تاکتیکی که به راهبرد سیاستگذاری ایران تبدیل شد

کدام ننگ مذاکره و تعامل با آمریکا؟

۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۹۰۸۲۰ آمریکا انتخاب سردبیر
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: درخواست‌های مکرر مسئولین ایران از دیگر کشورها و نهادهای بین‌المللی برای تعلیق موقت بخشی از تحریم های فراگیر علیه ایران، نشان می دهد که دولت ایران در سیاستگذاری خارجی خود منفعل شده و قدرت سیاستگذاری سامانمند و کارآمد را از دست داده است. بخش عمده‌ای از این نابه سامانی سیاستگذاری خارجی ایران، پیامد ترس از برچسپ "ننگ مذاکره با آمریکا" است که جرأت و توان دولت، سیاستگذاران و کارگزارن سیاست خارجی کشور را سلب کرده و ایران را در بحران اقتصادی فراگیر کنونی که با بحران کروناویروس نیز تقویت شده، فرو برده است.
کدام ننگ مذاکره و تعامل با آمریکا؟

نویسنده: اسلام ذوالقدرپور، دانشجوی دوره دکترای سیاستگذاری عمومی

دیپلماسی ایرانی: یکی از جلوه‌های یک سیاستگذاری ناکارآمد و بلکه نادرست را می‌توان اصرار سیاستگذاران ارشد این سیاست‌ها بر ادامه سیاست‌های خود قلمداد کرد. چنین فرآیند سیاستگذاری اشتباه و ادامه آنها، موجب می‌شود تا خروج از این سیاستگذاری و کنار گذاشتن چنین سیاست‌هایی به شدت مشکل و حتی غیرممکن جلوه داده شوند. سیاستگذارانی که فراتر از جایگاه قانونی خود به سیاستگذاری می‌پردازند، به مرور زمان چنان در نقش‌های خیالی خود گرفتار می‌شوند که انگاره‌های ذهنی خود را به مثابه راهکارهای نجات‌بخش تعریف کرده و یک کشور، منطقه یا جهان را دچار مشکل یا بحران می‌سازند. چنین سیاستگذاران و سیاست‌هایی در سراسر جهان حضور دارند و پیامدهای سیاستگذاری ذهنی و خیالی آنان در نابه سامانی‌های کنونی دنیا، نقش تأثیرگذاری دارد. این سیاستگذاران نه‌تنها منتقدین سیاست‌های خود را کم‌سواد، کم‌اطلاع، ... و حتی خائن می‌نامند، بلکه برای سرکوب و انزوای منتقدین و تحلیل‌های مخالف، به یک سیاست دیگر یعنی سیاست زدن "انگ و برچسپ" متوسل می شوند و هرگونه سیاست پیشنهادی منتقدین را ننگ و ننگین معرفی می‌کنند! 

سیاستگذاری که مبتنی بر اصل "حل یک معما، مسئله یا بحران به صورت همگانی یا دست جمعی" است، فرآیندی است که با جلب مشارکت شهروندان و نخبگان، از بروز و ظهور خطا و خسارت در اداره امور یک کشور و ... جلوگیری می کند یا این‌گونه اشتباهات و خسارات را کنترل می کند و کاهش می‌دهد. در چنین فرایند سیاستگذاری با مشارکت جمعی است که همگان در نتایج سیاست‌ها سهیم هستند و سود و زیان حاصل از سیاستگذاری به عنوان یک برچسپ یا انگ علیه فرد یا گروهی به کار گرفته نمی‌شود. بنابراین در یک سیاستگذاری سامانمند و خِردگرا، فرایند تدوین و اجرای سیاست‌ها به نحوی است که همه شهروندان در آن سهیم شده و ناکارامدی و حتی شکست آنها شرمساری و ننگ عده‌ای خاص از سیاستگذاران را موجب نمی‌شود. 

