لحظه شرمساری ملی و بیم و امید
شاید شاهد آغاز پایان دموکراسی آمریکا باشیم
نویسنده: جان آلن (John Allen)
دیپلماسی ایرانی: لغزش ایالات متحده به یک نظام غیرلیبرالیسم چه بسا در یکم ژوئن شروع شده باشد، روزی که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده از فرمانداران و شهرداران آمریکا به خاطر عدم توانایی در کنترل ناآرامیها، انتقاد و شهروندان آمریکا را به استفاده از ارتش علیه آنها تهدید کرد. این تاریخ میتواند شروع پایان آزمون آمریکایی هم باشد و به سه دلیل اهمیت دارد.
نخست، دونالد ترامپ در سخنانش فقط مرگ جورج فلوید را تسلیت گفت بدون این که به دلایل مهم و بنیادین ناآرامیهای اشارهای کند: نژادپرستی و نابرابری سیستمیک، یک نبود تاریخی احترام، همچنین انکار عدالت. تمام این عوامل پیشینهای چندقرنی دارند و عمیقا با جامعه آمریکایی پیوند خوردهاند، جامعهای که به شکل نظاممند، برتری سفیدپوستان را به بهای زندگی رنگین پوستان حفظ میکند.
ترامپ به مرگ فلوید اشاره کرد اما از مشکلات اجتماعی دیرپا سخنی نگفت. او این بحران را به عنوان یکی از مسائل سیاهپوستان میبیند نه به عنوان مشکلی که باید با ایجاد زمینه و انگیزه برای حرکت به سوی عدالت اجتماعی به آن پرداخت، بلکه به عنوان فرصتی تا با استفاده از زور بتواند تصویری از یک رئیس جمهور "نظم و قانون" را از خودش ارائه بدهد. ترامپ توانایی درک واقعیت مسائل و مشکلات را ندارد.
ترامپ به روشنی اعلام کرد که افراد مشارکت کننده در ناآرامی ها و اقدامات جنایتکارانه در این ناآرامیها را تروریست و دشمن میبیند. او این ادعا را برای توجیه استفاده از ارتش و نیروهای ویژه علیه آشوبها به زبان آورد. گرچه از سوی هر دو طرف آشوبها برخی اقدامات مجرمانه انجام شده، اما در واقع شمار این جنایات بسیار اندک است. اکثر مردم معترض در خیابانها از قتل جورج فلوید به خشم آمدهاند، اما آنها بیشتر از بیعدالتی فراگیر، حبسهای گروهی، بازداشتهای اشتباه مکرر و بیارزش بودن نهادینه جان و مال سیاهان خشمگین هستند. برخی جرائم هم در این میان اتفاق افتاده است، اما آنگونه که ترامپ میگوید یا آرزو دارد، معترضان تروریست نیستند.
رئیس جمهوری آمریکا و اعضای دولتش میخواهند جنبش ضدفاشیست را دلیل اصلی خشونتها معرفی کنند و به همین دلیل پیروان این جنبش را تروریست مینامند. تروریسم داخلی در آمریکا وجود دارد اما اولین و مهمترین تروریستهای آن، افراد و گروههای سفید خودبرتربین و خشونتطلبی هستند که از نخستین روزهای پیدایش ایده آمریکا، آمریکاییهای سیاه پوست را کشته، بدون محاکمه مجازات کرده، شکنجه داده، ترور کرده، سرکوب کرده و هدف تبعیض نژادی قرار دادهاند. آنها هزاران آمریکایی سیاهپوست را به هولناکترین شیوهها کشتهاند. بیشترین آسیب از سوی این تروریستها – فاشیستها، کلانسمنها و نئونازیها که همگی به تازگی خود را صاحب اختیار و قدرت میبینند – به ایالات متحده وارد شده است.
سوم، به رغم ادعای ترامپ مبنی بر همدردی با "تظاهرات صلحآمیز معترضان"، در همان لحظه و تنها چندقدم دورتر از کاخ سفید، پلیس و نیروهای ضدشورش تا دندان مسلح با خشونت تمام به معترضان یورش برده و آنها را مورد ضرب و شتم فیزیکی قرار داده اند و یا با گلوله پلاستیکی، اسپری فلفل و گاز اشک آور به آنها حمله کردند. این معترضان هیچ اقدام تحریکآمیزی مرتکب نشده بودند که شایسته چنین پاسخی باشد. این خشونت فقط برای این انجام شد که رئیسجمهوری "همپیمان با معترضان صلحآمیز" قصد گرفتن عکس تبلیغاتی در بیرون کلیسای سنت جان را داشت.
ترامپ نتوانست احساس همدری، همدلی، شفقت و تفاهم نشان بدهد، ویژگیهایی که مردم در چنین لحظه بحرانی از بالاترین مقام مسئول انتظار دارند. چهبسا ترامپ میاندیشید که میتواند از این لحظه برای جبران شکستهایش در مدیریت همهگیری کروناویروس به عنوان یک پیروزی آسان استفاده کند، اما این بار هم با شکست سختتری روبه رو شد و سوءاستفاده رئیس جمهوری از کلیسا و کتاب مقدس برای توجیه خشونتها و بدرفتاریها شرایط را وخیمتر و انتقادها را گستردهتر کرد.
اکنون چه باید کرد؟ ترنس فلوید، برادر جورج فلوید، با حضور در صحنه قتل برادرش و انتقاد از خشونت و غارت صورت گرفته در روزهای اخیر، پاسخ این پرسش را این گونه داد: "رای بدهید. درس بخوانید. تعداد ما بسیار زیاد است." بنابراین گرچه یکم ژوئن به سادگی میتواند روز شرم و بیم ملی باشد اگر که ما به ترامپ گوش فرا دهیم، اما این روز میتواند یک روز پرامید هم باشد اگر به جای آن، سخنان ترنس فلوید را بشنویم. یکم ژوئن میتواند شروع دگرش دموکراسی آمریکایی نه به غیرلیبرالیسم بلکه به روشنفکری باشد. اما این روند باید از پایین به بالا صورت بگیرد، چون در کاخ سفید کسی گوش شنوا ندارد.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :