نظر کارشناسان اندیشکده هوور درباره نحوه برخورد با ایران
فشار حداکثری امریکا علیه ایران: آری یا خیر
دیپلماسی ایرانی: چهار کارشناس اندیشکده هوور شامل ویکتور دیویس هانسون، اچ. آر. مکمستر، عباس میلانی و مارتا کرنشاو در نشستی، کارآمد بودن یا نبودن کارزار "فشار حداکثری" دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا علیه ایران را به بحث و گفت وگو گذاشتند که خلاصهای از مهمترین نکات این نشست را مطالعه می کنید:
مکمستر: "تحریمهای اقتصادی و بازدارندگی ناشی از کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ، که حمله علیه (سردار) قاسم سلیمانی نمونه بارز آن است، جدایی آشکار از چهار دهه ژستهای مصالحهجویانه شکستخورده آمریکا در برابر جمهوری اسلامی است."
وی در ادامه می افزاید: "جمهوری اسلامی از همان ابتدا با تسخیر سفارت آمریکا و گروگان گرفتن دیپلماتهای آمریکایی در دشمنی با ایالات متحده به دنیا آمد. شکست مداوم دولتهای آمریکا برای ارائه پاسخی مناسب به رفتارهای ایران باعث شد حکومت این کشور بیش از پیش جسارت انجام اقدامات ترور علیه امریکا، گستره خاورمیانه و جهان را بیابد."
مکمستر همچنین می گوید: "حسن نیت در برابر ایران باعث به وجود آمدن حسن نیت نخواهد شد."
مکمستر سپس ادعا می کند: "برجام با راهبرد فشار حداکثری در تضاد است و باعث شد میلیاردها دلار پول نقد در اختیار ایران قرار بگیرد. پولی که برای حمایت از حملات تروریستی در گستره خاورمیانه استفاده شد. اما فشار حداکثری کاهش 29 درصدی بودجه نظامی ایران را به همراه داشت."
وی درباره فشار حداکثری علیه ایران می گوید: "فشار حداکثری علیه ایران کارآمد بوده چرا که در برابر خشونت این کشور در خاورمیانه تاثیر بازدارندگی ایجاد کرده است. تحریمها رژیم را از لحاظ اقتصادی و سیاسی منزوی کرده و منابع مالی و غیرمالی سپاه برای انجام حملات علیه اهداف خارجی و اعمال کنترل علیه شهروندان ایرانی را تهی کرده است."
دیویوس هانسون: "ایالات متحده اکنون از مزیت و برتری راهبردی برخوردار است و با کمترین هزینه تحریمها را بر ایران اعمال میکند. شمار چشمگیری از نیروهای آمریکایی از منطقه خلیج فارس خارج شدهاند و ایالات متحده در زمینه انرژی به استقلال و خودکفایی کامل رسیده است. آمریکا اکنون بزرگترین تولید کننده نفت و گاز جهان است و به زودی به بزرگترین صادرکننده هم تبدیل خواهد شد."
وی می افزاید: "دنیا دگرش یافته است. ایران دیگر از اهرمهای نفوذ و قدرت پیشین برخوردار نیست."
هانسون درباره تاثیر تحریم ها همچنین ادعا می کند: "تاثیر تحریمها بر مردم ایران و آسیبهای ناشی از آن، هزینه کوتاهمدتی است که مردم ایران برای صلحی بلندمدت میپردازند، صلحی که میتواند نتیجه غیرهستهای کردن حکومت ایران باشد. تاریخ نشان داده که باید از ضعفهای دولتهای استبدادی بهرهبرداری کرد. ایالات متحده در این زمینه باید مقتدرانه عمل کند. راهبرد مقتدرانه ریگان علیه شوروی به فروپاشی آن و راهبرد سختگیرانه ترامپ علیه اقدامات تجاری چین به دگرش رفتار پکن انجامید."
مارتا کرنشاو: "کارزار فشار حداکثری برخلاف منافع ایالات متحده است. دولت ترامپ در راهبردی یکجانبه، متحدانش را از خود دور میکند، متحدانی که بخشی از ائتلاف چندجانبهای بودند که توافق برجام با ایران را در 2015 امضاء کردند. بهعلاوه، اعمال فشار حداکثری تاثیر چندانی بر محدود کردن بلندپروازیهای هستهای ایران نداشته است."
وی سپس می گوید: "ما به هیچ عنوان شاهد تاثیر دیپلماتیک فشار حداکثری نیستیم. این کارزار نتوانسته است دگرشی را که ما دوست داریم در رفتار ایران ببینیم، ایجاد کند."
کرنشاو تاکید می کند، بنا به گزارش اخیر سازمان بینالمللی انرژی اتمی، ذخایر اورانیوم غنیسازی شده ایران سه برابر شده و این کشور برای ساخت یک کلاهک هستهای فقط به 30 کیلوگرم دیگر از اورانیوم غنیسازی شده نیاز دارد.
عباس میلانی: "استفاده از فشار حداکثری علیه ایران ضروری است اما این کار باید با یک چاقوی جراحی انجام شود نه با یک چماق."
وی می افزاید: "تحریمهای کنونی به شکل غیرمنصفانه به مردم ایران آسیب میزند و آنها را از دسترسی به غذا و داروهای مورد نیازشان محروم میکند. راهبرد بهتر این است که مردم را در راستای پیشبرد دگرش رژیم، توانمند کنیم."
میلانی سپس ادعا می کند: "بدون یک ایران دموکراتیک نمیتوانیم در خاورمیانه صلح داشته باشیم. فقط مردم ایران میتوانند یک ایران دموکراتیک تر بیافرینند و فقط آنها این کار را خواهند کرد."
کرنشاو و میلانی در یک نظر مشترک: "کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ میتواند منازعه کنونی را به بحران جهانی جدیتری تبدیل کند. پس از ترور (سردار) سلیمانی، حکومت ایران تحرکات ژئواستراتژیک بیسابقهای را انجام داد که رزمایش مشترک با روسیه و چین از آن جمله است. حکومت ایران اکنون، درست مانند کره شمالی، انگیزه فراوانی برای هستهای شدن دارد تا از قدرت خود حفاظت کند و در گفت وگوهای احتمالی آینده، اهرمی داشته باشد."
هر چهار کارشناس در انتهای بحث موافق اعمال فشار بر ایران بودند و تنها اختلاف شیوه اعمال فشار بود. پیش از شروع مباحثه، در یک نظرسنجی حدود 41 درصد از مخاطبان موافق و 38 درصد مخالف کارزار فشار حداکثری بودند و 21 درصد هم رای ممتنع دادند. پس از پایان میزگرد، 45 درصد موافق و 48 درصد مخالف سیاست فشار حداکثری بودند و 7 درصد هم رای ممتنع دادند. بنابراین با تجمیع آرا، اکثریت مخاطبان مخالف کارزار سیاست فشار حداکثری بودند.
منبع: هوور / تحریریه دیپلماسی ایرانی
انتشار این مطلب به معنای تایید آن از سوی دیپلماسی ایرانی نیست و صرفا جهت آگاهی خوانندگان دیپلماسی ایرانی منتشر شده است.
نظر شما :