نقش روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا (بخش بیست و هشتم و پایانی)
رویکرد روسیه در استفاده سیاسی از روابط اقتصادی از قدرت آن کاسته است
نویسنده این مطلب: کریستوفر ای. هارتوِل
دیپلماسی ایرانی: گسترش نفوذ اقتصادی روسیه در منطقه مِنا (کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا) ظاهرا خیلی کمتر از انتظار در پیشبرد هدف دستیابی به اهمیت سیاسی در منطقه تاثیر داشته است. به نظر می رسد که مسائل اقتصادی در مقایسه با دستیابی به افزایش حضور نظامی در سراسر منطقه مِنا، اولویت کمتری برای مقامات روسی داشته است. با این حال، این واقعیت که روسیه در روابط خود با منطقه مِنا عملکرد اقتصادی کمتر از توان خود نشان داده، یک معما است و عجیب است که کشورهای منطقه مِنا و روسیه علاقه متقابل به یکدیگر را در زمینه مبادله کالا و خدمات (رابطه اقتصادی نزدیک تر) به نمایش نگذاشته اند.
اتفاق غیرمنتظره: اتحادیه اقتصادی اوراسیا
حرکت از آزادسازی گسترده و حذف تحریف های مربوط به تجارت به معاملات تجاری کم عمق نیز تاثیر خاص و منفی بر روابط منطقه مِنا (خاورمیانه و شمال آفریقا) و روسیه داشته و دلیل آن هم عمدتا این بوده که هیچ توافق تجاری برقرار نشده است. در حقیقت، روسیه به توافقنامه های تجارت آزاد در خارج از همسایگی خود، به ویژه غیر از کشورهای مستقل مشترک المنافع، تمایل چندانی نشان ندده و تنها در سال های اخیر بوده که در صدد معاملات تجاری خارجی با کشورهای کمی دورتر برآمده است. با این حال، برای این تجارت ها از ابزاری استفاده کرده که منحصرا به همین کشورهای جانشین اتحاد جماهیر شوروی، یعنی اتحادیه اقتصادی اوراسیا، تعلق دارد.
اتحادیه اقتصادی اوراسیا که ابتدا تنها راهی برای ادغام مجدد برخی از جمهوری های جماهیر شوروی سابق قلمداد می شد، گام های بلندی در کاهش موانع مبادلات تجاری میان کشورهای عضو برداشته، اما به طور همزمان برای کشورهای خارج از اتحادیه موانع شدیدتری ایجاد می کند. اتحادیه اقتصادی اوراسیا ابزار ترجیحی سیاست اقتصادی خارجی روسیه به شمار می رود و دسترسی به اقتصاد روسیه را افزایش داده و همچنین انگیزه ای برای خارجی ها ایجاد کرده به این صورت که نشان می دهد شرکای تجاری می توانند دسترسی بیشتری به بازار داخلی روسیه داشته باشند. اتحادیه اقتصادی اوراسیا این امکان را برای روسیه فراهم آورده تا اولین تدابیر نهادی برای رسمی سازی روابط اقتصادی با کشورهای منطقه مِنا را به کار گیرد. به علاوه، مشروعیتی که اتحادیه به دنبال آن است، تا اندازه ای از طریق انعقاد توافقنامه های تجارت خارجی به دست می آید و در این زمینه، منطقه مِنا امیدوار کننده به نظر می رسد.
با توجه به تغییرات در منطقه مِنا در تمایل بیشتر به توافقنامه های تجاری، این احتمال وجود دارد که روسیه از طریق اتحادیه اقتصادی اوراسیا راهی برای افزایش حضور اقتصادی خود در منطقه بیابد و از اتحادیه به عنوان ابزاری موثر و اهرم سیاست گذاری در منطقه مِنا استفاده کند. با این حال، کشورهای منطقه عمدتا باید بین اتحادیه اقتصادی اوراسیا و اتحادیه اروپا یکی را انتخاب کنند و اتحادیه اروپا گزینه معقول تری به نظر می رسد. در عمل، کشورهای واقع در مرزهای روسیه از قدرت انتخاب برخوردار نیستند و شرایط اقتصادی و فشار سیاسی روی آنها تاثیر می گذارد؛ اما در منطقه مِنا که از نظر جغرافیایی با روسیه همجوار نیست، کشورها (برای نمونه ایران، ترکیه و مصر) گاها اتحادیه اقتصادی اوراسیا را ارجح دانسته اند. بعید است کشورهای منطقه مِنا برای دسترسی به اتحادیه اقتصادی ارواسیا از بازارهای اتحادیه اروپا دست بکشند، اما فاصله جغرافیایی امکان توافق با هر دو طرف را برای آنها فراهم می آورد و می تواند افزایش تجارت و سرمایه گذاری با روسیه را در پی داشته باشد.
