حمله ترکیه به مناطق کردنشین سوریه و درس رویدادهای منطقه
کوهی که نه موش که «سوسک» زایید
نویسنده: دکتر حمیدرضا جلاییپور، جامعه شناس و استاد دانشگاه
دیپلماسی ایرانی: ما که از دور شاهد رخدادهای منطقه هستیم، این رخدادها چه درسهایی به ما در ایران و به عرب ها و کردها در منطقه میدهد.
با حمله یمنیها به تاسیسات نفت آرامکو و یگانهای منظم ارتش عربستان روشن شد سعودیها اولا زیادی روی حمایت آمریکا –ترامپ حساب باز کرده بودند و کوه آمریکا برای آنها موش زایید و ثانیا جنگ عربستان با یمن هم یک فاجعه انسانی بود و هم به باتلاقی برای دولت عربستان – بنسلمان تبدیل شده است. عربستان اگر به چماق ترامپ و به تبانی با نتانیاهو مغرور نمیشد با ابزار گفتوگو و مذاکره با ایران میتوانست روزهای بهتری داشته باشد و ذخائر ارزی خود را هم بهتر حفظ کند.
درس پاکسازی و جابه جایی قومی یا حمله ارتش ترکیه به مناطق کردنشین شمال شرق سوریه در ۱۷/۷/۹۸ که با چراغ سبز ترامپ صورت گرفت این است که اولا ترکیه که در دهه گذشته بازنده بحران سوریه بود میخواهد از فرصتی که سکوت ترامپ برای اردوغان فراهم کرده جبران مافات کند و به نیروهای سیاسی کردهای سوریه (یپک) و کردهای ترکیه (پکک) فشار و ضرب شصت نشان دهد. ثانیا نیروهای سیاسی کردهای سوریه و ترکیه به خطا روی حمایت آمریکا – ترامپ حساب باز کرده بودند – در صورتی که میدانیم نیروی سیاسی «آویخته» به قدرت خارجی مآلا ابزار و بازنده هستند. ثالثا شاید یکی از اهداف آمریکا – ترامپ از خروج از سوریه ایجاد اختلاف بین روسیه، ترکیه و ایران در منطقه باشد – البته اقدام اخیر ترامپ روسیه را در منطقه قدرتمندتر کرد. رابعا با حمله ارتش ترکیه به مناطق کردنشین سوریه به نظر میرسد درگیریهای چریکی کردها در سوریه (و حتی در ترکیه) با ارتش ترکیه بیشتر میشود و خامسا نیروهای داعش دوباره تحرک نشان خواهند داد و زندگی مردم کرد در آن مناطق ناامنتر و با مرارت بیشتر همراه میشود.
وقایع منطقه علیه کردها نشان میدهد که اولا راهبرد کلیدی و واقعنگرانه کردها در منطقه خاورمیانه اتخاذ مشی اصلاحطلبانه از سوی کردها در درون دولت – ملت های ترکیه، عراق، ایران و سوریه است و راهبرد استقلالطلبی کردها با اتکا به نبرد مسلحانه ظاهرا شورانگیز هست ولی این راهبرد در دهههای اخیر برای کردها مصیبتوار بوده است (مثل راهبرد پکک و راهبرد زیرآبی بارزانی در کردستان ترکیه و عراق). ثانیا متاسفانه خبرها از اعتراضات مردم عراق علیه دولت عادلالمهدی در هفته گذشته، حاکی از آن است که نیروهای طرفدار مسعود بارزانی (و مقتدا صدر) در این اعتراضات نقش داشتند – در این اعتراضات دفاتر همه نیروهای سیاسی به غیر از بارزانی و مقتدا صدر به آتش کشیده شد! اما تدبیر دفتر آیت الله سیستانی و دولت عادلالمهدی با این بحران عاقلانه و واقعبینانه بود. دولت عراق به جای فرافکنی اعتراضات مردم را علیه فساد و کمبود خدمات قبول کرد و برنامههای جایگزین خود را اعلام کرد. ثالثا به نظر میرسد جمهوری اسلامی میتواند از طریق دیپلماسی منطقهای به حل مشکل کردها در چارچوب دولتملتهای ترکیه، سوریه، عراق و ایران کمک شایان توجهی بکند. موقعیت ایران در میان کردهای منطقه همچنان بهتر از موقعیت ترکیه، عراق و سوریه است – این موقعیت شایسته است حفظ شود و یکی از اجزای قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه است. رابعا و لذا نفوذ ایران در منطقه را نباید در چارچوب «هلال شیعه» محدود کرد ایران با دیپلماسی خردمندانه و واقعبینانه میتواند در کشورهای واقع در «بدر اسلامی» و در کشورهای واقع در «بدر نوروزی» و در «مناطق کردنشین خاورمیانه» نفوذ مثبت و تاثیر گذار خود را به نفع ایران و مردم منطقه داشته باشد.
حمله اخیر ترکیه به مناطق کردنشین سوریه اولا نشان داد که «دیپلماسی کلنگی آمریکا» پس از یازده سپتامبر در دو دهه اخیر در منطقه خاورمیانه عجب زهر ماری برای منطقه خصوصا لیبی، مصر، سوریه و عراق بوده است و چگونه میلیونها نفر از مردم مسلمان منطقه آواره، زخمی و کشته شدند. ثانیا نشان داد راهبرد استقلالطلبی حاکمیت، دولت و جامعه مدنی ایران در حفظ ایران سودمند بوده است و ثالثا راهبرد بازدارندگی و دفاعی ایران (سیاست دفاع موشکی و سیاست دور کردن درگیریها از مرز ایران) نیز در دور کردن ناامنیها از سرزمین ایران در «دوره ترامپ نامتعادل» و خاورمیانه لغزنده موثر بوده است. رابعا رخدادهای اخیر نشان داد اپوزیسیون سرنگونیطلب جمهوری اسلامی که به ترامپ و تهدیدات بنسلمان و نتانیاهو امید بسته بودند چقدر بیخرد و آرزواندیش بوده و هستند.آنها وقیحانه برای گذار ایران از جمهوری اسلامی به ناکجا آباد، بیشرمانه به پابوسی ترامپ، نتانیاهو و بنسلمان رفته و از ایجاد طرح «بلوکبندی قومی ایران» یا همان تجزیه «ملت تاریخی ایران» دفاع کردند و کوهشان در اوج بیخردی و مسولیتناپذیری نه موش که «سوسک» زایید.
نظر شما :