به مناسبت یکصدمین سالگرد امضای پیمان دوستی

هرات عهد تیموری؛ جلوگاه یکپارچگی ایران فرهنگی

۰۴ تیر ۱۴۰۰ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۰۳۴۸۶ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
سیده فهیمه ابراهیمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: هرات، این نقطة کانونی خراسان بزرگ، منتظر شکوهی دوباره است. خرم روزگاری را مردم ایران و افغانستان به روزگار یکپارچگی سرزمینی شان تجربه کردند و خاطرات نیکوئی را در دل تاریخ برجای گذاشته اند. بیش باد و کم مباد پیوندها و همدلی ها.
هرات عهد تیموری؛ جلوگاه یکپارچگی ایران فرهنگی

نویسنده: سیده فهیمه ابراهیمی، استادیار گروه تاریخ دانشگاه علامه طباطبائی

دیپلماسی ایرانی: حوزه تمدنی ایران فرهنگی در درازنای تاریخ خود فراز و فرودهای چندباره ای را در بحث یکپارچگی سرزمینی خود تجربه کرده است. شاید یکی از قابل تأمل ترین رویکردهای مطالعاتی در این گسترة تمدنی، توجه به همین فرایند و اوج و فرودهای آن باشد. دوره تیموری از این زاویه در نقطة اوج یکپارچگی قرار می گیرد. روزگاری که خراسان و فرارود دگرباره به هم پیوستند و همچون همیشه، شکوه بی نظیری در نقطة پیوند نصیبشان شد. آنگاه که سمرقند نقش خود را به هرات سپرد، شهر به تکاپوی در خور ستایشی رسید و به عنوان تختگاه تیموری قلب تپندة ایران فرهنگی گردید. بخت عجیبی بود به ویژه آنکه پس از ایلغار مغول، بوی بهبود دیگر به مشامش نمی رسید؛ چه اینکه از تیره بختی، شهر دوبار از جانب آنها تسخیر شد و تجربة دوم گویا از نخستین بار تلخ تر بود.گویند قریب یک میلیون و ششصد هزارتن سکنة آن قتل عام شدند و تمامی بناهای آن ویران شد. خراسان و فرارود باردیگر دوپاره گشتند. گرچه آل کرت مرهمی بر زخم های هرات بودند، اما این نیز دیرپا نبود و لشکر تیمور همتای ایلغار مغول شد. تفاوت در این بود که در پس این هجوم، خراسان و فرارود باز به هم رسیدند و این یکپارچگی، طلیعة نیکوئی برای دل شوره های هرات داشت؛ تیمور شکوه خیره کننده ای برای زادگاه و تختگاه خود رقم زده بود، گرچه در ابتدا خراسان مورد بی مهری و بخل واقع شد، اما در عهد جانشینان تیمور از یکپارچگی و پیوند با فرارود بهره فراوان نصیبش شد. شاهرخ در برابر رقیبان توانمند شهر هرات و برای مقابله با خطرات احتمالی، نوسازی و عمران بی سابقه ای را در دستور کار خود قرار داد. چنین شد که این شهر نه تنها قلب خراسان بزرگ گردید، بلکه تختگاه و کانون سیاسی و فرهنگی عهد تیموری شد. گویند بازسازی بازارها و ساخت مدارس و خانقاهها در سال 813 به پایان رسید و این نشان می دهد که قریب شش سال از آغازین سالهای حکمرانی شاهرخ، مصروف عملیات عمرانی بود. گستره این اقدامات چنان بود که بافت نهایی شهر هرات را برای سراسر دورة تیموری تثبیت کرد. ظهیرالدین بابر در اواخر عهد تیموری در خاطرات خود می گوید: در ربع مسکون شهری چون هرات نیست و یا گفته می شود نماز جمعه ای که در مسجد جامع هرات برگزار می شد با کعبه روز حجّ اکبر همسری می کرد(حافظ ابرو،جغرافیای حافظ ابرو؛ ص11). علامه تفتازانی (م. 792) معتقد بود که به واسطة اقامت در هرات خداوند چشمان او را به جنت نعیم گشوده است و آنجا را بلدة طیّبه و مقام کریم می نامید و همة محاسن را که بهترین آنها «ایمان، نیک بختی و امنیت» بود در هرات سراغ می گرفت(خلیلی، هرات؛ تاریخها، آثارها، رجالها، ص12). 

روایت تلاشها و جدّ و جهدهای بزرگانی چون امیرعلیشیر نوائی، گوهرشاد بیگم، سلطان حسین بایغرا، جامی، بهزاد نقاش و بسیاری دیگر، هرات را مدیون این بزرگان ساخته است؛ علی رغم پیوندها و هم افزایی هایی که رونق خراسان را به بار می آورد، بی ثباتی های سیاسی نیز همواره وجود داشته و درگیری گاه و بیگاه با بیماریهای همه گیر نظیر طاعون، وبا و حصبه عمران و سلامت آن را تهدید می کرد، اما به هر حال این شهر مرکز فرهنگی مشرق ایران بود و تا پایان عهد تیموری همچنان بر شکوه خود می بالید. شاید برای این شکوهمندی باید علت دیگری را نیز جست و آن اصالتی است که این شهر با خود یدک می کشید. هراتی که گویند همچو او در آفاق نیست (لیس مثل الهرات فی الآفاق) گذشته از رسالتی که در زمینة مقاومت در برابر اقدامات ترکان حکومتگر برعهده داشت (و نمونة آن را در زمینة رویارویی ادبیات ترکی و فارسی می توان دید)، مسئولیت حفظ میراث هفت قرنی خراسان را در تحولات ایران فرهنگی برعهده داشت. همین اصالت و رسالت موجب شد تا تاثیرگذاریش بر صفحات غربی لاجرم باشد. مقارن جلوس شاهرخ در هرات، نیروهای غرب ایران و آناتولی به هرات به مثابة یک کانون تاثیرگذار در تحولات نواحی غربی می نگریستند و امیدها داشتند. این موقعیت و جایگاه، تبعات و تاثیرات اجتماعی قابل توجهی نیز داشته که شاید کمتر بدان پرداخته شده است؛ به این معنا که در این دوران اوج و شکوه مردم خراسان به طور اعم و هرات به شکل اخص، حس تفاخر و عزت مثال زدنی را تجربه می کردند. سخن از برتری شرق ایران بر غرب نیست، بلکه جان کلام این است که ظرفیت و توان بالندگی به نحو اکمل و اتم در این سرزمین موجود است. همة نقاط عطفی که یکپارچگی را برای خراسان و فرارود به بار آورد و اجزاء ایران فرهنگی را در کنار هم قرار داد، چنین حاصلی در پی داشت؛ عهد تیموری شاهد مثالی است بر مدعایمان. 

هرات، این نقطة کانونی خراسان بزرگ، منتظر شکوهی دوباره است. خرم روزگاری را مردم ایران و افغانستان به روزگار یکپارچگی سرزمینی شان تجربه کردند و خاطرات نیکوئی را در دل تاریخ برجای گذاشته اند. بیش باد و کم مباد پیوندها و همدلی ها.

کلید واژه ها: افغانستان ایران و افغانستان پیمان دوستی ایران و افغانستان همکاری های ایران و افغانستان


( ۸ )

نظر شما :

شاهرخ ۰۴ تیر ۱۴۰۰ | ۲۰:۴۲
هرات در چهار راه جاده ابریشم بود و علت اصلی توجه حاکمان به آن همین است ،درهرجنگ حاکمان بعد از کشتار و ویرانی برای استفاده اقتصادی از این شاهراه شروع به احداث مرمت و بازسازی کاروانسراها و تجارتخانه ها و....میکردند ،و بدترین دوران هرات و منطقه خراسان لشکر کشی و ویرانی حاصل از تجاوز مغولها و تیمورخان ( ازبکها ) بوده است که هنوزه زخم آن در آثار باستانی و تاریخ باقی مانده است ،هرچند این حاکمان مهاجم و مهاجر سعی در زدودن و ایجاد وجه نیک از خود داشتن اما تاریخ و آیندگان آنها را به خوبی قضاوت میکند
ناشناس ۰۵ تیر ۱۴۰۰ | ۰۳:۲۰
به محض ورود ترکیه به معادلات افغانستان و اتحادش با پاکستان یه دفعه به این سرعت شهرهای افغانستان به این سرعت دست طالبان افتادن گویا برای ترکها کشتار عربها و کردها به دست تروریستهای تکفیری کافی نبود
milad ۰۵ تیر ۱۴۰۰ | ۱۰:۴۱
تیره روزی مردم افغانستان از زمانی شروع شد که هویت ایرانشهری خود رو فراموش کردن و برای پیدا کردن هویت جدید به پاکستان و فرارود (ماوراء النهر) چشم دوختن تا شاید بتونن هویت مستقلی داشته باشن اما صد افسوس که ماحصل این چرخش چیزی جز افراطی گری و تنفر قومیتی نبود.
محمد ۰۵ تیر ۱۴۰۰ | ۱۲:۵۲
پس حوضه تمدنی این امپراتوری ها که همگی ترک بودند کجاست غزنویان - سلجوقیان - خارزمشاهیان - ایلخانیان -تیموریان - افشاریان - صفویان - قاجاریان - گورانیان - بابریان - مملوکیان و امپراتوری عثمانی اینها فقط درشت هایش بود به خانات و خود مختاری ها کار ندارم مثل اق قویونلوها - قارا قوینلوها - مظفریان و ........ در حال حاضر چندین مشور مستقل ترک نشین مستقل و چندین خود مختاری در ترکیب روسیه وجود دارد و اگر به شاهنامه خودتان هم مراجعه بکنید خواهید دید همانقدر که از ایران یاد شده همان قدر هم از توران در شاهنامه یاد شده من همه این را که شمردم همگی بعد از اسلام است گویا شما این چادر نشینان بیابانگرد را فراموش کرده اید در زمان حاکمان مذکور نام این جغرافی ایران نبوده بلکه بنام سلسله های مربوطه قید شده در تمام منابع رسمی کشور همه را چادر نشین و بیابانگرد و وحشی معرفی میکنید
به شاهرخ ۰۵ تیر ۱۴۰۰ | ۱۳:۵۴
اگر دوره تیموری را از تاریخ هرات حذف کنی هیچی ن میمونه همانطور صفویه را از اصفهان و یا اکثر بناها باستانی ایران را از سلجوقیان و ایلخانان و صفویه حذف کنیم چیزی در ایران باقی نمیمونه راستش چیزی در ایران نبوده که مغولان خراب کنند بلکه همه عظمت ایران و آثار تاریخی بعد آون هم وابسته به ایناست
خسرو ۰۵ تیر ۱۴۰۰ | ۲۱:۲۴
یعنی هرات بیش از یک میلیون و ششصد هزار تن جمعیت داشته است که آنقدر آن کشته شده اند -- واقعا هفتصد سال پیش امکان داشت چنین جمعیتی در یک شهر وجود داشته باشد ؟ غذا و بهداشت آن چگونه تامین میشد؟ جمعیت به این بزرگی چرا دولت نداشته اند ؟ که امنیت شهر را تامین کند !!! براستی نباید استادیار یک دانشگاه هر ادعایی را بررسی علمی بکند؟
ناشناس در جواب به محمد و در جواب به شاهرخ و سانسور چی سایت دیپلماسی ۰۶ تیر ۱۴۰۰ | ۱۴:۱۶
چرا هیچ اثری از خواستگاه این قبایل و حکومت ها قبل از اسلام نیست ؟؟؟؟؟ آیا دلیلی بر مهاجر بودن آنها نیست ؟؟؟؟ سرزمین ایران ( پرشیا و سایر القاب و...) حتی قبل از حمله مسلمانان بوده است کتیبه ها و کتابهای تاریخی نشان دهنده این موضوع است ،در تاریخ بعلت کشتار و غارت و ویرانی آنها را قوم چادر نشین بیابان‌گرد و وحشی معرفی میکردند ( تاریخ روم ،چین ،ایران ،یونان و....) و یکی پس از دیگری توسط حاکمان سایر سرزمینهای مجاور از بین می‌رفتند و جنگ قدرت ادامه می‌یافت ،توران در شاهنامه هم قسمتی از خاک ایران بوده است که پانترکا سعی در تاریخ سازی و توجیه موجودیت خود کردند و آنجا را ترکستان یا سرزمین ترک می‌نامند ،اما مگر همه تاریخ هرات مربوط به دوره تیموری است ؟؟؟؟؟ که اگر حذف شود هیچ اثری از هرات نمی ماند تمام کاروانسراها ،قناتها و کتابخانه ها و...‌ویران کردند به هر شهر می‌رسیدند به خرابه تبدیل میکردند و به صغیر و کبیر زن و مرد رحم نمی کردند فیلم سربداران را نگاه کن گوشه کوچکی از جنایات مغولها را نشان میدهد
آتیلا ۰۶ تیر ۱۴۰۰ | ۱۵:۰۵
در پاسخ به ناشناس بله درسته همه تاریخ مربوط به دوره تیموری نمی باشد بلکه دوره غزنویان ترک سلجوقیان ایلخانیان صفویه افشاریان قاجاریان هم مربوط است که همگی دولتهای ترک بودند که بر سرزمینهایی که حکومت می کردند با اسم سلسله شان نامیده می شدند در ضمن شاهنامه کتاب تاریخی نیست که به آن استناد شود بلکه داستان تخیلی و افسانه ای است که به سفارش سلطان محمود غزنوی در قبال دریافت دست مزد آنرا سرود در ضمن هرکشوری به روایت های تاریخی را به تناسب منافع خود روایت میکند و مورد بعدی که می گویند این سلسله ها همه جا را ویران می کردند پس چرا همه آثار تاریخی و بناهای بجا مانده از تاریخ همه مربوط به این سلسله ها بوده طوری که اگر این آثار را از موجودی کشور های مربوطه حذف شوند چیزی برای عرضه ندارند
ایرانی ۰۶ تیر ۱۴۰۰ | ۱۷:۰۰
اگر مقصود بحث علمی و واقع گرایانه باشه نه پان بودن و قبیله ایی فکر کردن که باید گفت نام ایران رو میتونید در عهدنامه گلستان مشاهده بفرمایید ( البته لعنت به این عهد نامه و قاجار مفلوک ) و البته نامه های شاه عباس کبیر به دربارهای اروپایی رو میتونید ببینید که خودش رو شاهنشاه کجا معرفی میکنه اگر هم مقصود داستان سرایی های مضحک پانترکی یا هر پان دیگه است که دراز گویی نکنم بهتره چون نرود میخ آهنین بر سنگ ، شاهکار شاهنامه هم یک سند تاریخی نیست قطعا بلکه افرینش ادبی با درون مایه های اغراق شده ایی از واقعیت می باشد ولی مطمئنا شخصی بنام اتیلا در تاریخ خیلی مضحکه که بگیم وجود داشته بعد تازه تمام پاسارگاد رو با اون عظمت و سنگ نوشته .... انکارم بکنیم .