دگرگونی نظم جهانی آمریکا: رهبری یا شکاف و فروپاشی نظام بین المللی
اژدهایی که چین بیدار کرد
نویسنده: جاسپر گیلاردی
دیپلماسی ایرانی: استفان جی. هادلی (Stephen J. Hadley)، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا و مادلین آلبرایت (Madeleine Albright)، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، در شورای آتلانتیک دگرش نظم جهانی آمریکا را به بحث و گفت وگو گذاشتهاند که خلاصهای از مهمترین نکات مطرح شده در این نشست را در ادامه می خوانید:
به رغم این که بسیاری از کشورهای جهان، در سایه نظم جهانی مبتنی بر قوانین ایجاد شده توسط ایالات متحده و همپیمانانش به سطح نوینی از صلح و شکوفایی رسیدهاند اما همه با اصول و ارزش های این نظام موافق نیستند. بازبینی، تعدیل و احیای این نظام بینالمللی و همچنین ایجاد حمایت جهانی از اصول کلیدی دموکراسی و آزادی که اساس صلح نسبی در نیمه پایانی قرن گذشته است، مهمترین چالش پیشروی ایالات متحده در قرن 21 است.
مردم در سراسر جهان خواهان پاسخگویی و عدم فساد دولتهایشان هستند و میخواهند که دولتها در برابر نیازهای آنها مسئولیتپذیر باشند. اکنون زمان مناسبی است تا آمریکا و همپیمانانش ارزش نظم بینالمللی مبتنی بر قانون را ارتقاء دهند و تعهد خود نسبت به اصول دموکراتیک را احیا کنند.
با توجه به این که استبدادگران خارجی این اصول را زیر سوال بردهاند آمریکا با ستیزی دشوار مواجه است. قدرت روزافزون رژیمهای استبدادی – مهمترین آنها چین – خطر بازگشت رقابت بزرگی را به همراه دارد که در نیمه نخست قرن 20 ویرانی و تباهی بسیاری به همراه داشت. برای مقابله با این روند به راهبردی تازه برای احیای نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین نیاز است: راهبردی عملی برای سیاستسازان تا بتوانند نظام بینالمللی را بر مبنای ارزشهای کلیدی آزادی و دموکراسی دگرش دهند.
گام نخست در این مسیر متقاعد کردن مردم آمریکاست – تا بسیاری از آنها که نسبت به جهانیسازی و تعهدات آمریکا در دنیا دلسرد شدهاند – باور کنند که ارزش های مورد حمایت آمریکا در گستره جهان ارزش فداکاری را دارد و این کشور باید بار دیگر رهبری جهان را به دست آورد. اما با توجه به سیاستهای ازهم گسیخته امریکا در رسیدگی به مسائلی که طی دو یا سه دهه گذشته با آنها دست و پنجه نرم کرده است – مانند مساله مهاجرت یا رشد، اقتصادی – متقاعد کردن مردم آمریکا به بازپسگیری نقش رهبری جهانی کاری دشوار خواهد بود و این امکان پذیر نیست مگر این که نارضایتیهای مذکور برطرف و اهداف واقعی پیگیری شود.
آمریکا همچنین باید کشورهای همپیمان خود را درباره مزایای تقویت نظام بینالمللی متقاعد کند. بسیاری از کشورهای خارجی باور دارند که حاکمیت ملی آنها توسط نهادهای تحت حمایت نظم جهانی آمریکا نقض میشود.
با توجه به نارضایتیهای خارجی و بیمیلیهای داخلی این نگرانی وجود دارد که عقبنشینی آمریکا از رهبری جهان ادامه یابد و قدرتی که به سختی به دست آمده در اختیار رهبران استبدادگری قرار بگیرد که از دستیابی به آن بسیار خرسند خواهند بود. دولت چین در حال پر کردن خلاء حاصل از عقبنشینی آمریکاست و هر جا که چینی ها نباشند، روسیه حضور دارد. ابتکار "کمربند جاده" چین نفوذ جهانی پکن را روز به روز افزایش می دهد.
با این حال به نظر میرسد آمریکا به تدریج از خطرات بالقوه عدم حضور خود در صحنه جهانی آگاهی یافته، به ویژه با توجه به این که زورآزماییهای پکن در حال افزایش است. آمریکاییها چین را یک یغماگر اقتصادی، یک تهدید نظامی، یک رقیب ژئوپولیتیکی و یک حریف ایدئولوژیکی برای خود میدانند. رئیس جمهوری چین با کنار گذاشتن راهبرد معروف چینی ها یعنی "قدرت خود را پنهان کن و برای خودت زمان بخر" اشتباه راهبردی مرتکب شد و در زمینههای سیاسی، اقتصادی و نظامی عرض اندام کرد. او فکر کرد اکنون زمان زورآزمایی چین است و با این کار اژدهای خفته را بیدار کرد، اما این اژدها چین نبود، آمریکا بود و اکنون ایالات متحده نسبت به این چالش رقابتی هوشیار شده است.
آمریکا اکنون باید یک نظم مبتنی بر قوانین تازه را ارائه بدهد تا از طریق آن، قدرتهای استبدادی درحال رشد را تعدیل، ارزش های کلیدی واشنگتن را تایید و جامعه دموکراسیهای جهان را تقویت کند. آمریکا باید رهبر ائتلاف بینالمللی دموکراسیها باشد، در غیر این صورت چنین ائتلافی اصلا اتفاق نخواهد افتاد.
منبع: شورای آتلانتیک / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :