منع ایران از گسترش تسلیحات هسته ای هدف غرب نیست
مخالفت های تصنعی با برجام
دیپلماسی ایرانی: مذاکرات برای بازگشت ایران و ایالات متحده به انطباق با برنامه جامع اقدام مشترک که در حال حاضر متوقف شده، یک سری مباحثات کهنه و تاریخ گذشته را به دنبال داشته است. بسیاری از این استدلال ها نه تنها منطقی نیستند، که نتیجه تجربی قابل توجه درباره شرایط با و بدون برجام را نادیده می گیرند.
عواقب نبود برجام چه در سال های منتهی به مذاکره و تحقق توافق هسته ای و چه پس از خروج دولت دونالد ترامپ از توافق در سال 2018 آشکار بود. ایران قبل از توافق غنی سازی اورانیوم را تا جایی پیش برده بود که بیشتر تخمین ها از «زمان شکست»، زمانی که ایران از لحظه تصمیم گیری تا ساخت سلاح هسته ای نیاز دارد، به تنها چند ماه کاهش یافته بود.
برجام این شرایط را تغییر داد و ایران از 97درصد از اورانیوم غنی شده خود دست کشید، یک راکتور هسته ای را از دور خارج کرد و اقدامات دیگری را انجام داد که راه های ممکن برای دستیابی به سلاح هسته ای را مسدود می کردند. ایران الزامات آژانس بین المللی انرژی اتمی را رعایت کرد و سه سال (حتی یک سال پس از آنکه آمریکا تعهداتش را نقض کرد) به طور کامل به توافق پایبند بود. اما عدم تعهد آمریکا سبب شد ایران نیز از تعهداتش عقب نشینی کند. اکنون، ذخایر اورانیوم با غنای پایین ایران بیش از ده برابر سطح تعیین شده در برجام است و غنی سازی در سطوح بالاتر نیز انجام می شود.
آنهایی که سعی دارند توافق را نابود کنند، در مواجهه با این شواهد حاصل از تجربه واقعی، استدلال های بی اساسی را مطرح می کنند که برخی از آنها صرفا تکرار مباحثات پیش و زمان مذاکره برجام هم وجود داشتند. بسیاری از این استدلال هادرک اشتباه از سابقه یا خود برجام است که از جمله آنها می توان به متهم کردن ایران به عدم تعهد اشاره کرد. این اتهام معمولا شامل ارجاع به مشکلات ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره اعلام فعالیت های سال ها پیش از توافق می شود. مخالفان توافق معتقدند که فعالیت های 20 سال پیش ایران مهم تر از وضعیت امروز است و همچنین، عمدتا فراموش می کنند که ایالات متحده، و نه ایران، بود که به تعهدات خود پشت کرد.
یک ادراک اشتباه دیگر از توافق به «منقضی شدن» آن مربوط می شود. اما چند مورد از مهم ترین مفاد توافق از جمله نظارت سرزده بازرسان بین المللی دائمی است. برخی از محدودیت ها «غروب» دارند، اما اعتراض به این بندها غیرمنطقی است. آنها با شکایت از چگونگی پایان محدودیت های مشخص در فعالیت های هسته ای ایران در 8 یا 10 سال دیگر، مسبب مطرح شدن گزینه پایان همان محدودیت ها در زمان حال شده اند.
واضح است که این استدلال های مخالفان برجام معنایی ندارد و مباحثات تنها زمانی قابل درک می شود که بدانیم منع گسترش سلاح های هسته ای هدف آنها نیست. هدف اصلی آنها به دیگر موضوعاتی که به طور قانونی می توانند در رابطه با مذاکرات برجام مطرح شوند نیز مربوط نیست. اما حتی در آن زمینه های بی ربط از جمله در رابطه با فعالیت های منطقه ای ایران هم مخالفان توافق سوابق تجربی را نادیده می گیرند. فعالیت های گسترده ایران در منطقه به خودی خود نگران کننده نیست چون اساسا واکنش به اقدامات سایر کشورهاست و برخلاف بسیاری از ادعاها، ایران در قیاس با دیگر بازیگران در خاورمیانه، رویکردی تهاجمی و مداخله گر ندارد.
یکی دیگر از اهداف واقعی مخالفان برجام، نابود کردن موفقیت چشمگیر باراک اوباما، رئیس جمهوری دموکرات پیشین، بوده است. این اتفاق در دولت ترامپ تحت نام تجاری «حزب گرایی» رخ داد و همچنان ادامه دارد.
هدف دیگر مخالفان برجام هم این است که ایران به نوعی همواره عامل همه اتفاق های بد در خاورمیانه معرفی و به همین دلیل سرزنش شود. این هدف نشان می دهد که افراطی ها در کشورهای مختلف چطور برای سود سیاسی خود علیه یکدیگر اقدام می کنند. به همین دلیل بوده که افراطی های آمریکایی به طور ضمنی از پیروزی ابراهیم رئیسی که یک اصول گرای افراطی است، در انتخابات ریاست جمهوری ایران، استقبال کردند. حتی اسرائیل نیز از این اتفاق خشنود بوده است چرا که می تواند به سادگی علیه هر اقدام ایران نفرت پراکنی کند. این بازی های سیاسی نباید با منافع حقیقی اسرائیل اشتباه گرفته شوند؛ حتی بسیاری از مقامات امنیتی سابق اسرائیل هم اذعان داشته اند که استفاده از محدودیت های برجامی خیلی بهتر از به خطر انداختن توافق هسته ایست. ارائه وجهه ای ناخوشایند از ایران و منزوی کردن آن برای دیگر اهداف اسرائیل کاربرد دارد. تلاش ظاهری برای تضعیف یک رقیب بالقوه منطقه ای، اذهان عمومی را از دیگر سیاست ها و اقدامات اسرائیل منحرف می کند و مانع از سرزنش شدن آن به دلیل درگیری و بی ثباتی در خاورمیانه می شود.
به هر حال، انتقاد از مخالفان برجام به دلیل استدلال های نادرست یا نداشتن استدلال، ساده تر از پرداختن به اهداف جانبی آنهاست چرا که مساله دوم بررسی های طولانی تری را می طلبد. اما نکته اینجاست که باید با این مخالفان برخورد شود چرا که با اظهارات نادرست، موجبات سوء تفاهم و درک نادرست عمومی نه تنها درباره برجام، که درباره علل درگیری و ناامنی در خاورمیانه را فراهم آورده اند. شاید افشای تصنعی بودن و فریب در مباحثات کارزار مخالفت با برجام و توطئه چینی های آنها بتواند به کاهش آسیب به درک عمومی کمک کند.
منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :