حمله حساب شده ایران به عین الاسد
ایران میداند خروج نیروهای امریکایی از عراق یعنی چه؟
نویسنده: بروس رایدل (Bruce Reidel)
دیپلماسی ایرانی: مرگ ژنرال سلیمانی اهمیت چشمگیر جنگ ایران – عراق در شکلگیری سیاست امروز و آینده ایران را نشان میدهد. ژنرال سلیمانی و جانشین او یعنی اسماعیل قاآنی حرفه خود را در دوران جنگ ایران – عراق و با سربازی در سپاه پاسداران شروع کردند و مشروعیت آنها به عنوان مدافعان ایران از این جنگ ریشه میگیرد. جنگ ایران و عراق، لحظهای سرنوشتساز در زندگی آنها بوده و دیدگاه آنها درباره منطقه و بهویژه ایالات متحده را شکل داده است.
جنگ ایران و عراق با هزینههای هنگفت مالی و جانی برای ایرانیها جنگی "تحمیلی" بود که ایالات متحده آن را برای سرنگونی جمهوری اسلامی بهراه انداخته بود. اگرچه ایرانیها درباره میزان نفوذ دولت جیمی کارتر بر صدام حسین در دهه 1980 اغراق میکنند اما به درستی باور دارند که واشنگتن و سایر اعضای مهم شورای امنیت سازمان ملل پس از چند هفته اشغالگری عراق تشکیل جلسه نداد، بغداد را محکوم نکرد و خواهان خروج آن از سرزمینهایی نشد که ارتشش تصرف کرده بود.
تنها زمانی که ورق برگشت و ایران عراقیها را پس راند و تهدید کرد که بصره و بغداد را تصرف خواهد کرد، دولت ریگان دیرهنگام فشار برای آتشبس را آغاز کرد. سازمان سیا، پشت صحنه، ارائه اطلاعات بسیار مفید به عراق در راستای دفع کارزار ایران برای تسخیر عراق را شروع کرد. این به اشتراکگذاری اطلاعات نیز مستقیما استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی را تسهیل کرد.
در 1988، واشنگتن برای حفاظت از نفتکشهایی که از تنگه هرمز عبور میکردند مستقیما در جنگ دخالت کرد که حاصل آن یک جنگ دریایی اعلام نشده بود که در آن نیروی دریایی ایران به شدت آسیب دید و یک هواپیمای غیرنظامی ایران با 290 مسافر از جمله 66 کودک توسط ناو آمریکایی سرنگون شد. پس از سرنگونی این هواپیما، آیت الله خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، سرانجام آتش بس را پذیرفت.
سلیمانی و قاآنی هر دو سربازان صفری بودند که در جنگ ایران و عراق ارتقای رتبه یافته و به مقام فرماندهی سپاه رسیدند. آنها حرفه خود را در جنگ علیه عراق و آمریکا انتخاب کردند. هیچ سرباز ایرانی باور نکرد که سرنگونی هواپیمای مسافربری توسط ناو وینسنس آمریکایی، تصادفی بوده است و آنها یقین داشتند که ایالات متحده و همپیمانانش، بغداد را از بابت پول و جنگافزارهای مورد نیاز برای ستیز با ایران مطمئن کرده بودند.
این جنگ موقعیت مقامات مذهبی در ایران را تحکیم کرد. آنها توانستند از موج پشتیبانی ملیگرایانه سود ببرند. ایران هدف حمله بود و شهرهای آن بمباران میشد. این جنگ همچنین جایگاه سپاه پاسداران به عنوان اصلیترین مدافع انقلاب و ملت را مستحکم کرد. اعتبار و نفوذ آنها بر پایه جنگ عراق شکل گرفت.
این جنگ ائتلاف بین ایران و سوریه را هم شکل داد. حافظ اسد، رئیس جمهوری سابق سوریه تنها رهبر عربی بود که از تهران پشتیبانی کرد. سپاه با استفاده از این موقعیت در سال 1982 و پس از اشغال لبنان توسط اسرائیل گروهی از اعضای خود را به سوریه و لبنان اعزام کرد و سپاهیان حزبالله را برای مبارزه با اسرائیل و آمریکا تشکیل دادند. موفقیت سپاه در لبنان و خروج اسرائیل از مناطق امن مرزی در سال 2000 باعث شد نیروهای سپاه به عنوان کارشناسان جنگهای نامتقارن شهرت یابند. ژنرال سلیمانی با پشتیبانی از حزبالله و بشار اسد، پسر حافظ اسد در جنگ داخلی سوریه، آینده حرفهای خود را انتخاب کرد.
سپاهیان همچنین این شانس را داشتند که پس از اشغال عراق از سوی غرب، این کشور را از یک دشمن به یک متحد تبدیل کنند. ژنرال سلیمانی در ایجاد شبکه گروههای شیعهای که با اشغال عراق و سپس با داعش مبارزه میکردند نقش مهمی ایفا کرد و به نظر میرسید که اکنون دوباره به جنگ آمریکاییها آمده است.
ایرانیها و سپاه بر پاداش راهبردی خود یعنی عراق متمرکز هستند. دولت دونالد ترامپ به مدت سه سال در برابر عراق سوءمدیریت داشته و هرگز با یک نخستوزیر عراقی دیدار نکرده است. تهران میداند که اخراج آمریکا از عراق در را به روی جنگ ایران و عراق میبندد. حملات موشکی علیه عین الاسد، مهمترین پایگاه نیروهای امریکایی در عراق، کاملا حساب شده بود؛ عین الاسد پایگاهی است که ترامپ به آنجا رفت و نشان داد که این پایگاه چه اهمیت ویژهای برای او دارد و او بر این پایگاه تمرکز کرده است.
منبع: بروکینگز / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :