ناامیدی بزرگی در انتظار آمریکا
اعتراض های اخیر ایران را متحد کرد
نویسنده: ماهان عابدین
دیپلماسی ایرانی: درباره اعتراضات اخیر ایران یک نکته روشن است: آشوبگری و چپاول گسترده نمیتواند هیچ تهدید سیاسی علیه جمهوری اسلامی باشد. این اعتراضات دو ویژگی چشمگیر دارند: نخست، طبقه متوسط ایران از ترس خشونت نامحدود آشوبگران، اعتراضات را تحریم کردند. دوم، نظام سیاسی ایران در برابر اعتراضات عملکردی متحد داشتند و یک صدا آشوبها را محکوم کردند و وعده برخورد شدید با آن را دادند.
این بیانگر نوعی یکپارچگی و اتحاد عمیق در تشکیلات سیاسی ایران است، چیزی که جمهوری اسلامی نزدیک به چهار دهه از آن محروم بود. سرشت نظام سیاسی ایران دگرش یافته و این چرخش در یک بحران یا خیزش به شدت مورد توجه قرار میگیرد. دیگر نمیتوان جمهوری اسلامی را دچار "چنددستگی" یا "از هم گسستگی" دانست. عجیب است که این اتحاد باعث اعتراضات خشونتآمیز میشود، چون مردم ناراضی دیگر نمیتوانند از شکاف موجود در سیستم برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند. این چرخش پیامدهای مهمی برای سیاست خارجی ایران دارد و اکنون ایران میتواند در برابر اسرائیل، عربستان و آمریکا با اعتماد به نفس بیشتر – و شاید تهاجمیتر – عمل کند.
همزمانی اعتراضات ایران با ناآرامیهای عراق و لبنان این باور را در رهبران ایرانی تقویت کرده است که آشوبها به عنوان بخشی از یک راهبرد ثباتزدای بزرگتر از سوی آمریکا، اسرائیل و عربستان طراحی شدهاند. اگرچه این ادعا در ظاهر متقاعدکننده نیست اما نمیتوان آن را به طور کلی رد کرد. دولت آمریکا از ابتدای کارزار "فشار حداکثری" منتظر چنین سناریویی بود و از آن پس از هر جرقه ناآرامی یا آشوب در ایران پشتیبانی کرده است. پیامهای مقامات مختلف آمریکایی از جمله برایان هوک و مایک پمپئو در حمایت از اعتراضات، بیانگر خشنودی آمریکا از رویدادهای اخیر ایران است. این پیامها تلاشی آشکار برای گسترش شعله ناآرامیهاست و دولت آمریکا احمق است اگر بپندارد که ایران این اقدامات تحریکآمیز را بیپاسخ خواهد گذاشت.
روحانی در محکوم کردن اعتراضات از لحنی تند استفاده کرد که برای او غیرمعمول است. روحانی به عنوان یک سیاستمدار زیرک به واقعیتهای سیاسی اشراف کامل دارد و این لحن تند او میتواند بیانگر کنارهگیری کامل وی از اصلاحطلبان و پیوستن به اصولگرایان باشد. این چرخش سیاسی میتواند مانوری زودهنگام برای انتخابات پیش روی مجلس نیز باشد. رویدادهای هفته پیش مکمل روندی است که به مدت یک دهه و از زمان جنبش سبز در جریان است. زلزله سیاسی 2009 میلادی شروعی بود برای پایان دادن به سیاست چندحزبی در جمهوری اسلامی. به عبارت دیگر جامعه سیاسی ایران به تشکیلات امنیتی نزدیکتر شده و اکنون برای قدرتهای خارجی بهرهبرداری از شکاف سیاسی داخلی در ایران دشوارتر شده است.
اگرچه اعتراضات اخیر به ظاهر سراسری است اما با کمبود عمق و شمار معترضان روبه روست و فیلمهای منتشر شده از سوی خود معترضان نیز گواه این ادعاست. در بیشتر فیلمها شاهد حضور جمعیت بسیار کوچک – اما به شدت تهاجمی – هستیم که به نظر می رسد افراد حتی فاقد اهداف سیاسی روشن هستند. روشن است که آنها به هیچ یک از نیروهای سیاسی شناخته شده کشور وابسته نیستند. این مساله کار مسئولین نظام را از دو جنبه راحتتر میکند: نخست، به دلیل شمار اندک معترضان و رفتارهای آشوبگرانه و وحشیانه، سرکوب اولیه آسانتر است و جنبش آنها در جامعه و به ویژه طبقه متوسط فراگیر نخواهد شد. دوم، جمهوری اسلامی با نمایش هرج و مرج ناشی از آشوبگریها میتواند سرمایهگذاری سیاسی کرده و حامیان حوزههای انتخاباتی خود را در مناطقی بسیج کند که از آشوبها بیشترین آسیب را دیدهاند.
جامعه سیاسی جمهوری اسلامی تاکنون به این اندازه یکپارچه و متحد و در هماهنگی کامل با تشکیلات امنیتی کشور نبوده است. این باعث می شود هرگونه جنبش اعتراضی – خود جوش یا تحریک شده از خارج – نتواند حتی پایگاه سستی برای خود ایجاد کند.
تهدید برخی مقامات ایران مبنی بر انتقامگیری از عاملان خارجی تحریک اعتراضات اخیر نشان میدهد که تشکیلات امنیت ملی ایران چالشهای خود علیه قدرت آمریکا در منطقه را گسترش خواهد داد. اگر ایالات متحده و همپیمانانش میپندارند که تحریک یا تشویق ناآرامیهای خشونتآمیز در ایران میتواند تحرکات راهبردی ایران را متوقف کند باید گفت که آنها به شدت ناامید و مایوس خواهند شد.
منبع: میدل ایست آی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :