آنچه سی سال پس از بحران خلیج فارس نمود دارد

تضعیف برتری آمریکا و فقدان رهبر برای نظم خاورمیانه

۳۰ مرداد ۱۳۹۹ | ۰۹:۰۰ کد : ۱۹۹۴۲۱۹ اخبار اصلی خاورمیانه
دونالد ترامپ با خروج یک جانبه از توافق هسته ای ایران و همچنین با به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل از حاکمیت قانون روی برگردانده است.
تضعیف برتری آمریکا و فقدان رهبر برای نظم خاورمیانه

نویسنده: هیده میتسو کیبه

دیپلماسی ایرانی: سی سال از حمله عراق به کویت که در روز دوم اوت سال 1990 صورت گرفت و جهان را در شوک فرو برد، گذشته است. قدرت و نفوذ نظامی که آمریکا در آن زمان به جهانیان نشان داد، هم اکنون تحت الشعاع چالش های موجود در منطقه خاورمیانه قرار گرفته و چشم انداز پیرامون امنیت خاورمیانه را تغییر داده است. شورای امنیت سازمان ملل پس از حمله عراق به کویت، قانون توسل به زور علیه عراق را تایید کرد. اتحاد جماهیر شوروی سابق که در دوران جنگ سرد جنگ نیابتی با آمریکا را در نقاط مختلف جهان گسترش داده بود، با حمله به عراق موافقت کرد و سپس نیروهای چند ملیتی به رهبری آمریکا به عراق حمله کردند و بدین ترتیب جنگ خلیج فارس شروع شد.

در جنگ خلیج فارس تفاوت قدرت نظامی آمریکا در مقایسه با سایر کشور بسیار زیاد بود. در آن زمان ترکیبی از تجهیزات و فناوری های نظامی مختلف از جمله موشک های نقطه زن، جنگنده های رادار گریز و توانایی شناسایی و تجزیه و تحلیل اطلاعات، آمریکا را در مقایسه با سایر کشور در موقعیت برتری قرار داد و به نظر نمی رسید که هیچ کشوری توانایی تهدید آمریکا را داشته باشد. بدین ترتیب آمریکا هم از لحاظ نظامی و هم از لحاظ قدرت نفوذ بر جامعه بین الملل به «‌تنها ابر قدرت»‌ در جهان تبدیل شد.

اما حملات تروریستی همزمان به ساختمان های مرکز تجارت جهانی آمریکا در یازدهم سپتامبر سال 2001 این نظریه خوشبینانه را کم رنگ کرد. در حالی که توان آمریکا بر اثر جنگ افغانستان و عراق تضعیف شده بود، ‌چین و روسیه با رشد اقتصادی بسیار بالا ظهور کردند و به دنبال چنین تحولاتی بود که مرکز ثقل امنیت جهانی که در اختیار آمریکا بود، چند قطبی شد.

با تشدید جنگ داخلی سوریه، باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین اعلام کرد: «آمریکا پلیس جهان نیست.»‌ هر چند دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا سیاست های اوباما را رد می کرد، ‌ولی با این حال خروج از سوریه را دنبال کرد و از اینجا بود که خاورمیانه به تدریج کشور نظم دهنده منطقه را از دست داد. 

ماه ژوئن سال 2020 آتش سوزی که در تاسیسات نظامی در حومه تهران رخ داد،‌ در رسانه های اجتماعی منتشر شد. پس از آن آتش سوزی ها و انفجارهای مبهم در تاسیسات نظامی و بنادر ایران یکی پس از دیگری به وقوع پیوسته است. ایران احتمال داد آمریکا و اسرائیل که با این کشور دشمنی دارند، دست به چنین حملاتی زده باشند. به دنبال آن، ایران با انجام رزمایش در تنگه هرمز و هدف قرار دادن ماکت ناو هواپیمابر آمریکا، سعی کرد تحرکات آمریکا را در منطقه مهار کند. هم اکنون آنچه از امنیت خاورمیانه حمایت می کند،‌ رهبری یک کشور ابر قدرت نیست،‌ بلکه تعادل بین تحریکات نامشخص و قدرت بازدارندگی خطرناک است که از امنیت خاورمیانه حمایت می کند.

