا یک مدتی نقش آفرینی مستقیم داشته باشند که در این صورت احتمال این که جنگ بیش از یک ماه طول بکشد وجود دارد. حالا باید دید که کدام یک از این اتفاقات یا سناریوها در روزهای آینده رقم خواهد خورد.

کلید واژه ها: اسرائیل نوار غزه غزه حماس حمله اسرائیل به غزه حمله حماس به اسرائیل جنگ اسرائیل و حزب الله جنگ اسرائیل و حماس منصور براتی خاورمیانه منطقه رژیم صهیونیستی


( ۳۹ )

نظر شما :

خسرو ۲۳ مهر ۱۴۰۲ | ۱۵:۰۴
با گذشت زمان اسرائیل درک خواهد کرد که نمی‌تواند غزه را مردم فلسطین را شکست دهد دیر یا زود تن به مذاکره خواهد داد از ۵۰ سال پیش در هیچ جنگی اسرائیل ۱۳۰۰ کشته نداده بود بعد از هیجانات اولیه ،دولت نتانیاهو سقوط کرده و دولت بعدی تلاش خواهد کرد که با اجرای دو دولت پیش برود
رحیمی ۲۵ مهر ۱۴۰۲ | ۰۰:۳۱
مرگ بر اسرائیل و همپیمانانش
احمد ۲۶ مهر ۱۴۰۲ | ۲۰:۳۹
این‌را‌میگویند‌یک‌تحلیل‌ابکی‌فوق‌العاده‌یک‌طرفه