برای ایران، شرق جایگزین اتحادیه اروپا می شود؟ (بخش بیست و ششم)
اروپا در همکاری با ایران منافع استراتژیک دارد
نویسنده این مطلب: آنالیسا پرتگلا
دیپلماسی ایرانی: اتحادیه اروپا در چندین سال مذاکرات که منجر به توافق هسته ای شد، نقش میانجی گری مهمی ایفا کرد و حتی می توان بروکسل را عامل آغاز روند مذاکره و همکاری واشنگتن دانست. با این حال، نمی توان آن را به عنوان بازیگری که به درستی دیدگاه خود را پیش برده و در روند رویدادها تاثیر گذاشته، قلمداد کرد. این ناتوانی ذاتی اتحادیه اروپا برای اجرای یک ابتکارعمل مستقل در راستای منافع آن، با خروج آمریکا از برجام کاملا نمایان شد. وقتی از استقلال در استراتژی صحبت باشد، اتحادیه اروپا جایگاه چندان معتبری ندارد.
مشارکت با ایران به نفع اتحادیه اروپاست
اختلاف دیرینه در دو سوی اقیانوس اطلس بر سر نحوه برخورد با ایران ناشی از برداشت های مختلف در واشنگتن و بروکسل درباره چگونگی دستیابی به ثبات در خاورمیانه، منافع مشترک اتحادیه اروپا و آمریکا، است. جدای از طرح گفتمان دولت باراک اوباما، برنامه امنیتی ایالات متحده در این منطقه اساسا قدرتمندسازی متحدان منطقه ای خود به ویژه اسرائیل و عربستان سعودی به عنوان ستون های اصلی این استراتژی، و به موازات آن تلاش برای انزوای ایران به عنوان منبع همه بی نظمی ها در منطقه، بوده است. در مقابل، رویکرد بروکسل مبتنی بر در نظر گرفتن تهران در میان گفت و گو کنندگان اصلی در منطقه بوده است: از نظر اروپا، ایران سهم زیادی در امور منطقه دارد و بنابراین، دستیابی به راه حل طولانی مدت بدون دخالت آن ممکن نیست. به علاوه، پشت رویکرد «تعامل سازنده» اتحادیه اروپا، اعتقاد به تاثیر تعدیل کننده تعامل وجود دارد: اعتقاد به اینکه ارائه مشوق های اقتصادی، سیاسی و سایر اقدامات به ایران، نظام جمهوری اسلامی به «بازی مطابق قوانین» تشویق می شود.
تعامل با ایران در توسعه راه حل های مشترک به طور گسترده تر با چندین منافع اروپایی شامل ابعاد هنجاری، امنیتی و اقتصادی مطابقت دارد.
یکی از مسائل در سطح هنجاری، مباحثات مربوط به پرونده هسته ای ایران و تلاش برای نجات برجام است که با تمایل اتحادیه اروپا به حمایت از رژیم منع گسترش تسلیحاتی همخوانی دارد. نابودی برجام مسیر را برای از سرگیری کامل فعالیت های هسته ای ایران هموار می کند و به طور بالقوه، خطر رقابت تسلیحات هسته ای در منطقه را در پی خواهد داشت. به علاوه، برجام قدرت نظارتی و نظام بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی را تقویت کرده و پیاده سازی قوی ترین نظام راستی آزمایی در جهان را در پی داشته و از آنجا که آژانس یکی از ارکان اصلی رژیم منع گسترش تسلیحاتی است، تقویت بازرسی های آن را می توان به مثابه تقویت چندجانبه گرایی و دیپلماسی در مقابل راه حل های سخت نظامی مانند حملات پیشگیرانه به تاسیسات هسته ای قلمداد کرد.
البته محافظت از برجام با بعد امنیت نیز مرتبط است: دستیابی به راه حل مذاکره شده برای مساله هسته ای ایران را می توان کاهش تهدیدهای موجود در خاورمیانه تلقی کرد. به طور گسترده، مشارکت ایران برای دستیابی به راه حل های طولانی مدت برای بحران های منطقه از نظر امنیتی هم به دلیل نقش محوری که این کشور در منطقه ایفا می کند و هم به دلیل برخی اختلال ها در امنیت منطقه ناشی از اقدامات آن، ضروری به نظر می رسد. با توجه به تشدید تنش ها در خلیج فارس در تابستان 2019 و رویکرد تهاجمی ایران، ناامنی در منطقه افزایش یافت که نشان دهنده توانمندی ایران در مواجهه با حس محاصره و به طور مشخص با سیاست «اعمال فشار حداکثری» اعمالی از سوی ایالات متحده بود.
اروپا همچنین در تعامل با ایران منافع تجاری و انرژی دنبال می کند. همانطور که ماه عسل پس از توافق برجام نشان داد، بخش های اقتصادی ایران فضای زیادی برای شرکت های اروپایی دارند. به ویژه، تخصص اروپا در بخش انرژی می تواند به طور بالقوه به عنصری کلیدی در توسعه میدان های نفت و گاز ایران و همچنین فناوری های انرژی پاک آن تبدیل شود. فرصت های استراتژیک برای سرمایه گذاری اروپایی در بخش های زیرساختی و تولید خودرو و همچنین بازار ایران برای مد و طراحی اروپا را نیز نمی توان نادیده گرفت.
در حال حاضر، ایران از نظر مبادلات تجاری به شدت به اروپا وابسته است. اتحادیه اروپا در سال 2018 دومین شریک تجاری مهم ایران بعد از چین بود. اما ایران حتی در میان 60 شریک تجاری بزرگ اروپا جا نداشته است. به رغم این فاصله، همکاری تجاری با ایران یک دارایی استراتژیک برای اروپا محسوب می شود: از دیرباز، انگیزه ای عالی برای جلب همکاری های مفید ایران در دستیابی و حفظ ثبات منطقه بوده است. در نهایت اینکه بعد اقتصادی همکاری با ایران ارتباط تنگاتنگی با بعد امنیتی دارد: در رابطه با برجام، از سرگیری روابط اقتصادی و تجاری با ایران نه یک هدف، که ابزاری برای اطمینان از اجرای توافق توسط ایران قلمداد می شود.
ارزش مبادلات تجاری ایران و اتحادیه اروپا
مساله همکاری در زمینه انرژی متفاوت است. برخلاف تجارت در زمینه های دیگر، در زمینه انرژی ایرام یکی از شرکای اصلی اتحادیه اروپا در سطح جهانی است. صادرات نفت ایران به اروپا قبل از برجام با تحریم اتحادیه اروپا از سال 2012 محدود شده بود. اجرای این امکان را برای ایران فراهم آورد تا به یکی از مهم ترین تامین کنندگان نفت اروپا تبدیل شود و به سرعت رتبه یازدهم را در بین صادرکنندگان عمده نفت به اتحادیه اروپا به دست آورد. ایران به ویژه برای اسپانیا، فرانسه، یونان و ایتالیا یکی از منابع اصلی واردات نفت بود.
واردات نفتی اروپا از ایران
بخش گاز ایران که تا حد زیادی توسعه نیافته است، به طور مشابه امکان ایجاد تنوع در منابع واردات گاز طبیعی را برای اتحادیه اروپا فراهم می آورد. نروژ و روسیه در حال حاضر بزرگ ترین تامین کنندگان گاز طبیعی اتحادیه اروپا هستند. واردات از روسیه در سال 2018 به 16.4 میلیارد دلار رسید. وابستگی شدید اروپا به واردات از روسیه، همکاری با ایران برای تنوع بیشتر در منابع واردات گاز را برای اتحادیه اروپا به یک دارایی استراتژیک تبدیل کرده است که می تواند از آسیب پذیری آن در برابر شوک های انرژی و اختلال ها در واردات در نتیجه اختلافات چندین کشور اروپایی با روسیه بر سر مساله اوکراین، محافظت کند. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: موسسه مطالعات سیاسی بین الملل ایتالیا / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :