این آتش را زنده نگه دار

مطامع اروپا در حمایت از ناآرامی‌های ایران

۲۴ دی ۱۴۰۱ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۱۷۰۴۰ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: بشیر اسماعیلی
بشیر اسماعیلی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: هر کس که اطلاع ناچیزی از تاریخ و علوم سیاسی داشته باشد، نخواهد پذیرفت که دولت‌های اروپایی دلسوز ملت ایران و سرنوشت کشور باشند. اساسا دلسوزی، دوستی و عواطف انسانی در نظام بین‌الملل مفاهیمی هستند که همگی تحت الشعاع منافع ملی قرار دارند و تصور اینکه یک دولت خارجی قلبا و حقیقتا نگران مردم ایران باشد، بسیار ساده‌لوحانه است. بنابراین پر واضح است که سیاست این روزهای اروپا در قبال تحولات ایران که طبعا مستلزم صرف هزینه‌های مالی گزافی است، معطوف به تحقق منافع ملی دراز مدتی برای آنان است. با این وصف، سوال این است که این منافع چه هستند که کشور‌هایی مثل آلمان، فرانسه و به ویژه بریتانیا را برای زنده نگه‌داشتن آتش ناآرامی‌های اخیر ایران بسیج کرده است؟ کلید پاسخ به این پرسش را باید در مسأله انرژی و به ویژه گاز طبیعی جست وجو کرد
مطامع اروپا در حمایت از ناآرامی‌های ایران

دیپلماسی ایرانی: از زمان شروع ناآرامی ها در ایران، موضع کشور‌های اروپایی و رسانه‌های وابسته به آنها به طور مشهودی بر مبنای تلاش مستمر برای حفظ و تداوم فضای بی ثباتی و جلوگیری از بازگشت آرامش به کشور بوده است. اگر چه در موارد مشابه هم اروپایی ها کم و بیش به همین منوال عمل کرده بودند، اما این مرتبه آنها ملاحضات دیپلماتیک را کنار گذاشته‌اند و بی هیچ ابایی شمشیر را علیه جمهوری اسلامی ایران از رو بسته‌اند. چرا اروپاییان اینگونه مشتاقانه تمایل دارند بر موج اعتراضات مردمی سوار شوند و آن را به اغتشاش و بی‌ثباتی سوق دهند؟ 

هر کس که اطلاع ناچیزی از تاریخ و علوم سیاسی داشته باشد، نخواهد پذیرفت که دولت‌های اروپایی دلسوز ملت ایران و سرنوشت کشور باشند. اساسا دلسوزی، دوستی و عواطف انسانی در نظام بین‌الملل مفاهیمی هستند که همگی تحت الشعاع منافع ملی قرار دارند و تصور اینکه یک دولت خارجی قلبا و حقیقتا نگران مردم ایران باشد، بسیار ساده‌لوحانه است. بنابراین پر واضح است که سیاست این روزهای اروپا در قبال تحولات ایران که طبعا مستلزم صرف هزینه‌های مالی گزافی است، معطوف به تحقق منافع ملی دراز مدتی برای آنان است. با این وصف، سوال این است که این منافع چه هستند که کشور‌هایی مثل آلمان، فرانسه و به ویژه بریتانیا را برای زنده نگه‌داشتن آتش ناآرامی‌های اخیر ایران بسیج کرده است؟ 

کلید پاسخ به این پرسش را باید در مسأله انرژی و به ویژه گاز طبیعی جست وجو کرد؛ روسیه، ایران و قطر بزرگترین دارندگان منابع گاز طبیعی در جهان هستند. ایران علاوه بر گاز، دارنده منابع عظیمی از نفت است و به لحاظ مجموع منابع نفت و گاز، کشور شماره یک دنیا در زمینه ذخایر انرژی به حساب می‌آید. در سال‌های اخیر عواملی مثل کشف و استخراج «نفت شیل» در آمریکای شمالی، از اهمیت غرب آسیا در صادرات نفت کاسته شده است. در عین حال با تامین عمده گاز اروپا از روسیه، بخش اعظم نیاز کشور‌هایی مثل آلمان از این طریق مرتفع می‌شد. به عنوان مثال خط لوله انتقال گاز نورد استریم با بیشینه انتقال ۵۵ میلیارد متر مکعب در سال به آلمان، مهمترین منبع تامین گاز این کشور محسوب می‌شود که بوسیله نورد استریم دو، تا ۱۱۰ میلیارد متر مکعب هم قابل افزایش است. بعد از آلمان، به ترتیب ایتالیا، هلند، فرانسه، اسپانیا، بلژیک، لهستان و مجارستان، دیگر وارد کنندگان گاز روسیه هستند. اما آنچه معادلات انرژی اروپا را بر هم زد، جنگ اوکراین بود. 

روسیه به تلافی تحریم روسیه توسط کشور‌های اروپایی، صادرات گاز به آنها را کاهش داد تا با کمبود کار و افزایش بهای آن، اقتصاد اروپا را در رکود و ضعف درگیر کند. اما در واقع مسأله فراتر از جنگ اوکراین است؛ روسیه درصدد تغییر هندسه قدرت جهانی و از بین بردن هژمونی غرب است، بنابراین احتمالا در آینده، روابط اقتصادی روسیه و اروپا از جمله در مسأله خرید گاز، به روال دوستانه گذشته بر‌نخواهد گشت. اگر چه اروپا مدعی است در زمستان امسال بر بحران کمبود انرژی فایق آمده است، اما منکر افزایش سوخت و فشار بر طبقات مختلف جامعه نیست، لذا آنها باید فکری اساسی برای آینده واردات گاز خود از منابع جدید کنند. 

در سال ۲۰۲۰ روسیه بیش از ۳۵ درصد از مصرف گاز اروپا را تامین کرده است و این میزان از وابستگی به روسیه به هیچ وجهی برای اروپا قابل تحمل نیست. در اینجاست که طبعا اروپا به دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی جهان یعنی ایران فکر خواهد کرد. آنها در حال حاضر از کشورهایی مثل قطر، نروژ، آمریکا، بریتانیا گاز وارد می‌کنند، اما هیچ کدام از اینها به اندازه ایران ذخایر گاز طبیعی در اختیار ندارند. به عنوان یک پرانتز در بحث گاز، در اینجا باید متذکر شد که با وجود آنچه راجع به کاهش اهمیت استراتژیک غرب آسیا و به تبع ایران در عرضه نفت گفته شد، افزایش تصاعدی نیاز هند و چین به نفت در آینده، همچنان اهمیت این منطقه را در بازار نفت حفظ خواهد کرد، به علاوه اینکه در مورد ونزوئلا هم ایالات متحده آمریکا به شرکت «شورون» خود اجازه داده است که بعد از وقفه‌ای هفت ساله دوباره استخراج نفت این کشور را از سربگیرد و در واقع عملا اروپا نمی‌تواند روی نفت ونزوئلا حساب کند. اما در مبحث گاز طبیعی، اهمیت ایران برای اروپا به منزله سوپاپ اطمینان تامین گاز در برابر روسیه خواهد بود. اما مشکل در اینجاست که اروپا به هیچ وجه مایل نیست از جمهوری اسلامی ایران نفت بخرد. اولا اینکه جمهوری اسلامی ایران، خودش را بخشی از روند تغییر هندسه قدرت جهانی در کنار روسیه می‌بیند و تغییر وابستگی از روسیه به ایران برای اروپا، پناه بردن از یک دشمن به دشمنی دیگر است. به علاوه اینکه اروپا مجبور است تا در راستای سیاست‌های آمریکا و رژیم صهیونسیتی علیه جمهوری اسلامی ایران، مانع از کسب درآمد‌های ارزی ایران شود. به تعبیر غرب، با کاهش درآمد ارزی، نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی در کشور‌های منطقه، برنامه موشکی و پهپادی و توان جنگ نیابتی آن کاهش پیدا خواهد کرد. در عین حال، تحریم‌ از حربه‌های اصلی غرب در کنترل برنامه هسته‌ای ایران است که صادرات گاز ایران به اروپا این حربه را عملا از بین خواهد برد. 

صادرات نفت ایران به اروپا نیازمند سرمایه‌گذاری کلانی است که ظرفیت معطل مانده استخراج گاز ایران را فعال کند، بنابراین اروپایی‌ها باید مطمئن شوند که در کشوری سرمایه گذاری می‌کنند که رژیم سیاسی آنها هماهنگ با سیاست‌های غرب باشد. با شرایطی که گفته شد، اروپا چاره را در این می‌بیند که گاز خود از ایران را تحت حاکمیت رژیمی غیر از جمهوری اسلامی تامین کند‌. پس یک تحلیل این است که اروپا سعی در هدایت ناآرامی‌های ایران به سمت و سوی براندازی نظام حاکم و روی کار آوردن یک رژیم سیاسی غربگرا دارد. اما سناریوی بدتری هم وجود دارد و آن اینکه با فروپاشی سیاسی در ایران، از بوجود آمدن یک دولت فراگیر جدید جلوگیری شود و در خلاء قدرت بوجود آمده و سرگرم شدن بخش‌های مختلف ایران به مناقشات داخلی، نفت و گاز کشور بدون دردسر و با هزینه پایین به غارت برود. 

غرب در بی ثبات کردن کشور‌های نفت‌خیز و به یغما بردن انرژی آنها ید طولایی دارد؛ لیبی، یازده سال بعد از سقوط معمر قذافی هنوز دولت مرکزی ندارد و منابع انرژی آن در اختیار کشور‌های غربی است. در سوریه بعد از سال‌ها جنگ و تضعیف حاکمیت، بالغ بر ۸۲ درصد از تولید نفت خام این کشور توسط آمریکا غارت می‌شود. منابع عظیم نفت عراق پس از سقوط صدام و اشغال کشور توسط آمریکا، تحت کنترل آمریکا درآمد و از آن تاریخ تاکنون هیچ گاه دولت فراگیر قدرتمندی که توان کوتاه کردن دست غرب از نفت این کشور را داشته باشد، روی کار نیامده است. در تاریخ معاصر هم شاهد آن هستیم که غرب به خاطر نفت دست به هر کاری زده است؛ از کودتای ۲۸ مرداد در ایران تا ترور ملک فیصل در عربستان که با تحریم نفتی آمریکا و اسرائیل همراهی کرده بود، نمونه‌هایی از دخالت‌های غرب در نظام سیاسی کشور‌هایی است که تامین انرژی آنها را به خطر انداخته‌ بودند. 

در نقشه برنارد لوئیس از خاورمیانه جدید، ایران به چند کشور تقسیم شده است که مناطق نفت‌خیز جنوب کشور در قالب یک کشور جدید از ایران جدا شده اند. این کشور کوچک و مجزا شده از بدنه اصلی، جمعیت و وسعت لازم را برای ایجاد یک قدرت مستقل ندارد و کنترل بر منابع انرژی و غارت آن به راحتی امکانپذیر خواهد بود. 

با وجود این همه، عملی کردن نقشه‌های غرب در ایران به هیچ روی امری ساده نیست و موقعیت ژئوپولیتیک ایران، اهمیت و وزن آن در نظام بین‌الملل و ویژگی های هویتی، دینی و تمدنی ایران به دوام چند هزار ساله آن در میان انبوهی از مطامع و دشمنی ها یاری رسانده است و در آینده نیز چنین خواهد بود.

بشیر اسماعیلی

نویسنده خبر

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران اتحادیه اروپا گاز ایران صادارت نفت ایران صادرات گاز ایران و اروپا صادرات انرژی ایران اغتشاشات تهران اغتشاشات ایران تظاهرات ایران بشیر اسماعیلی


( ۱۴ )

نظر شما :

هیچکس ۲۴ دی ۱۴۰۱ | ۱۴:۳۷
حقوق اولیه جامعه و نیازها و واقعیات مردم و ملت بزرگ ایران را به رسمیت شناخته و چون کشور پاکستان با دیپلوماسی حرفه‌ای که با وجود داشتن سلاح هسته‌ای و ارتباط تنگاتنگ با شرق با غرب نیز تعامل سطح عالی داشته ما هم روند توسعه و منافع حداکثری را به پیش ببریم
محمد ۲۴ دی ۱۴۰۱ | ۱۶:۴۰
به فرض که آنه طمع کار هستند و دوست دارندکه این آتش نخوابد . در داخل کشور چرا عده ای همراه با آنها دلشان نمی خواهد که آتش فتنه بخوابد . در زمان جنگ هم عده ای به دنبال این بودند که جنگ تا ابد ادامه پیدا کنند اما با درایت هاشمی رفسنجانی و حمایت امام از او جنگ به پایان رسید و تاریخ به خوبی نشان داد که آن راه درست بود . حالا هم باید به مسئولان گفت که مردم دشمن شما نیستند . و در آخر ،میزان رای ملت و بست ، نه مردم می توانند از مسئولان فرار کنند و نه مسئولان می توانند کشور را بدون حمایت مردمی اداره کنند ، موضوعی که در دو سال گذشته به خوبی دیدیم و شاهدیم که از روزی که انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در غیبت اکثریت مردم برگزار شد . دولت و مجلس توان کوچکترین حرکتی را نداشته اند و زمین گیر شده اند ، زیرا موتور مشروعیت و قدرت دولت خاموش شده است . حال برای اینکه کشور از این بن بست خارج شود ، باید دوباره به آرای مردم رجوع کرد و دانست که میزان رای ملت است
ناشناس ۲۴ دی ۱۴۰۱ | ۱۷:۳۰
جناب هیچکس ؛ مثل اینکه مقاله را نخواندی . اساسا قرار نیست غرب اجازه بدهد که دولت و ملتی قدرتمند بالای سر اولین ذخیرگاه انرژی دنیا ، باشند . چرا موضوع به این سادگی را متوجه نمی شوید ؟ یا انرژی ایران بی درد سر به سمت غرب جاری می شود و یا هیچگاه از دل زمین بیرون نمی آید . شما شاید ندانید اما غرب این را خوب می داند که ایران امروز با همین جغرافیا و جمعیت ، خواهی نخواهی با دلارهای نفتی به حدی از قدرت می رسد که برای غرب سربزنگاه طاقچه بالا خواهد گذاشت .‌حالا هی شما و همفکرانتان از دیپلماسی و ... بگویید .‌تو وقتی می دانی این بچه ببر وقتی بزرگ شود ، تو را می خورد آیا غذایش می دهی ؟ آیا فرصت رشد به او می دهی ؟ حالا هر چقدر هم با ملوس بازی بخواهد دل تو را ببرد . شما فکر کردی با کنار رفتن حجاب ، برپایی کاباره ها ، حذف حکومت دینی و ... غرب مجاب می شود و بفرما می زند . یاللعجب از ...
ابراهیمی ۲۵ دی ۱۴۰۱ | ۰۰:۱۹
ولله اروپا دشمن ماست. از سر لج نباید به اروپا و سعودی و ... متوسل شد
اکبر فیجانی ۲۶ دی ۱۴۰۱ | ۰۶:۵۰
بنام خدا با تشکر از دیپلماسی ایرانی و جناب آقای اسماعیلی هم موقعیت مکانی خاص ایران و هم میزان منابع انرژی آن دو عامل بسیار مهم توجه دیگر کشورها، بویژه استعمارگران غرب، به کشور ما می باشد؛ اما علاوه بر دلایل ژئوپولیتیکی و داشتن منابع غنی، انگیزه های ایدئولوژیکی نیزعامل مهم دشمنی و تقابل غرب (با مرکزیت کشور ایالات متحده و محوریت سرمایه داران بسیار بزرگ، بویژه زرسالاران صهیونیست) با ایران است؛ زیرا نگرش آنها به انسان و زندگی با ما تفاوت زیاد دارد. به اقتضای نظام حاکم بر غرب، آنها مردم جهان را، از جمله ملت های خودشان را، برای بهره کشی می خواهند که مسلما با آموزه های اسلام و فرهنگ ایرانی منافات دارد. از اینرو ایران بیش از هر کشور دیگری، حتی بیشتر از روسیه و چین، مورد توجه و دشمنی از جانب نظام سلطه است.