سیاستگذاری خارجی ایران و به ویژه روابط ایران و آمریکا طی ۴۰ سال اخیر به گونه‌ای بوده است که مسیری خلاف اصل مشارکت دست‌جمعی برای حل معمای روابط دو کشور را طی کرده و به صراحت می‌توان گفت که فرآیند مذاکره، تعامل و رابطه با آمریکا به عنوان یک دیپلماسی ننگ‌آور نیز شهرت یافته است. دیپلماسی ننگ‌آور یا ننگ مذاکره با آمریکا که به یک برچسپ یا انگ سیاسی به سیاستگذاران حاکم در هر کدام از دولت‌های ایران تبدیل شده، دارای مؤلفه‌های گوناگونی است که قدرت سیاستگذاری مناسب، کارآمد و اثربخش را از ایران سلب کرده است: 

یکم – همیشه در حال مذاکره: اگر مذاکره یک ننگ است، چرا ایران با اغلب کشورها، دولت‌ها و حتی سازمان‌ها و نهادهای مختلف در سراسر جهان مذاکره می‌کند؟ نظام جمهوری اسلامی از همان آغاز فرآیند تشکیل شورای انقلاب که قبل از فروپاشی حکومت پهلوی بود، اصل مذاکره با سایر دولت‌ها و کشورها را در دستورکار خود داشت. اما به مرور زمان با یک تغییر رویکرد و بر اثر برخی سیاست‌های انقلابی مانند صدور انقلاب، به جای مذاکره با دولت‌ها، به مذاکره با سازمان‌های مردمی در سراسر جهان متوسل شد. در هیچ بخشی از تاریخ ایران، پیشینه اسلامی و ایرانی و حتی انقلابی کشور، مذاکره با دولت‌ها و کشورهای دیگر به عنوان امری ننگین معرفی نشده است. به نحوی که مذاکره با دولت آمریکا در مباحث مختلف طی چهل سال اخیر در ماجرای اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری اعضای آن توسط دانشجویان ایرانی، ماجرای مک فارلین، امور افغانستان، عراق و ... به خوبی قابل مشاهده هستند. ایران همیشه در حال مذاکره با دیگر بازیگران نظام بین‌المللی است و در این فرآیند از مذاکره با کوچک‌ترین کشورهای دنیا تا بزرگ‌ترین کشورها و طیف متنوعی از سازمان‌های ملی دیگر کشورها (سازمان‌ها و نهادهای ملی کشورهایی چون افغانستان، عراق، لبنان،... حتی آمریکا) نیز چشم‌پوشی نکرده است. 

دوم – سخت شدن خروج یا چرخش در سیاستگذاری: پافشاری و افراط در ادامه یک سیاست ناموفق یا ناخوشایند از سوی سیاستگذاران، سبب می‌شود تا تغییر، چرخش و خروج از این سیاست به مرور زمان سخت‌تر شود و حتی امری دردناک و ننگ‌آ‌ور جلوه داده شود! اصرار و اغراق سیاستگذاران در موفقیت یک سیاست خاص، موجب می‌شود تا سیاستگذارن از پذیرش خطای خود در این سیاستگذاری، امتناع و همچنان بر ادامه پیگیری و اجرای این سیاست پافشاری کنند، زیرا خروج از این سیاست و بلکه کوچک‌ترین تغییر یا چرخش در این رویکرد را به عنوان یک ننگ و رسوایی برای خود قلمداد می‌کنند. در این شرایط است که حق تغییر، چرخش یا خروج از سیاستگذاری تقابل شدید با آمریکا از کارگزاران ایرانی سلب و هرگونه تغییر یا چرخش حتی ملایم در این سیاست به عنوان یک امر ننگین به دولت یا مجریان آن، برچسب می‌شود. پیشینه و سابقه ننگین برای دولت و کارگزارانش ایجاد و موجب شرمساری حاکمیت در افکار عمومی شهروندان خویش و حتی افکار عمومی نظام بین‌المللی نیز می‌شود. 

سوم – ننگین‌ترین مذاکرات ایران: در حالی که بیشتر مسئولین و حتی کارشناسان ایرانی هرگونه مذاکره با آمریکا و به‌خصوص دولت دونالد ترامپ را کاری بیهوده و ننگین می‌دانند و برخی جلوه‌های آن‌را عدم پایبندی به معاهدات و به‌خصوص برجام، شهادت سردار قاسم سلیمانی، تحریم ایران و ... برمی‌شمارند، پیشینه چهل ساله عمر نظام جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که ایران مذاکرات و تعاملاتی بسیار عجیب‌تر و شگفت‌انگیزتر از مذاکره و تعامل با آمریکا داشته است. مذاکره و تعامل با صدام حسین در اوج حملات عراق به ایران و در نهایت صلح ایران و عراق در حالی که عراق همچنان از طریق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به ایران حمله می‌کرد. مذاکره و تعامل با آل‌سعود بعد از کشتار بی‌رحمانه زائرین ایرانی در مکه و حمایت همیشگی عربستان از دشمنان و گروه‌های تروریستی مخالف ایران. مذاکره، تعامل و حتی حمایت از دولت رجب طیب اردوغان در برابر کودتای 2016 در حالی که بزرگ‌ترین خطر و دشمن منافع ایران در منطقه طی یک دهه اخیر را باید شخص اردوغان دانست که جنگ‌افروزی وی در سوریه همچنان ادامه دارد. مذاکره و تعامل گسترده با گروه طالبان که عامل کشتار شیعیان، هزاره‌ها و دیگر طرفداران ایران در افغانستان بودند. شهادت دیپلمات‌های ایرانی در کنسولگری مزارشریف همچنان یکی از نقاط تاریک فعالیت طالبان است. مذاکره، تعامل و مراودات نزدیک و مستمر ایران با انگلستان در حالی که اصل ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به نیات و سیاست‌های انگلیس مربوط است و تمام این رویدادها به طور کامل بخشی از سیاستگذاری انگلیس برای ادامه تسلط بی‌رقیب بر ایران بود. ایران طی ۴۰ سال اخیر دخالت آمریکا در سرنگونی دولت دکتر مصدق را به عنوان یک جنایت بزرگ معرفی و تمام مشکلات هفت دهه اخیر را به آمریکا نسبت می‌دهد، در حالی که عامل اصلی مشکل نفت و ... ایران در دهه ۱۳۳۰ شمسی و قبل از آن، انگلستان بوده است و نه آمریکا. مذاکره و تعامل با روسیه، فرانسه، قطر و ... که هر کدام در مقطعی از تاریخ و حتی طی همین چند سال اخیر به نحوی به منافع ایران و شهروندانش آسیب زده‌اند، ننگین محسوب نمی‌شود. اما مذاکره، تعامل و رابطه با آمریکا و حتی نیت ذهنی چنین سیاستی، ننگ قلمداد می‌گردد!* 

سیاست مقابله با آمریکا و عدم مذاکره، تعامل و برقراری روابط با این کشور که در سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹شمسی دارای جنبه تاکتیکی برای انقلاب اسلامی بود، در سال‌های بعدی چنان مورد اصرار و پافشاری برخی مسئولین ایرانی قرار گرفت که طی فرآیندی نادرست و سهوی به راهبرد سیاست خارجی ایران تبدیل شده است. سخن گفتن یا نوشتن از مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی ایران یک امر ننگین و خیانت محسوب می‌شود. زیرا تحریم‌های فلج کننده و فراگیر آمریکا علیه ایران و حتی اقدامات استکباری این کشور در شرایط شیوع کروناویروس و بستن تمام پنجره‌ها و منافذ اقتصادی، پولی و بانکی ایران و شهروندانش، پیشینه‌ای چنین سخت و سنگین در سیاست خارجی ایران نداشته است. این وضعیت چنان سخت و سنگین شده است که حتی قوی‌ترین مقامات ایرانی طرفدار مذاکره و تعامل با آمریکا مانند دکتر محمدجواد ظریف، دکتر حسن روحانی و .... را نیز ناتوان و به مقابله با آمریکا و مخالفت با مذاکره با این کشور مجبور ساخته است. ** 

ننگین خواندن مذاکره با آمریکا می‌تواند دارای دو بُعد بسیار متفاوت باشد. این دو بُعد یا دیدگاه ننگ مذاکره و تعامل با آمریکا، در ایران چندان شفاف و آشکار مورد تحلیل قرار نگرفته است! ۱- اصل مذاکره و تعامل با آمریکا ننگ است. ۲- نتایج و پیامدهای مذاکره و تعامل با آمریکا ننگ است. رویکرد سیاستگذاری و سیاست خارجی ایران طی چهار دهه گذشته بیشتر بر ننگین خواندن هر گونه مذاکره، تعامل و روابط با آمریکا استوار بوده است. این سیاستگذاری به شدت بدبینانه بوده و بسیاری از موقیعت‌ها و فرصت‌های برقراری تعامل و رابطه مستقیم میان دو کشور (ایران و آمریکا) و ظرفیت‌های بزرگ پیشرفت را از ایران سلب کرده است. بنابراین روند سیاستگذاری خارجی ایران با برچسپ قرمز ننگ مذاکره با آمریکا، بر شَر مطلق پنداشتن آمریکا و نفی مطلق هرگونه تعامل سازنده و روابط شفاف یا آمریکا مبتنی بوده است. در حالی که با نگرش علمی و عقلانی، باید از نتایج و پیامدهای ناخوشایند احتمالی مذاکره و روابط با آمریکا نگران بود و نه از اصل مذاکره و برقراری روابط با این کشور. ایرانیان و به خصوص بسیاری از منتقدین و مخالفین روابط و مذاکره با امریکا به جای تحلیل پیامدها و نتایج احتمالی اشتباه، ناخوشایند یا ننگین مذاکره با آمریکا، همچنان بر نفی مذاکره و تعامل با آمریکا اصرار و همه مسیرها و رویکردهای احتمالی مذاکره و تعامل با آمریکا را ننگ و ننگین قلمداد و جامعه را به انسداد مسیر مذاکره و تعامل با آمریکا تشویق می‌کنند! *** 

دوگانگی نفی هرگونه مذاکره و تعامل با آمریکا از سوی مسئولین و برخی شهروندان ایرانی و از سوی دیگر تلاش ها و درخواست‌های مکرر مسئولین ایران از دیگر کشورها و نهادهای بین‌المللی برای تعلیق موقت بخشی از تحریم های فراگیر علیه ایران، نشان می دهد که دولت ایران در سیاستگذاری خارجی خود منفعل شده و قدرت سیاستگذاری سامانمند و کارآمد را از دست داده است. بخش عمده‌ای از این نابه سامانی سیاستگذاری خارجی ایران، پیامد ترس از برچسپ "ننگ مذاکره با آمریکا" است که جرأت و توان دولت، سیاستگذاران و کارگزارن سیاست خارجی کشور را سلب کرده و ایران را در بحران اقتصادی فراگیر کنونی که با بحران کروناویروس نیز تقویت شده، فرو برده است. به نظر می‌آید دیپلماسی با پوشش کروناویروس که می‌توانست راهگشای فرآیند مذاکره و تعامل ایران و آمریکا باشد نیز نتوانسته از فشار برچسپ "ننگ مذاکره با آمریکا" کاسته و دولت ایران را به مذاکره مستقیم با آمریکا ترغیب کند. ننگ مذاکره و رابطه با آمریکا که اکنون اساس سیاست خارجی ایران شده را باید انعکاس یک سیاستگذاری انحرافی دانست که به جای یک تاکتیک، به راهبردی مقدس برای سیاستگذاران ایران تبدیل شده است.

کلید واژه ها: مذاکرات ایران و امریکا ایران و امریکا مذاکره با دونالد ترامپ مذاکره با دولت ترامپ ننگ مذاکره با امریکا شیوع ویروس کرونا استفاده ابزاری امریکا از ویروس کرونا


( ۱۷ )

نظر شما :

شیروانی ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۹
خیلی جالب بود خصوصاً آن قسمت که برعکس نوشته شده!
ناشناس ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۶:۵۹
آخه دیگه چیرو میخوایم بدیم ؟؟ امتیاز دادن اشکال نداره ولی هسته ایی رو دادیم اونا تحریمارو دوسال نشده برگردوندن بیشترشم کردن ، عربستان داره صدها میلیارد دلار هزینه میکنه تا واسش نیروگاه هسته ایی بزنن ما مجانی دادیم رفت ، حالا بریم باز امتیاز بدیم ؟؟ توان موشکی ؟؟ خداییش فتحلیشاه قاجار اینجوری امتیاز داد؟؟
محمد ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۷:۴۸
نکته اول اینکه مذاکره با امریکا همیشه ممکن بوده است ، و همین برجام هم نتیجه محرمانه ایران و امریکا در عمان بود و هرآنچه طی دوسال در 5+1 شاهد بودیم چانه زنی بر سر جزئیات بود که در آخر دیدیم به دلیل اینکه اوباما ، سیستم قانوگذاری امریکا را برای ثبت برجام به نام خود دور زد ، با یک سند بی ارزش مواجه شدیم که به راحتی توسط جانشین وی کنارگذاشته شده و ترامچ هم خواستار یک عکس یادگاری جدید (مانند عکس های ظریف- کری) شد ، نکته دوم : هیچ وقت مذاکره به ابرقدرت ها ساده نیست ، برای یک قدرت محلی مضر است که سر و کارش به ابرقدرت های جهانی بیافتد ، کما اینکه هرگونه معامله و مذاکره و مواجه ایران با پرتغال ، انگلیس ، روسیه ، فرانسه فقط برای ما خسارت مادی و جانی داشته است ، نمونه تاریخی آن دو قرارداد ترکمنچای و گلستان است که در اثر تحمیل یک جنگ نابرابر و برای نجات ایران از سقوط بسته شد و راضی شدیم در ازای گذشتن از بخشی از خاکمان ، دیگر مناطق را حفظ کنیم ، خلاصه اینکه مذاکره برد برد ، نیازمند توازن قدرت میان دو طرف است و به طور طبیعی نمی توان از طرف قدرتمندتر انتظار داشت با ما جانب انصاف را رعایت کند
سهراب ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۲۱:۱۸
انگار نویسنده محترم هیچ اشنایی با نظام جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی و ساختار ان ندارد.
تقی ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۲۱:۴۵
ظاهرا طرفداران مذاکره با آمریکا فعال شده اند.مشکل رابطه آمریکا و ایران رژیم منحوس و اشغالگر اسرائیل است. و این تحلیلگر باید روشن کند که چگونه میتوان هم اسرائیل را برسمیت نشناخت و هم با آمریکا رابطه برقرار کرد در صورتیکه شرط اصلی عادی سازی رابطه آمریکا و ایران برسمیت شناختن اسرائیل از طرف ایران است که خواسته اصلی آمریکاست و البته خواسته این تحلیلگر که به زبان نمی آورد..پس این تحلیلگر با چه هدفی اصرار بر مذاکره دارد و البته منظور ایشان امتیاز دادن به آمریکاییهاست نه مذاکره بر اساس منافع ملی.ومتاسفانه اصرار ایشان برای مذاکره در زمان شروع بیماری کرونا نشاندهنده توطئه آمریکا برای انتشار ویروس این بیماری است و اهرمهای فعال آمریکا در ایران با هماهنگی با آمریکا در حال آماده کردن افکار عمومی برای مذاکره هستند شاید سوال ایشان این باشد که اگر ویروس کرونا ساخته آمریکاست چرا تلفات آمریکاییها بیشتر از برخی کشورهاست و جواب این است که حاکمان آمریکا برایشان تنها اهدافشان مهم است و از نظر آنها اشکالی ندارد اگر عده ای در آمریکا تلف شوند و در آخر اگر تحلیل و بیانات ایشان را ساده انگارانه تلقی نکنیم بوی توطئه و خیانت میآید.
مسعود ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۲۲:۲۵
" ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می بری و زحمت ما مداری" " قصه ی زبان سرخ و سر سبز است "
ابراهیم قدیمی ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۲۳:۰۶
ایران با امریکا هم مذاکرات طولانی و کوناه مدت در سطوح متفاوت بگونه خصوصی ویا در جمع ۵+۱ در موارد مختلف داشته است. نتایجی هم از این مذاکرات بدست امده است.مشکل با امریکا دراین است که نتایج مذاکرات با امریکا چه در مسائل جمعی چه مسائل بین دو دولت پایدار نیست.در مسئله نفت هم ایران با امریکا قبل از بیست هشت مرداد مذاکراتی داشت وتفاهم هائی در حال انجام بود ولی با تغییر حاکمیت احزاب نظرها صد درصد تغییر وبجای ادامه مذاکره بر تغییر دولت تصمیم گرفته وبدون مذاکره صحنه سازی و عمل شد.دولت امریکا متاسفانه دولت با دوام با مدیریت مسئولیت پذیر در مورد مسائل جهانی ومنطقه ا ی نیست.هر دولتی وامدار منافع خاصی است.ملوک السرمایه ای است.هر گروه سرمایه دار منافع خود را تعقیب میکند.جنگ افزاری ، نفتی، نرم افزاری، تولیدی داخلی، تولیدی خارجی، خاورمیانهای ، اسیای جنوبشرقی ، اروپائی و......ما در امریکا با یک سرمایه دار ویک منافع ملی مردم امریکا در دولتهای امریکا مواجه نستیم. اگر چنین بود مذاکره وتفاهم راحت بود.با ملوک السرمایه ای و مدیریت کوتاه مدت موردی مواجهیم وباید بپذیریم که مذاکرات در اینگونه مدیریت ها واقعانتایج کوتاه مدت دارد.من در کامنتهای خودم ابتدای دوره پرزیدنت ترامپ مذاکره وحتی دعوت پرزیدنت ترامپ به ایران را درابتدای دوره نه برای برجام جدیدبلکه اشنائی از نزدیک وگفت وشنید درسطح بالا داشتم ولی مقبول نشد. برجام موافقتی در سطح جهانی وبا مصوبه شورای امنیت است. ایران نمیتواند انرا نپذیرد ونفی کند وبا امریکا وارد مذاکرهای جدید بگونه دوطرفه شود...پرزیدنت ترامپ و همه دولت مردان حاکمیت فعلی امریکا شمشیرهای خود را از غلاف بیرون کرده وبرای ایران به تحریک برخی حکومت های کف دستی وقارونی منطقه ای و و برخی فارسی زبانان ازروبسته اند وتعهد های جهانی را نادیده گرفته اند.
ناشناس ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۲۳:۰۸
عجیبه که در روز هنوز روشن ، دلیل سیاستگذاران و کارگزاران سیاست خارجی کشورمان برای عدم مذاکره با آمریکا را تا سطح ترس مسئولان جمهوری اسلامی بخاطر پرهیز از برچسب خوردن ”ننگ مذاکره و تعامل با آمریکا" پایین آورده شده است!
حسینی ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۰:۱۸
مذاکره و گفتگو اگر به نتیجه ختم شود بسیار عالی است.اما تضمین اجرایی شدن مفاد توافق شده در مذاکرات، توسط دولت فعلی آمریکا که هر از چندگاهی با میل خود از توافق های بین المللی (برای نمونه برجام)خارج می شوند صفر است. پس در نتیجه بسیار سخت است حکومت با صرف هزینه سنگین از آبروی انقلاب مجدد برای خود به جهت رسیدن به توافق یک طرفانه(سازش) محدودیت ها و موانعی بوجود آورد و آمریکامجدد زیر بار مسئولیت توافق شده سرباز بزند.
kasra ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۲:۲۷
امریکا ستیزی و عدم به رسمیت شناختن اسراییل و تقویت گروه های ضد اسراییلی در منطقه و سیاست های عجیب و بعضا ضد منافع ملی در عراق سوریه و لبنان را باید هسته بحران روابط ایران با امریکا و کلا جهان غرب دانست. حتی شرکت های اروپایی هم بعد از انقلاب دست پا شکسته وارد ایران شدند نمونه آن پژو سیترون بود. متاسفانه سیاست امریکا ستیزی شده مرکز سیاست گذاری در حکومت و ترس بعضی ها از اینکه اگر روابط با امریکا به سمت عادی شدن برود مشکلات ریز درشت کشور به گردن کدام عامل خارجی بیاندازند؟ یا توجیه سیاست های چهل سال گذشته برای مردم چگونه باشد؟ متاسفانه نظام جمهوری اسلامی فقط مذاکره را برای تنفس و رهایی کوتاه مدت از مشکلات میخواهد نه دریچه ای برای حل مشکلات دیگر و باز شدن درهای ممکلت به دنیا و بخاطر همین برجام موفق نبود چون زمانی که برجام امضا شد دلواپسان شروع به کارشکنی کردند و نتیجه این اعمال را امروز شاهد هستیم.
محسن ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۴:۵۱
دوستان به این متن یکی از کامنت های اینجا توجه کنید : "بخاطر این برجام موفق نبود چون زمانی که برجام امضا شد دلواپسان شروع به کارشکنی کردند و نتیجه این اعمال را امروز شاهد هستیم." چطوره که بعد از برجام وقتی آمریکا تحریم آیسا رو با رای بالایی تمدید و برجام کم اثر کرد این از نظر شماها کارشکنی نبود. برجام مربوط به موضوعات هسته ای بود ربطی به آزمایش موشکی نداشت تا به دلواپسان ربط بدین با همین ذهنیت امثال اینا رفتن مذاکره کردن فقط امتیاز دادن
در جواب محسن ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۹:۱۳
دوست عزیز، سالها از مذاکرات برجام میگذرد و من نمیدانم شما در آن زمان به اندازه امروز به مسایل حساس بودی و جریان مذاکرات را روزانه و موشکافانه دنبال میکردی یا نه. اما واقعیت این است که ما سر آمریکا کلاه گذاشتیم! خیلی راحت و بدون رودروایسی به شما میگویم که ما سر آمریکا کلاه گذاشتیم! در آن زمان جناب ظریف و کل حکومت و همچنین لابی های خارجی وابسته به جمهوری اسلامی یک کلام و واحد می گفتند که بخاطر عدم وجود اعتماد بین دو کشور لازم است که ابتدا اعتماد سازی بشود و تنها راه آن برجام هسته ای جدا از سایر مسایل میباشد و نام آن را برجام (۱) گذاشتند. من خودم یادم هست که شخص جناب ظریف بارها و بارها صحبت از برجام (۲) کردند. اوباما هم سخنان مسئولین ما رو بارها تکرار کرد که این برجام اول است برای نشان حسن نیت و بعد از موفقیت آن بقیه مسائل را هم با ایران مذاکره و به توافق خواهیم رسید. این در حالی است که در آمریکا فشار زیادی روی اوباما بود که ایران دارد سر شما کلاه میگذارد. جالب اینجاست که بزرگترین مخالفت ها هم از طرف خود دموکرات ها بود و نه حتی حزب مخالف یعنی جمهوری خواهان!‌ در آخر هم همه میدانیم چه شد. رییس جمهوری ایران حتی نتوانست بدون دردسر یک تلفن ساده با رییس جمهور آمریکا داشته باشد و رهبر انقلاب هم فرمودند هیچگونه مذاکره دیگری با آمریکا نخواهیم داشت و برجام دومی در کار نخواهد بود. البته این تنها دلیل شکست برجام نبود و دولت اوباما هم بخاطر منافع خودش به این شکست کمک کرد! دولت اوباما چون میدانست در کنگره نمیتواند برای این توافق رای بدست بیاورد بجای آنکه آنرا یک به تصویب برساند در حد یک قول دولت به دولت نگاه داشت. یادم هست آن زمان بین جناب ظریف و یک سناتور آمریکایی درگیری توئیتری پیش آمد که البته و متاسفانه بی احترامی از سمت ظریف بود. این سناتور آمریکایی به جناب ظریف گفت که شما نمیتوانید کنگره آمریکا را دور بزنید چون رییس جمهور بعدی تنها با یک امضاء میتواند آنرا از بین ببرد اما ظریف این سناتور آمریکایی را مسخره کرد و گفت بهتر است بری مدرک حقوقت رو به دانشگاه هاروارد پس بدی و پولت رو پس بگیری و از این سخنان سخیف. البته دیدیم که این سناتور آمریکایی اتفاقا دقیق و صحیح پیش بینی کرده بود!
حمید ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۱:۱۸
پیش شرط مذاکره با آمریکا : 1- به رسمیت شناختن رژیم جعلی اسراییل 2 قطع کامل فعالیت های هسته ای 3- کنار گذاشتن امکانات دفاعی کشور 4- مطیع سیاستهای آمریکا بودن در منطقه 5 - پرهیز از هر کاری که باعث تقویت بنیه کشور میشود و و و و پایانی ندارد ما با آمریکا هیچ پدر کشتگی نداریم و بزرگوارانه تمام آنچه را در این 70 سال به سر ما آ ورده بخشیدیم. آلان هم حاضریم با او روابط برابر و برد برد داشته باشیم .اما آیا او همین نگاه را به ما دارد؟ در گذشته مان چیزی نبوده است که از آن عبرت بگیریم .در ضمن تمام دولتهای بعد از انقلاب خواستار رابطه برابر با آمریکا بوده و هیچ مانعی هم از داخل سر راه آنها نبوده . اگر با روسیه و انگلیس و فرانسه رابطه داریم با آمریکاهم میتونیم رابطه داشته باشیم .سگ زرد برادر شغال
kasra ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۱:۲۸
جواب محسن باید گفت کارشکنی ان زمان بود که موشک هوا کردند با ان شعار های ضد منافع ملی یا به جای استفاده از فرصت برجام و مهم تر اوباما گفتند مذاکره فقط برای هسته ای بود و ما مذاکره جدیدی با امریکا سر مسایل دیگر نخواهیم داشت یا بجای اینکه فرصتی به شرکت های امریکایی بدهند گفتند ما امریکا از در بیرون کردیم و دیگر نمیگذاریم از پنجره بیاد تو! مگه میشه همه امتیاز ها را یک طرف بده یعنی امریکا بعد خودش را بازی ندیم تازه شعار مرگ بر امریکا را هم حواله اش کنیم! بله دوست عزیز از حق نگذریم مشکل در داخل هست که منافع ملی و مهم تر نظر و خواست مردم هیچ در هیچ است.
حسین ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۷:۱۸
گل گفتید اما ترجمه "تاکتیک" همان " راهبرد" است و در آخرین سطور مرقومه بهتر بود مینوشتید که سیاست عدم مذاکره با آمریکا که زمانی بنا اقتضای زمان خودش یک راهبرد موقت بود به راهبرد دائمی ایران تبدیل شد.
پاشا ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۱:۴۷
واقعا نگارنده این مطلب هنوز نفهمیده که بحث این چیزا نیست. بلکه بحث اینه که مذاکره با آمریکا برای خیلیا و منافعشون خط قرمزه. مذاکره با آمریکا اولین اثرش اینه که باید در ساختار اقتصاد و سیاست کشور تجدید نظر بشه. نه اینکه آمریکا این تغییر ساختار رو بخواد. بلکه وقتی لولویی به اسم آمریکا از بین میره این مردم هستند که آزادی اقتصادی در حد کشورهای اروپایی و عرب همسایه میخوان و برای همین سیاست و اقتصاد رو تغییر خواهند داد. من از نگارنده محترم خواهش دارم چشماشو باز کنه.