لبنان و فقدان احساس وابستگی ملی
این کشور حاکمیت از دست رفته خود را به دست میآورد؟

دیپلماسی ایرانی: آتش بسی که در تاریخ ۲۶ نوامبر برابر با ۶ آذر ماه سال گذشته با پادرمیانی و تضمین ایالات متحده آمریکا و دولت فرانسه برای پایان دادن به عملیات نظامی در جنوب لبنان و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت بین دولت لبنان و رژیم صهیونیستی به امضا رسید هرگز از سوی رژیم اسرائیل اجرا نشد. طبق بند دوم این موافقتنامه اسرائیل علاوه برعقب نشینی از خاک لبنان، نباید هیچ اقدام تهاجمی علیه اهدافی در لبنان چه در زمین ، هوا یا دریا انجام دهد .
بر خلاف این تعهد، رژیم صهیونیستی نه فقط از خاک لبنان خارج نشد بلکه از همان روز نخست، به عملیات تجاوزکارانه خود در زمین، هوا و دریا ادامه داد بطوری که گویا هیچ آتش بسی وجود ندارد. در این مدت، ارتش صهیونیستی روستاهای لبنانی نزدیک مرز را با خاک یکسان کرده و مانع بازگشت ساکنان آنها به خانه هایشان شده است.
منطقه بمباران ها محدود به جنوب رودخانه لیتانی نبوده است بلکه شهرها و روستاهای بسیاری در شمال این رودخانه و کل منطقه شیعه نشین در منطقه بقاع در شرق لبنان را هم در بر گرفته و اخیرا به حومه جنوبی بیروت معروف به ضاحیه نیز رسیده است. از این گذشته هیچکس در مناطق شیعه نشین لبنان امنیت ندارد. پهپادهای ارتش متجاوز بطور شبانه روز در آسمان لبنان می چرخند و خودروها و موتور سیکلت ها را در جاده ها به گمان اینکه متعلق به افراد مقاومت است با راکت هدف قرار می دهند و سرنشین ها را به شهادت می رسانند. حملات اخیر به ساختمان های مسکونی در حومه بیروت به این بهانه واهی که در زیر این ساختمان ها انبار موشکی حزب الله قرار دارد اوج عملیات تجاوزکارانه و یادآور عملیات پیش از آتش بس است که به ویرانی و شهادت بسیاری منجر شد.
چه کسی باید جلوی این وحشیگریها را بگیرد؟ قاعدتا کمیته پنجگانه که نمایندگان آمریکا و فرانسه در آن حضور دارند باید وارد اقدام شود. اما این کمیته در همه این مدت به وظیفه خود عمل نکرده وشواهد نشان می دهد که نوعی تبانی بین این کمیته و رژیم متجاوز وجود دارد. مرجع دیگری که باید اعتراض کند دولت قانونی لبنان است که موافقتنامه آتش بس را امضا کرده است و مسئولیت حفظ حاکمیت لبنان را بر عهده دارد. اما این دولت نیزهیچ حرکتی از خود نشان نداده است. نه اعتراضی کرده و نه شکایتی به شورای امنیت سازمان ملل متحد.
اخیرا به کمیته پنجگانه شکایت کرده و کمیته از ارتش لبنان خواسته ساختمان های مورد ادعای اسرائیل را بازرسی کند. ارتش این بازرسی را دقیقا انجام داده و اعلام کرده که هیچ اسلحه ای در این ساختمان ها نیافته، با این حال، ارتش رژیم اشغالگر همان ساختمان ها را با موشک ویران کرده است. مشخص است که همه دست به دست هم داده اند تا محیط دربرگیرنده مقاومت را زیر فشار حداکثری به حالت استیصال و درماندگی برسانند.
برای روشن شدن بهتر تحولات عجیب و غریب در لبنان به نکات زیر اشاره می کنیم:
۱-با آنکه مقاومت از آذر ماه گذشته عملیات خود را کاملا متوقف کرده و در این ۷ ماه به تمامی تعهدات خود در موافقتنامه آتش بس پایبند بوده، آمریکا و رژیم صهیونیستی و عوامل آنها در داخل لبنان همچنان این شعار را سر می دهند که راه پایان دادن به حملات اسرائیل و حفظ حاکمیت لبنان خلع سلاح حزب الله است. این در حالیست که در ۲۵ سال گذشته این مقاومت است که توانسته حاکمیت و نمامیت ارضی لبنان را حفظ کند و چنانچه ، به فرض محال، مقاومت خلع سلاح شود، خدا می داند آمریکا و اسرائیل چه بر سر لبنان خواهند آورد!
۲-مخالفان مقاومت پیوسته تکرار می کنند که ارتش لبنان به عنوان تنها مرجعی که حق حمل سلاح را دارد باید حزب الله را خلع سلاح کند. اما ارتش نه می تواند و نه امکانات لازم برای انجام چنین ماموریتی را در اختیار دارد. ارتش را ده ها سال است تعمدا ضعیف نگاه داشته اند تا قادر به انجام ماموریت اصلی خود که مقابله با دشمن درمرز است ،نباشد . اخیرا نیز شاهد پدیده عجیبی بوده ایم. ارتش در این چند ماه گذشته هر روز اعلام کرده که در فلان روستا موشک ها و مهمات عمل نکرده و شلیک شده توسط ارتش صهیونیستی را خنثی و منفجر می کند. برای ناظران این سؤال پدید آمده که مگر چه مقدار از این مهمات عمل نکرده که همه روزه کشف و منفجرمی شود. پس از تحقیق کاشف به عمل آمده که آنچه منفجر می شود بقایای مهمات ارتش اشغالگر نیست بلکه سلاح هائی است که از مقاومت در منطقه جنوب لیتانی برجای مانده و ارتش لبنان حتی حق ضبط، امتلاک و استفاده از این سلاح هارا هم ندارد و حتما باید آنها را منهدم کند!
۳- پدیده عجیب دیگر فقدان احساس وابستگی ملی است. در حالیکه مناطق شیعیان بویژه در جنوب لبنان مرتبا بمباران می شود و هر روز عده ای به شهادت می رسند، در مناطق مسیحی، سُنی و دروزی زندگی عادی جریان دارد. پلاژها، رستوران ها و بازارها شلوغ است و کسی احساس نمی کند که کشور در حال جنگ است. اصلا گویا جنوب لبنان بخشی از خاک لبنان نیست و شیعیان که بیش از یک سوم جمعیت لبنان را تشکیل می دهند شهروندان این کشور نیستند. امام موسی صدر تنها کسی بود که حدود ۲۰ سال برای رفع این مشکل تلاش کرد و توفیقاتی نیز به دست آورد. او بود که درباره خطر اسرائیل و لزوم مقاومت مرتبا هشدار می داد و تاکید می کرد که قابل قبول نیست که جنوب لبنان درد بکشد و بقیه مناطق بی خیال باشند. و هم او بود که با کمک شهید دکتر مصطفی چمران اساس مقاومت را پی ریزی کرد. از این مقوله بگذریم که سخن به درازا می کشد و نیاز به بحث مفصلی دارد.به هر حال، این یک وضعیت غیرعادی است و نمی تواند برای همیشه دوام بیاورد و تغییرات بزرگ در راه است .
نظر شما :