هم اکنون به جای کاهش خطر درگیری های پیش رو بین کشورها در خاورمیانه، «جنگ های نامتقارن» که خطر ژئوپلیتیکی را افزایش می دهد با فعالیت گروه های تروریستی و گروه های شبه نظامی گسترش یافته است. کیرستن فانتن رز، عضو اندیشکده آمریکایی در شورای آتلانتیک، در همین زمینه خاطرنشان کرد: «هیچ کشور به اندازه کافی قدرت نظامی و اقتصادی ندارد که به صورت یک جانبه بتواند اراده خود را به دیگر کشورها تحمیل کند.»‌ دونالد ترامپ با خروج یک جانبه از توافق هسته ای ایران و همچنین با به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل از حاکمیت قانون روی برگردانده است. نایل کولیام، رئیس برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه سلطنتی امور بین الملل در همین زمینه گفت: «ما نیاز به یک چارچوب جدید برای حفظ ثبات و نظم در خاورمیانه داریم. اما با توجه به تعمیق اختلافات میان آمریکا و چین نمی توانیم انتظار داشته باشیم که چنین امری به این زودی ها تحقق یابد.»

منبع: نیکی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: ایران و امریکا جنگ خلیج فارس عراق ایالات متحده امریکا خاورمیانه موازنه های قدرت


( ۷ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۲:۲۰
جهان و مناطق مختلف جهانی مانند خاورمیانه، اسیای جنوب شرقی، اسیای میانه ،شرق اروپا ، غرب اروپا ، امریکای شمال ، امریکای مرکزی ، امریکای جنوبی هیچکدام نیازی به قدرت برتر وحافظ صلح ورهبری ندارندعلی الخصوص از مناطقی باچندین هزار کیلومتر فاصله. حفظ صلح جهانی با ادعای دروغین بی نظمی ویا با ایجاد بی نظمی توسط مدعین علاقمند به ایجاد نظم منطقهای وجهانی فریبی جز نظامی کردن جهان وفروش تسلیحات ومطرح کردن خود نیست.کسانی که رهبری برای جهان تصور میکنند کشورهای جهان را کشورهای فاقد تفکر وفرهنگ کافی جهت اداره خود میپندارند.جهان وکشورهای جهان عضوی از مافیا نیستند که باس( Boss ) یا پدر خوانده نیاز داشته باشند.بی نظمی جهانی در اثر بی نظمی ایجاد شده توسط علاقمندان به پدر خواندگی است. دوستی خاطرهای تعریف میکرد که دوستی داشتم در زمان گذشته که چراغ راهنما دستی وپاسبانها با دست راه میدادند پاسبان را هنمائی بود. روزی دیدم چهار راه شلوغ و دوست من مشغول بستنی خوردن زیر درخت است. گفتم چرا نشستهای گفت بی خیال . خودم چراغ را خاموش وایجا نشستهام. گفتم چرا؟ گفت افسر راهنمائی رفته نهاربخورد خودم چهارا را شلوغ کرده تا چند دقیقه دیگر که میرور وشروع به بازشدن میکنم. افسر که بیاید فعالیت مرا میبیند وتشویق میشوم.دوست شصت سال پیش رفیق من این ترفند را میدانست.تصور میکنیدامریکا نمی داند.کلیه بی نظمی های جهان به علاقمندی برای ایجاد نظم توسط علاقمندبه پدر خواندگی است. امریکا خود را پدر خوانده اروپا که ادعای فرهنگ تکنولوژی وپیشرفت جهان قرن بیستم میداند وواقعا هم تاحدودی درست است (گرچه درمورد جنگ اول ودوم باید بررسی بیشری صورت گیرد.) در مقابل روسیه میداند. کشوری که در اثر تهاجم اروپائیها دوبار بگونه کامل ویران شده است. زمان ناپلئون وهیتلر. تصور من ان ست که اگر امریکا نیروئی میخواهد مستقر کند برای جلوگیری از حمله اروپا به روسیه باید باشد نه غیر ان.جهان برای نظم جهانی نیاز به سازمان ملل متحدی باشورای امنیتی تغییر یافته وامروزی شده و متصل به شورای حقوقی بین المللی با حق وتو دارد.مصوبات شورای امنیت باید مبتنی برحقوق بین المللی نه خواسته سیاسی نظامی گروهی معدود بر خلاف حقوق بینالمللی باشد.رئیس شورای امنیت با همکاری دغیره حقوقی شورا باید از نحوه اجرای مصوبات شورا گزارش پریودیک بدهدنه اینکه مصوبات ر کدام که مورد علاقه نبود بایگانی شود ورکدام که مورد نظر بود شدیدا وفورا عمل شود.بی نظمی جهانی در اثر علاقمندی مریکابه حضور برای یجا نظم وضعف سازمان ملل وشورای امنیت است.