ایران باید از این پس به دنبال پایان دادن به حیات سیاسی ترامپ باشد
تحت الشعاع قرار گرفتن قواعد برجامی با ترور سردار سلیمانی
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – در بحبوحه تحولات بعد از ترور سردار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی ایران گام پنجم و نهایی خود در پروسه کاهش تعهدات برجامی را عملیاتی کرد. ذیل این گام تهران ضمن رفع رفع محدودیت در افزایش تعداد سانتریفیوژها عنوان کرده است که برنامه فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیت در حوزه عملیاتی شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده و تحقیق و توسعه مواجه نیست. اما به واقع تبعات ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران چه تاثیری بر پرونده برجامی خواهد داشت؟ پاسخ به این سوال، محور گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با احد رضائیان قیه باشی، پژوهشگر پسادکترای آینده پژوهی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بینالملل خواهد بود که در ادامه می خوانید:
در بحبوحه تحولات بعد از اقدام ایالات متحده آمریکا در ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران گام پنجم و نهایی خود را درخصوص کاهش تعهدات برجامی اعلام کرد. پیش از پرداختن به ابعاد این گام از نگاه شما تأثیر و تبعات شهادت سردار سلیمانی بر مناسبات دیپلماتیک برجامی چیست؟
در پاسخ به این سوال مهم باید گفت که ترور سردار سلیمانی زمین بازی سیاسی و قواعد دیپلماتیک برجام را تغییر داد. چراکه واقعیت این است، نه جمهوری اسلامی ایران، نه ایالات متحده آمریکا و نه هیچ بازیگر منطقه ای و فرامنطقه ای به ابعاد و عمق ترور سردار سلیمانی اشراف و آگاهی نداشتند. در مقوله سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی عموما و همواره تبعات استفاده از شگفتی سازها برای بازیگران و کنشگران آن قابل پیش بینی است، اما هیچ بازیگری، به خصوص دونالد ترامپ از شگفتی ترور سردار سلیمانی در میدان واقعیات درک درستی نداشت تا زمان وقوع آن.
در این راستا دونالد ترامپ و دیگر بازیگران کاخ سفید این برآورد را داشتند که به واسطه اعتراضات آبان ماه در داخل کشور و همچنین شکل گیری اعتراضات مردمی در عراق نسبت به ناکارآمدی دولت بغداد و در کنار آن حملات متعدد به کنسولگری های ایران در کربلا و نجف، اکنون جمهوری اسلامی ایران و عراق در یک موضع ضعف قرار دارند و بهترین فرصت برای ترور عناصر کلیدی است که نقش راهبردی در پیشبرد برنامه ها و طرح های جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه دارند. البته در کنار آن دونالد ترامپ این برآورد را هم داشت اگر ایالات متحده آمریکا دست به اقدامی مانند ترور سردار سلیمانی بزند با استقبال مردم ایران و عراق مواجه خواهد شد، اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه ترور سردار سلیمانی آثار و تبعات گسترده ای در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی برای کل منطقه خاورمیانه ایجاد کرده است. به گونهای که تبعات آن میدان بازی و قواعد دیپلماتیک برجام را هم تحت الشعاع قرار داده است. اگرچه وقوع "شگفتی سازها" در عالم سیاست بسیار کم رنگ است، اما یقینا روی دادن آن تحولات بسیار شگرفی ایجاد خواهد کرد. لذا من معتقدم که گام پنجم کاهش تعهدات برجامی جمهوری اسلامی ایران در سایه تبعات ترور سردار سلیمانی و به تبع آن تغییر قواعد و زمین بازی برجام روی داده است.
پیرو نکته شما مبنی بر تاثیر ترور سردار سلیمانی در تغییر قواعد و زمین بازی برجام، جمهوری اسلامی ایران در گام پنجم کاهش تعهدات برجامی رسماً با رفع محدودیت در افزایش تعداد سانتریفیوژها عنوان کرده است که برنامه فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیت در حوزه عملیاتی شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده و تحقیق و توسعه مواجه نیست. حال سوال مهم اینجاست که آیا این گام کاهش تعهدات برجامی که گام نهایی نیز به شمار می رود، همان تغییر زمین بازی و قواعد برجامی ناشی از ترور سردار سلیمانی از جانب جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و یا این که تهران قبل از ترور سردار سلیمانی این مسئله را به عنوان گام پنجم در دستور کار داشته است؟
در اینجا سه نکته بسیار مهم وجود دارد که باید به آن اشاره کرد. اولین نکته اول این است که به نظر من حتی اگر سردار سلیمانی ترور نمی شد، جمهوری اسلامی ایران همین گام و نظایر این اقدامات را انجام می داد. اما نکته مهمتر ناظر بر این واقعیت است که با تغییر زمین بازی و قواعد دیپلماتیک برجامی به واسطه ترور سردار سلیمانی اکنون جمهوری اسلامی ایران تمام این اقدامات را که باید در ۳ یا ۴ گام بعدی انجام میداد در یک گام خلاصه کرده و رسما در گام پنچم که گام نهایی است، عنوان کرده است که برنامه فعالیت های صلح آمیز هستهای ایران دیگر با هیچ محدودیتی مواجه نخواهد بود. لذا من معتقدم که گام پنجم در کاهش تعهدات برجامی دیگر نمیتواند گام نهایی در کاهش تعهدات برجامی نام بگیرد چون دیگر جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه مسئولیتی در قبال تعهدات هستهای خود ذیل برجام ندارد و جمهوری اسلامی ایران به هر مقدار و به هر میزان و با هر شدتی که فعالیتهای هستهای نیاز داشته باشد، آن را عملیاتی می کند.
پیرو این دو نکته باید در قالب نکته سوم به این مسئله اشاره کرد که اگر چه جمهوری اسلامی ایران در گام های بعدی نظیر همین اقدامات را انجام میداد و نهایتاً به اینجا می رسید که اکنون در چارچوب گام پنجم اعلام کرده، اما چون اکنون افکار عمومی داخلی به شدت رادیکال شده و خواهان پاسخ گویی در برابر اقدام دونالد ترامپ در پی ترور سردار سلیمانی است، این فرصت را در اختیار دولت قرار داده که تمام اقدامات خود را در یک گام نهایی خلاصه کند، به خصوص که اکنون علاوه بر افکار عمومی داخلی، حتی افکار عمومی منطقه و جهان نیز در پی ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستخوش تحولاتی شده است و به همین واسطه اروپایی ها نیز نتوانستند در برابر گام پنجم که گام نهایی ایران در کاهش تعهدات برجامی است، واکنش چندان جدی از خود نشان دهند.
اما بعد از اعلام گام پنجم و نهایی ایران در کاهش تعهدات برجامی سه کشور اروپایی حاضر در برجام یعنی آلمان، فرانسه و انگلستان در یک بیانیه مشترک ضمن فراخواندن ایران و عراق به کاهش تنش، از تهران خواسته اند که در خصوص این گام ها تجدید نظر کند و در آن سو نیز پیرو توئیت خبرگزاری رسمی فرانسه وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا روز جمعه، نشستی اضطراری برای مذاکره درباره ایران تشکیل خواهند داد. اینها علاوه بر آن است که ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه نیز طی مواضعی راجع به کاهش تعهدات برجامی ایران عنوان کرده است که اروپا و به خصوص سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای حاضر در برجام طی روزهای آتی روند فعال سازی "مکانیسم ماشه" که میتواند به پایان برجام منتهی شود را بررسی خواهد کرد. آیا این مسائل واکنش جدی اروپا در قبال این گام به شما نمی رود؟
در پاسخ به سوال شما باید عنوان کنم که اولا برگزاری نشست جمعه آتی وزرای امور خارجه اتحادبه اروپا امری عادی است و تنها به گام نهایی ایران در کاهش تعهدات برجامی محدود نمی شود، بلکه برگزاری این نشست بیشتر به واسطه نگرانی اروپا از تبعات ترور سردار سلیمانی انجام شده است. از طرف دیگر شرایط کنونی به گونهای رقم خورده است که با ترور سردار سلیمانی، اروپاییها توان واکنش مناسب و هم وزن با گام نهایی ایران در کاهش برجامی ندارند. البته من معتقدم که اکنون سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان به دنبال فروکش کردن تبعات ناشی از ترور سردار سلیمانی هستند تا با تثبیت وضعیت و همچنین انجام مذاکرات لازم، گفت وگو و ارزیابی در خصوص تبعات اتخاذ هرگونه تصمیم و اقدامی در نهایت واکنش خود را در قبال این گام نشان دهند. اما نکته مهم اینجاست که اروپاییها به زعم خود فکر میکنند که طی یک هفته تا ۱۰ روز آینده میتوانند شاهد فروکش کردن تبعات منفی ناشی از ترور سردار سلیمانی در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی در سطح منطقه و جهان باشند، غافل از اینکه ابعاد گسترده، طولانیمدت و راهبردی این ترور دولتی دونالد ترامپ به گونهای است که اساساً نه تنها در کوتاه مدت که حتی در میان مدت هم نمیتوانند اقدام و واکنش چندان جدی از خود نشان دهند. البته من در طول مصاحبه های گذشته با دیپلماسی ایرانی به صورت مفصل در خصوص فعال کردن مکانیسم ماشه توسط اروپایی ها نکات خود را مطرح کرده ام. اما باز هم معتقدم که اکنون مواضع وزیر امور خارجه فرانسه در قبال فعال کردن این مکانیسم صرفاً یک واکنش آنی به تحولات رادیکالی است که در چند روز اخیر صورت گرفته است. چون اروپا اکنون سعی می کند ضمن اینکه واکنش خود را در قبال گام نهایی ایران داشته باشد، از آن سو از اتخاذ هرگونه اقدام و واکنشی که شرایط را بدتر کند، پرهیز کند.
شما در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی مطلوب ترین سناریو را توقف ایران، ذیل گام های کاهش تعهدات برجامی در همین مقطع عنوان کردید و در کنار آن بر لزوم پیگیری روابط دیپلماتیک با اروپا از کانال دیگری تاکید داشتید. آیا جمهوری اسلامی ایران با اشراف بر اینکه گام های پنجم و بعدی ایران در کاهش تعهدات برجامی میتواند به تدریج گسل مناسبات بین ایران و اروپا را بیشتر و بیشتر کند و با برداشتن هر گام، مرگ برجام نزدیک تر شود، سعی کرده است از فضای رادیکال ناشی از ترور سردار سلیمانی استفاده کرده و تمام گام ها در یک گام نهایی تجمیع کند تا از پررنگ تر شدن اختلافات با اروپاییها جلوگیری کند، ضمن این که از آن سو تهران با حفظ و تداوم همکاریهای خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ادامه بازرسی ها، عدم خروج از ان پی تی و پروتکل الحاقی وضعیت سفید را ادامه داده و یا حداقل از شکل گیری وضعیت قرمز جلوگیری کرده است؟
من باز هم نکات قبلی خود را در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی تکرار می کنم مطلوب ترین سناریو در شرایط کنونی برای جمهوری اسلامی ایران آن است که گام های خود در قبال کاهش تعهدات برجامی را در همین مقطع متوقف کند که خوشبختانه تهران این کار را انجام داد و به موازات آن سعی کند کانال دیگری برای کاهش تنشها پیدا کند. البته باز تاکید دارم که چون در فضای ناشی از ترور سردار سلیمانی اکنون وضعیت و شرایط بازی برجامی تغییر پیدا کرده است، اروپا نتوانست واکنش جدی داشته باشد و این مسئله نقشه ایران را توام با موفقیت کرد. اما در آن سو این اصل مهم کماکان ثابت است که جمهوری اسلامی ایران حتی به تابوت برجام نیاز دارد. چون حتی همین لاشه برجام در بحثهای سیاسی، دیپلماتیک و حقوقی میتواند منافعی را برای ایران داشته باشد. پس باید ایران از فضای رادیکال ناشی از اقدام ایالات متحده آمریکا در پی ترور سردار سلیمانی نهایت استفاده را ببرد و به جای اینکه در چند گام تدریجی، فرصتی به اروپا و ایالات متحده آمریکا در انجام واکنش تند در قبال برنامه کاهش تعهدات هسته ای ایران بدهد با یک گام نهایی و یک ضربه، برنامههای خود را پیاده کند. البته این را هم باید گفت، واقعیت این است که اکنون برجام در کما است. پس اصلاً عقلانی نیست که در این شرایط جراحی از سوی ایران روی برجام با گام بعدی صورت گیرد، بلکه بهترین شرایط آن است که جمهوری اسلامی ایران برجام را در همین کما نگه دارد و رویکرد جمهوری اسلامی ایران از گام پنجم به بعد باید مراقبت از این بیمار کمایی باشد.
ولی در میان گفته ها و تحلیل حضرتعالی یک اما و اگر جدی وجود دارد. اگرچه شما بر لزوم توقف برنامه های کاهش تعهدات هستهای در همین مقطع اشاره کردید و به نظر میرسد که جمهوری اسلامی با عملیاتی کردن گام نهایی این اقدام و این سناریوی مد نظر شما را پیاده کرده است، اما شما به موازات این مسئله معتقدید که باید کانال سیاسی و دیپلماتیک دیگری برای حفظ و تداوم روابط و مناسبات بین ایران و اروپا ایجاد شود. ضمن این که شما بر تغییر زمین و قواعد بازی برجامی ناشی از ترور سردار سلیمانی اشاره کردید. اما سوال اینجا است که اکنون با رادیکال شدن فضای اجتماعی و سیاسی داخلی و تاکید بر تحقق مطالبه افکار عمومی داخلی حول محور "انتقام سخت"، آیا در این شرایط اساساً دولت و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران می تواند به دنبال ایجاد کانال دیگری برای تداوم مذاکره با اروپا باشد، آن هم اروپایی که در یک همسویی ضمنی و گاه صریح از اقدام دونالد ترامپ در ترور سردار سلیمانی حمایت کرده است؟
این سوال شما بسیار مهم است. ببینید واقعیت این است که دونالد ترامپ در ۱۸ اردیبهشت سال گذشته با خروج از برجام، پرونده هستهای را از حالت عادی خارج کرد و توانست برخی مسایل مانند توان موشکی، نفوذ منطقه و نظایر آن را به این مسئله گره بزند. اکنون همین وضعیت برای ایران با ترور سردار سلیمانی ایجاده شده است. لذا جمهوری اسلامی ایران باید سطح، محور و کانون تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک خود را از حیطه و چارچوب برجام خارج کند و آن را به مسائل مهم دیگری گره بزند تا بتواند امتیازات مدنظرش را به دست آورد. یعنی اکنون مسئله خروج ایالات متحده آمریکا از منطقه میتواند ذیل گفت وگوها و مذاکرات دیپلماتیک پیگیری شود. در این صورت دیگر افکار عمومی رادیکال داخلی مخالفتی با مذاکرات نخواهد داشت. بنابراین از این پس به جای پرداختن به مسئله برجام و برنامه کاهش تعهدات هستهای باید مسئله اقدامات ایالات متحده آمریکا در به خطر انداختن امنیت منطقه، نحوه مقابله با آن سیاست های دونالد ترامپ، پایان دادن به حیات سیاسی وی در مقام رئیس جمهوری امریکا (اگر چه وی شناختی از سیاست و دیپلماسی ندارد) و نظایر آن پیگیری شود. یعنی از این پس ما باید به اروپاییها رسمی عنوان کنیم ما دیگر در قبال برجام با شما مذاکره نمی کنیم، بلکه مسئله ما نحوه همکاری در قبال پایان دادن به حیات دولت دونالد ترامپ و حضور و نفوذ ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا است. در کنار آن باید این مسئله به اروپاییها گوشزد شود که ما دیگر در قبال برجام هیچ گونه تعهدی نداریم و گام نهایی را خود را برداشته ایم تا زمانی که شما به تعهدات خود عمل کنید. ضمن اینکه تهران باید صراحتا بگوید که در شرایط کنون برجام در کما رفته است و دیگر منطقی نیست روی بیمار کمایی جراحی صورت گیرد، مگر اینکه از سوی اروپاییها تلاش برای افزایش سطح هوشیاری برجام با عمل به تعهداتشان انجام شود.
به پایان حیات سیاسی دونالد ترامپ در مقام رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا اشاره کردید. آیا در شرایط واقعی تحقق چنین امری در توان و ظرفیت ایران قرار دارد؟
اکنون بحث من خود شخصیت دونالد ترامپ است. با توجه به تبعات گسترده و منفی که برای دونالد ترامپ در پی صدور فرمان ترور سردار سلیمانی، هم در داخل امریکا، هم در سطح منطقه و هم در سطح بین الملل به وجود آمده، شرایط را برای فشار به رئیسجمهور آمریکا در آستانه انتخابات سال ۲۰۲۰ افزایش داده است. نکته مهمتری که من باید به آن اشاره کنم این است که اساساً شخصیت دونالد ترامپ، یک شخصیت غیر نرمال از نظر روانی است. اگر چه در طول سه سال گذشته بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی به غلط این باور را داشتند که وی بازیگر تئوری "مرد دیوانه" است، اما یقیناً دونالد ترامپ هیچگونه شناختی از عالم سیاست ندارد تا بتواند تئوری مرد دیوانه را، آن هم با اقتضائات خاص و پیچیده اش پیاده کند. بلکه من معتقدم ترامپ به واقع دیوانه است و هیچ گونه کنترلی روی رفتار و روان خود ندارد. بنابراین در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران با پیگیری مسئله انتقام سخت و انتظار مرگ آور تحقق این انتقام، فشار جدی بر آمریکاییها وارد کرده و از آن صورت جریان دموکرات و به خصوص مجلس نمایندگان به دنبال محدود کردن اختیارات ریاست جمهوری در حوزه اقدامات نظامی است، بدیهی است که مجموعه شرایط باعث خواهد شد که دونالد ترامپی که یک فرد غیرعادی و غیرنرمال است، دست به اقدامات خطرناک تری بزند و با این تفاسیر حکم مرگ سیاسی خود را با دست خود امضاء کرده است. از این رو من معتقدم که جمهوری اسلامی ایران نیز باید فشارهای خود را افزایش دهد تا دونالد ترامپ دست به اقدامات خطرناکتری بزند و به این واسطه عملاً خود را نابود کند. حتی اگر این اقدام، اقدامی به مراتب بدتر از ترور سردار سلیمانی باشد. خصوصا که اخیراً با افزایش فشارها، دونالد ترامپ از حمله به مراکز فرهنگی و تاریخی ایران سخن گفته که با واکنشهای گستردهای در میان جریان های سیاسی داخلی ایالات متحده آمریکا مواجه شده است و بسیاری این موضع را محکوم کردند. این مسئله نشان میدهد که وی هیچ شناختی از عالم سیاست، دیپلماسی، حقوق و روابط بین الملل ندارد.
باز هم در تقابل با نکته شما به فضای رادیکال سیاسی و اجتماعی داخلی رجوع می کنم. آیا در این شرایط افکار عمومی داخلی که به دنبال یک بازی ساده و در قالب پیگیری انتقام سخت است، پذیرای این بازی پیچیده از سوی جمهوری اسلامی خواهد بود، آن هم این پروسه که قطعا زمان بر و تدریجی است؟
اکنون مقام معظم رهبری توان مدیریت و سمت سو دهی به افکار عمومی داخلی را دارد. نکته مهمتر ناظر بر این واقعیت است که هیچ اقدامی، تاکید دارم هیچ اقدامی به جز برکناری دونالد ترامپ از مقام و مسندش و نیز خروج نیروهای ایالات متحده آمریکا از خاورمیانه نمیتواند هم وزن با ترور سردار سلیمانی باشد. چون باید انتقامی درست و راهبردی از سوی ایران پیش گرفته شود. لذا نباید در فضای احساسی به دنبال این باشیم که یک پایگاه نظامی آمریکایی ها را بمباران و یا چند نفر از فرماندهان نظامی آن را ترور کنیم. ما باید در راستای تبعات ترور سردار سلیمانی، فضایی را به وجود آوریم که آثار سوء و سنگین این اقدام برای آمریکا و به خصوص ترامپ روشن شود؛ این مسئله محقق نخواهد شد، مگر اینکه دونالد ترامپ از سمت خود برکنار شود و نیروهای آمریکایی از خاورمیانه خارج شوند. کلمه "انتقام سخت" گویای اقدامات ما در این چارچوب است.
نظر شما :