موقعیتی نه چندان جذاب برای پکن
آیا چین جای امریکا را در افغانستان خواهد گرفت؟
نویسنده: رامین فخاری، دانشجوی ارشد مطالعات خاورمیانه دانشگاه علامه طباطبایی
دیپلماسی ایرانی: در حالت کلی، تاریخ نشان داده که هیچ کشور اشغالگری نتوانسته در کشوری که آن را تحت اشغال قرار داده تا ابد بماند و در نهایت کشور اشغال شده را ترک کرده است. ولی یکی از مشخصه بارز کشورهایی که پذیرای هیچ امپراطوری نبوده افغانستان است که نه اسکندر مقدونی، نه ایران،نه مغول ها و نه اتحاد جماهیر شوروی در این کشور نتوانستند هژمونی خود را تثبیت کنند. هم اکنون نیز بعد از گذشت بیست سال ایالات متحده در حال ترک افغانستان است.
شاید برخی از دلایل این مساله که این کشور تبدیل به گورستان امپراطوری ها شده کوهستانی بودن این کشور است که منجر به تقویت روحیه جنگ آوری در بین مردم این کشور می شود و علاوه بر این از دیدگاه استراتژیک شرایطی را برای مخفی شدن و ضربه زدن بیشتر به دشمن را فراهم می کند.
اما موضوعی که باید در این باره واکاوی کرد این است که بعد از آمریکا کدام قدرت بزرگ در افغانستان جایگزین خواهد شد؛ مساله اول درباره چین باید این مساله را واکاوی کرد که چینی ها از ابتدا به این مساله آگاه بوده اند که افغانستان گورستان امپراطوری ها بوده است، در نتیجه رفتارهای چینی ها در برابر افغانستان بسیار محتاط تر بوده و هیچ گاه سعی نداشتند که حضور دائمی در این مناطق داشته باشند، زیرا چین یک غول اقتصادی است و لازمه توسعه اقتصادی وجود امنیت است؛ در نتیجه چین چه در گذشته چه در آینده به اندازه در افغانستان حضور خواهد داشت که بتواند امنیت استان سین کیانگ خودش را تامین کند و تا حد امکان بین طالبان و ایغور ها سدی ایجاد کند. با این وجود که افغانستان دارای غنی ترین و بکر ترین معادن و فلزات جهان است ولی لازمه استخراج و ایجاد معادن در افغانستان وجود امنیت است. این مساله را باید در نظر داشت که وقتی پس از بیست سال ایالات متحده آمریکا که بیشترین بودجه نظامی را در جهان دارد توانایی تسلط و ایجاد امنیت در افغانستان را نداشت چین هم این توانایی را نخواهد داشت،در نتیجه ناگزیر است از منافع خود در افغانستان چشم پوشی کند. برای مثال در سال 2019 افغانستان 1.1 میلیارد کالا از چین وارد کرده است و تنها 31 میلیون دلار به این کشور صادرات داشته است و تراز تجاری افغانستان با چین منفی است، یعنی چین به شکلی سالیانه حدود 1.1 میلیارد دلار به این کشور یارانه می دهد که احتمالا این یارانه برای تامین امنیت مرزهای خودش است ولی در برای مثال چین با کشور کوچکی مانند کویت سالیانه داری 14 میلیارد دلار تجارت خارجی است، که سالیانه در حدود 9 میلیارد دلار از این کشور نفت وارد می کند و آمارهای تراز تجاری چین با سایر کشورهای خلیج فارس نمی تواند از حضور اقتصادی چین در افغانستان حکایت داشته باشد.
علاوه بر این چینی ها در مسیر جاده ابریشم جدید نیز به هیچ شکلی افغانستان را لحاظ نکرده اند و بخشی از این مسیر از آسیای میانه به ایران و بخشی از پاکستان به بندر گوادر لحاظ شده است و این می تواند موئید این مساله نیز باشد که چین برنامه ای برای حضور در افغانستان تسلط بر این کشور یا برقراری امنیت در مسیر جاده ابریشم از طریق افغانستان را داراسن زیرا همانطور که گفته شد بخش اعظم این کشور کوهستانی است. مورد بعدی این است که برقراری امنیت در مسیر جاده ابریشم مستلزم هزینه های سرسآم آور برای چین خواهد بود.
نکته بعدی این است که از دیدگاه اشتراکات فرهنگی نیز هرچند چین و افغانستان در یک قاره هستند و در همسایگی یکی دیگر قرار دارند ولی هر دو کشور دارای دو جهان مجزا و کاملا متفاوت با یک دیگر هستند و اگر چین بخواهد از دیدگاه فرهنگی حتی به شکل گسترش تکنولوژی هم در افغانستان حضور داشته باشد با مقاومت رو به رو خواهد شد زیرا قدرت طبقه شهری افغانستان که دید بازتری نسبت به مسائل دارند و از تکنولوژی های روز استفاده می کنند در برابر طالبان برتری ندارد. این نکته حائز اهمیت است که آنها دارای اندیشه های عقب افتاده هستند و برخلاف داعش که از تکنولوژی برای جذب نیرو و نمایش قدرت استفاده می کرد، با تکنولوژی مقابله کند، در نتیجه فرآیند نرمالیزاسیون طالبان چه از سوی چین چه هر کشور دیگری با شکست مواجه خواهد شد.
در نهایت باید به یک نتیجه گیری رسید و آن این است زمانی که ایالات متحده با بودجه نظامی سرسام آور خودش نتوانست بر افغانستان مسلط شود و از معادن و فرصت های اقتصادی این کشور بهره ببرد دور از ذهن است که چین بتواند سهم بیشتری از افغانستان داشته باشد. تنها جنبه مسلط چین که فرصت را برای این کشور در جهت حضور بیشتر در افغانستان مهیا می کند همسایگی این کشور با افغانستان است که این نکته را باید مد نظر داشت با رفتن آمریکا رقابت بین هند و چین در این کشور بالا خواهد گرفت و با رقیب منطقه ای اش هند در افغانستان مواجه خواهد شد. همچنین هند نشان داده در مواجهه با پاکستان اقدام به تقویت نیروهای تجزیه طلب بلوچ کرده،در نتیجه یحمتل است در افغانستان نیز اقدام به تقویت نیروهای تندرو که از دیدگاه های تندروانه خودشان علیه "کومونیست های کافر چینی"می جنگند خواهد کرد که این مساله نیز می تواند نامنی های بیشتری را در افغانستان دامن بزند. این گمانه زنی درباره هند نیز صدق می کند و هند هم توانایی نفوذ در این کشور را نخواهد داشت و انتظار می رود چین نیز از طریق مستقیم و از طریق غیر مستقیم یعنی پاکستان بطور غالب به تامین منافع امنیتی خودش در این ناحیه بپردازد.
نظر شما :