نتیجه گیری: سیاست همچنان پیروز خواهد شد؟
روابط روسیه و منطقه مِنا از منظر اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت و به دلیل ضعف عملکرد روسیه در روابط اقتصادی با کشورهای منطقه اشاره شد. تجارت خصوصی در روابط اقتصادی کمیاب است، و تجارت و سرمایه گذاری مبتنی بر دولت هاست. روابط اقتصادی بین کشورهای منطقه مِنا و روسیه چه در رابطه با انرژی، سلاح، سرمایه گذاری از طریق صندوق های سرمایه گذاری دولتی و چه در رابطه با ابزار تجاری منطقه ای، از الگوی تجارت اتحاد جماهیر شوروی پیروی می کند و حجم و ارزش روابط به شدت به اهداف ژئوپلیتیک و نیازهای سیاسی وابسته است و نه واقعیت های مزیت نسبی مبتنی بر بازار. با توجه به رقابت مجدد بین آمریکا و روسیه و ظهور مجدد روسیه به عنوان یک قدرت در منطقه مِنا از طریق سوریه، بعید است که این وضعیت در آینده نزدیک تغییر کند.
نکته مهم درباره استراتژی اقتصادی روسیه در قبال منطقه مِنا، یعنی استفاده مداوم از تجارت و سرمایه گذاری برای تکمیل اهداف سیاست خارجی، این است که آیا روابط اقتصادی روسیه با منطقه مِنا آنقدری عمیق است که بتواند برای جاه طلبی های ژئوپلیتیک خود از آنها استفاده کند؟ همانطور که الحاق کریمه و تهاجم متعاقب آن به شرق اوکراین نشان داد، حتی حرکت های ژئوپلیتیک نسبتا کوچک در مجاورت کرملین می تواند پیامدهای اقتصادی شدیدی به دنبال داشته باشد.
اقتصاد روسیه متکی به منابع طبیعی است . این مساله آن را در رابطه با منطقه منا در شرایط دشواری قرار می دهد. هر حرکت بزرگ روسیه به سوی کشورهای منطقه مِنا که پیامدهای بزرگی برای اقتصاد جهانی خواهد داشت، می تواند به پاسخ گسترده تر رقبای روسیه در منطقه منجر شود و خسارت زیادی به بار آورد. مسائلی مانند گسترش تولید نفت و گاز آمریکا و ظهور چین به عنوان یک رقیب احتمالی در منطقه، نیز می توانند روسیه را در منطقه منا به چالش بکشند. با این حال، اقدامات اقتصادی و سیاسی روسیه در منطقه مِنا همچنین می تواند آن را در برابر آسیب های خارجی مقاوم سازد. روسیه پس از حمله به اوکراین به دلیل تحریم های غرب متضرر شد زیرا این امر با رکود جهانی قیمت نفت همزمان بود. اگر روسیه در خاورمیانه مشغول فعالیت باشد، می تواند نقش بیشتری در تضمین ثبات قیمت نفت ایفا و تلاش های بسیار هماهنگ رقبای جهانی خود را خنثی کند.
به هر حال، دنبال کردن اهداف سیاسی از طریق اهداف اقتصادی یک ساختار شکننده اقتصادی ایجاد کرده و سبب شده روسیه به عنوان یک قدرت اقتصادی، نسبتا ضعیف باقی بماند و از قدرت کافی برای انجام حرکات سیاسی در قلب منافع اقتصادی برخوردار نباشد. طنز این وضعیت متناقض این است که روسیه برای اینکه بتواند با موفقیت منافع اقتصادی را تحت نفوذ منافع سیاسی قرار دهد، باید از موضع قدرت اقتصادی کار کند و تنها راهی که می تواند به چنین قدرتی دست یابد این است که به طور هماهنگ در راستای تجارت آزادتر تلاش کند. متاسفانه، بدون ارتقاء نهادهای داخلی مربوط به تجارت و سرمایه گذاری، هم روسیه و هم بسیاری از کشورهای منطقه مِنا در گسترش همکاری های اقتصادی به طور کلی، و به طور ویژه با یکدیگر، مسیر دشواری پیش رو خواهند داشت.
منبع: موسسه اروپا برای مدیترانه / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :