برای ایران، شرق جایگزین اتحادیه اروپا می شود؟ (بخش بیست و هفتم)
ناتوانی اروپا در عمل به تعهدات برجامی بود که ایران را به اقدام واداشت
نویسنده این مطلب: آنالیسا پرتگلا
دیپلماسی ایرانی: اتحادیه اروپا در چندین سال مذاکرات که منجر به توافق هسته ای شد، نقش میانجی گری مهمی ایفا کرد و حتی می توان بروکسل را عامل آغاز روند مذاکره و همکاری واشنگتن دانست. با این حال، نمی توان آن را به عنوان بازیگری که به درستی دیدگاه خود را پیش برده و در روند رویدادها تاثیر گذاشته، قلمداد کرد. این ناتوانی ذاتی اتحادیه اروپا برای اجرای یک ابتکارعمل مستقل در راستای منافع آن، با خروج آمریکا از برجام کاملا نمایان شد. وقتی از استقلال در استراتژی صحبت باشد، اتحادیه اروپا جایگاه چندان معتبری ندارد.
واکنش اروپا به خروج آمریکا از برجام
اگرچه واقعیت این بود که اختلاف نظرهای اتحادیه اروپا و آمریکا در رابطه با ایران اتفاق جدیدی نبود، ظهور دولت دونالد ترامپ چالشی غیرمنتظره برای وحدت در دو سوی اقیانوس اطلس و برای منافع اروپا ایجاد کرد. به طور خاص، تصمیم آمریکا برای خروج از برجام و اعمال مجدد تحریم های فراگیر علیه ایران، ضربه جدی به روابط در دو سوی اقیانوس اطلس زد. در حقیقت، واشنگتن هیچ تمایلی به در نظر گرفتن نگرانی های متحدان خود درباره عواقب احتمالی ناشی از تصمیم به خروج از توافق نشان نداد، چه برسد به منافع اروپا. از دیدگاه اروپایی ها واقعیت خطرناک تر این بود که بر خلاف گذشته، عامل محرک تصمیم ایالات متحده برای از سرگیری سیاست معمول آن، عدم پایبندی ایران به توافق نبود و بیشتر به هوس ناشی از اعتقاد متکبرانه مبنی بر توانایی مذاکره برای «معامله بهتر» شباهت داشت تا یک انتخاب محاسبه شده منطقی. این واقعیت که تصمیم ترامپ توافق فعلی و حتی منافع آمریکا را نیز به خطر انداخت، خشم اروپایی ها را بیشتر برانگیخت.
ایالات متحده پس از خروج از توافق سیاست رادیکال «اعمال فشار حداکثری» شامل تشدید تحریم ها با هدف نابود کردن اقتصاد ملی ایران و مجبور کردن دولت آن به مذاکره از موضع ضعف را آغاز و در این راستا، اساسا هرگونه تعامل تجاری بین ایران و اتحادیه اروپا را مسدود کرد و بر سوئیفت فشار آورد تا دسترسی ایران به سیستم پیام رسانی مالی را قطع کند. اعمال مجدد تحریم های ثانویه آمریکا که به موجب برجام به حالت تعلیق درآمده بودند، امتناع از تجدید و تمدید معافیت های معاملات نفتی، تحریم صنعت فلزات ایران و همچنین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مقامات کلیدی ایران از جمله وزیر امور خارجه سابق محمد جواد ظریف و مقام معظم رهبری، در نهایت ایران را منزوی و خسارت قابل توجهی به اقتصاد آن وارد کردند، اما نتوانستند این کشور را به میز مذاکره برگرداند و در تعدیل رفتارهای منطقه ای ایران که یکی دیگر از اهداف اصلی استراتژی اعمال فشار حداکثری ترامپ بود، نیز شکست خوردند.
واکنش اروپایی ها به این تحولات بنیادین در رویکرد ایالات متحده، محکوم کردن شدید این رفتار و ابراز تعهد اتحادیه اروپا به حفظ برجام و به طور کلی سیاست تعامل با ایران بوده است. فدریکا موگرینی، مسئول سیاست های اتحادیه اروپا در سال 2018 گفت: «موضع گیری ما اروپایی ها تغییر نکرده است. برعکس، ما دلایلی را مشاهده کردیم که نشان می دادند این توافقنامه، یک توافق خوب بود. ما متعهد به اجرای کامل و موثر توافق هسته ای با ایران هستیم. عزم ما برای حفظ توافق به نفع ایالات متحده است، زیرا حفظ توافق هسته ای برای امنیت مشترک ما- چه برای اروپا و چه برای ایالات متحده- و چه برای کل خاورمیانه، ضروری است چرا که در غیر این صورت ممکن است این منطقه به مارپیچ توسعه تسلیحات هسته ای و حتی سطح خطرناک تری از درگیری ها وارد شود.»
با این حال، اتحادیه اروپا در عملی در صدد مقابله با آتش دشمن از خزانه داری آمریکا بر می آمد. در حقیقت شرط زنده نگه داشتن برجام و حفظ منافع اروپایی، محافظت از روابط اقتصادی و تجاری با ایران بود.
اتحادیه اروپا برای این کار به مجموعه از ابتکارات با هدف محافظت از شرکت های اروپایی در برابر تحریم های آمریکا روی آورد که از جمله آنها می توان به اجرای مجدد قانون انسداد اتحادیه اروپا اشاره کرد که برای اولین بار در سال 1996 به منظور مقابله با قانون تحریم های ایران و لیبی تصویب شده بود؛ اساسنامه در سال 2018 مورد تجدید نظر قرار گرفت تا همه دورهای جدید تحریم های آمریکا علیه ایران را شامل شود. قانون انسداد از نظر تئوری به گونه ای تدوین شده که از شرکت های اتحادیه اروپا در برابر جریمه های احتمالی ناشی از تعامل با نهادهای ایرانی تحت تحریم های آمریکا محافظت می کند؛ اما از نظر عملی، این اقدام بی نتیجه بوده است چون عواقب احتمالی مانند جلوگیری از دسترسی به بازار ایالات متحده و جریمه های سنگین برای شعبه های آمریکایی شرکت ها آنقدری بود که شرکت های اتحادیه اروپا را از تعامل با همتایان ایرانی منصرف کند.
ابتکار دیگر، تمدید تسهیلات اعطای وام خارجی بانک سرمایه گذاری اروپایی به سرمایه گذاری های محدود در ایران بود. با این حال، از آنجا که بانک سرمایه گذاری اروپایی برای دسترسی به منابع مالی نیاز به دسترسی به بازارهای بین المللی سرمایه دارد، این اقدام بیش از حد اتحادیه اروپا را در معرض تحریم های آمریکا قرار می داد و از این رو، اساسا به یک تصمیم صرفا نمادین تبدیل شد و هرگز تحقق نیافت.
ابتکار سوم، تصویب یک بسته کمک 18میلیون یورویی از سوی کمیسیون اروپا برای ایران به منظور حمایت از بخش خصوصی و شرکت های کوچک و متوسط ایران، پروژه های زیست محیطی و مقابله با سوء مصرف مواد مخدر، بود. با این حال، اندازه بسته کمک در مقایسه با ارزش کل واردات اتحادیه اروپا از ایران در سال 2017، یعنی قبل از اعمال مجدد تحریم های ایالات متحده (10.1 میلیارد یورو)، بسیار کوچک بود و اهمیت زیادی نداشت.
ابتکار آخر هم ابزار کاربرد ویژه (اس.پی.وی) یا همان ابزار حمایت از مبادلات تجاری موسوم به اینستکس بود که باید به صورت یک ساز و کار مبادله ای عمل می کرد و امکان تجارت اروپایی با ایران را فراهم می آورد. محدودیت دامنه اقدامات تحت اینستکس به تجارت بشردوستانه که اساسا از تحریم های ایالات متحده معاف بودند، سبب شدند که این ابزار بی فایده بماند. به علاوه، پیچیدگی های عملیاتی به دلیل دشواری ایجاد مکانیزم مالی مقاوم در برابر سیستم مالی بین المللی تحت سلطه ایالات متحده، دستیابی به نتایج مثبت را اساسا غیرممکن کرد.
ایران در نهایت در پاسخ به ناکارآمدی اقدامات اتحادیه اروپا و ناتوانی آن در اجرای صحیح برجام از طریق ارائه مشوق های اقتصادی به ایران، به سیاست «صبر راهبردی» خود پایان داد و سیاست «مقاومت حداکثری» را آغاز کرد. اعمال فشار آمریکا سبب شد ایران به طور تدریجی از تعهدات برجامی خود عقب نیشینی کند و استراتژی افزایش سهم در بازی برای وادار کردن اتحادیه اروپا به یافتن راهی برای اطمینان از اجرای صحیح توافق و بازگرداندن ایالات متحده را به آن در پیش بگیرد. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: موسسه مطالعات سیاسی بین الملل ایتالیا / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :