با توجه به بحران موجود در روابط ایران و آمریکا
جایگزین بهتری برای مذاکره و دیپلماسی وجود ندارد
نویسنده: ولی اله زرگری، کارشناس مسائل سیاسی
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه:
مدتی است بحث های آتشینی درخصوص لزوم مذاکره و یا عدم مذاکره با آمریکا مطرح می شود. این امر به اقدام خصمانه رئیس جمهوری آمریکا در خروج یکجانبه از برجام و اعمال تحریم های ظالمانه و شدید علیه کشورمان برمی گردد. بدیهی است که در چنین شرایطی مذاکره با طرف مقابل نتیجه بخش نخواهد بود. منتهی لازم است با در نظر داشتن تحولات و سایر جوانب مربوطه برای مذاکره و حل و فصل مشکلات از طریق دیپلماسی؛ آمادگی قبلی داشت چرا که در نهایت موضوع از طریق مذاکره و دیپلماسی حل خواهد شد.
آنچه مهم است اینکه طرح مسائل داخلی و رقابت های جناحی و فکری؛ موجب تضعیف موضع مذاکره کنندگانی خواهد شد که در قالب منافع ملی تلاش می کنند، نه منافع صنفی و جناحی. درحالی که دیپلماسی به معنای فرایند ارتباط بین بازیگران بین المللی است که قصد دارند از طریـق مـذاکره، تعارض را بدون جنگ حل و فصل کنند. بنابراین دیپلماسی با تلاش هایی برای مدیریت و ایجـاد نظم در محدوده یک نظام جهانی در ارتباط است و هدف از آن، ممانعت از تبدیل تعـارض بـه جنگ است.
دیپلماسی مهمترین شاخصه سیاست خارجی:
دیپلماسی مهمترین شاخصه سیاست خارجی کشورهاست که در طول تاریخ ظهور دولتها، تحولات گوناگونی در شکل، محتوا و ساختار آن پدید آمده است. با ظهور و گسترش رسانهها و شکسته شدن اسطوره جغرافیا، تحول مفهومی شگرفی در شکل و معنای دیپلماسی پدیدار شده است. امروزه فرایند جهانیشدن وجوه گوناگونی دارد که بر تمامی جنبههای زندگی بشر تأثیرات بسیار زیادی داشته که حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی نیز از این تحولات مستثنی نبوده است.
جهان متحول شده، دیپلماسی متحول را نیز می طلبد. دیپلماسی ایستا در جهانی پویا ناکارآمد و ناموفق خواهد بود. به عبارتی دیپلماسی مهمترین وجهه و عینیترین شکل سیاست خارجی یک کشور است.
انواع دیپلماسی:
به طور کلی سه نوع دیپلماسی برای کشورها میتوان متصور بود که شامل کنشمند، فعال و منفعل است. در دیپلماسی کنشمند، کشورها درصدد تعریف بازی، تدوین قواعد و صحنه آرایی بین المللی برای استقرار نظم مطلوب خود هستند. براساس دیپلماسی فعال، کشورها در پی استفاده بهینه از فرصتهای به وجود آمده در راستای منافع و اهداف ملی خود هستند. اما در دیپلماسی انفعالی، واکنش منفعلانه به رویدادها و رفتارهای بین المللی به صورت موردی و روزمرگی است. دیپلماسی کارآمد بر پایه تبدیل منافع متعارض به منافع رقابتآمیز و تبدیل این منافع به منافع موازی و سپس به منافع مشترک، تدوین و اعمال میشود. یعنی در این نوع دیپلماسی با معیار قرار دادن منافع ملی در سیاست خارجی، دشمن را به مخالف، مخالف را به رقیب، رقیب را به همکار و همکار را به شریک تبدیل میکند.
هر نوع دیپلماسی را در نظر بگیریم، شاهد ابزار مذاکره نیز هستیم، بالاخره مشکلات و بحران ها و جنگ ها و اختلافات همگی از طریق مذاکره و دیپلماسی حل و فصل شده اند. مگر نه این است که موضوع اشغال لانه جاسوسی آمریکا و مسئله گروگان گیری، هشت سال دفاع مقدس و مسئله هسته ای جمهوری اسلامی ایران در نهایت از طریق مذاکره و دیپلماسی حل شده است و بدون شک مشکلات جاری با آمریکا نیز در نهایت با مذاکره حل خواهد شد.
نتیجه:
دیپلماسی یکی از مهمترین ابزارهای ارتقای قدرت ملی کشورهاست. تحولات عصر جهانی شدن با گسترش آگاهیها و اطلاعات و ارتباطات و تعاملات را بسیار پیچیده و درهم تنیده کرده است. این پیچیدگیها و درهم تنیدگیها، عرصه رقابت را تنگتر کرده و موجبات دانش محورتر و هدفمندتر شدن دیپلماسی را فراهم کرده است.
جایگزین بهتری برای مذاکره و دیپلماسی وجود ندارد و گزینه نظامی هیچ وقت سازنده نبوده است. با حمایت از راه حل دیپلماتیک برای حل و فصل مشکلات و بحران ها، میتوان قوی، سرسخت و جدی بود و در عین حال مذاکره کرد.
نظر شما :