پرونده های کره شمالی، ونزوئلا، ایران و چین همچنان روی میز
چگونه ترامپ بحران های جهانی را مدیریت می کند؟
نویسنده: شهره پولاب، دکترای جغرافیای سیاسی
دیپلماسی ایرانی: دونالد ترامپ در اولین ماه های سال 2018 در راستای اهداف استراتژی امنیت ملی امریکا تحت عنوان "اول امریکا" با دو رویداد مهم صلح را به دنیا نوید داده بود.
ابتدا در تاریخ 27 آوریل 2018 رهبران کره شمالی و جنوبی در توافقی تاریخی برای از میان بردن سلاح های هسته ای در شبه جزیره کره آمادگی خود را برای صلح و پایان بخشیدن به جنگ اعلام کردند و رهبر کره شمالی با پذیرش خلعسلاحهستهای، پایان دادن به آزمایشهای هستهای و موشکی، از میان برداشتن یک سایت مهم آزمایش هستهای و از میان بردن همه موشکهای قارهپیمایش و اجازه بازرسی اتمی از سایت های هسته ای این کشور آمادگی خود را برای معاهده صلح ابراز داشت. و سپس همزمان با تلاش برای صلح پایدار در شرق آسیا و ایجاد منطقه ای عاری از تسلیحات هسته ای، ترامپ اعلام کرده بود در حالی که در خاور دور چشم انداز صلح و دوستی حاکم می شود در خاورمیانه روابط دولتها خصمانه و پیچیده است و به دنبال آن در روز 12 ماه مه دونالد ترامپ برای مقابله با قرارگیری ایران در مسیر توسعه موشک های دوربرد بالستیک و تمرکز بر کاهش قدرت منطقه ای ایران به طور رسمی از معامله هسته ای ایران (برجام) خارج شد.
حال پس از گذشت یک سال نه تنها ترامپ نتوانسته گره از کار این دو رویداد مهم باز کند، بلکه در حال رو به رو شدن با موانع اساسی در سیاست های خارجی در رابطه با بحران های امنیتی با سه کشور کره شمالی، ونزوئلا، ایران و جنگ تجاری با چین است که هر یک به نحوی رهبری او را به چالش می کشند و آزمون فوق العاده ای برای سنجش توانایی کاخ سفید در مدیریت بحران های چند گانه خلق می کنند.
در کره شمالی اولین نشست رهبران ایالات متحده و کره شمالی با هدف انحلال کامل هسته ای و خلع سلاح شبه جزیره کره اگرچه بدون هیچ اتفاق نظری مبنی بر شکست یا پیروزی نهایی بوده، اما ترامپ آن را رویکردی واقع گرایانه برای توقف برنامه های هسته ای کره شمالی دانسته بود. دومین نشست ترامپ و کیم جونگ اون در 27 فوریه 2019 نیز با عدم توافق بر سر رفع تحریمها علیه کره شمالی بدون نتیجه باقی مانده و علیرغم وعده پیونگ یانگ مبنی بر توقف آزمایشهای هستهای و پرتاب آزمایشی موشکهای بالستیک (قارهپیما) دو رهبر نتوانستند در زمینه پایان دادن به برنامه خلع سلاح اتمی کره شمالی به توافق برسند.
نکته آن که کره شمالی تنها یک هفته پس از آزمایش چند موشک کوتاه برد بار دیگر دو موشک کوتاه برد را در محلی واقع در شمال غرب پیونگیانگ پایتخت کره شمالی آزمایش کرده است. آزمایش راکت اندازهای چند منظوره و تسلیحات تاکتیکی هدایت شونده کره شمالی همراه با درخواست رهبر این کشور برای افزایش توانایی های دفاعی در راستای افزایش فشارها بر آمریکا در مورد ازسرگیری مذاکرات هستهای بین دو کشور بوده است.
باز بودن مسیر دیپلماتیک با پیونگ یانگ و پذیرش قطعنامه های صلح آمیز از سوی دو کشور می تواند راهی برای خواسته اصلی ترامپ مبنی بر تعلیق آزمایش های موشکی بالستیک بین قاره ای کره شمالی باشد که دستیابی به آن با توجه به سیاست قبول مخاطره ترامپ سخت به نظر می آید.
در ایران ترامپ که خواهان حفظ توازن استراتژیک میان قدرت های منطقه ای در هر دو سوی شرق و غرب آسیا است. او می خواهد ایران نیز مانند کره شمالی وارد مذاکرات مستقیم با امریکا شود و برقراری دوباره روابط عادی میان دو کشور پس از چهار دهه از دستاوردهای دور اول ریاست جمهوریش باشد.
ترامپ در هشتم ماه مه 2019 در سالگرد خروج از برجام برای پایان بخشیدن به برنامه هسته ای ایران و جلوگیری از برنامه های موشکی ایران و همچنین حمایت از گروه های شبه نظامی در خاورمیانه با اعمال تحریم های سخت در بخش صادرات نفت، پتروشیمی و فلزات دستاویزی برای بازگرداندن ایران به پای میز مذاکره تلاش می کند. قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروه های تروریستی و نیز اقدام متقابل تهران برای تروریستی اعلام کردن نیروهای سنتکام "ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا"، تهدید ایران به بستن تنگه هرمز و واکنش ایالات متحده با اعزام ناو هواپیمابر یو اس اس آبراهام لینکلن به خلیج فارس همچنین حضور بمب افکنهای بی-52 در پایگاه العدید قطر و دستور پاتریک شاناهان، سرپرست وزارت دفاع برای استقرار بیشتر سامانه موشکی پاتریوت در منطقه حاکی از بالا رفتن تنش ها و شکل گیری یک آرایش جنگی در پی اختلافات میان دو کشور بوده است.
ترامپ در به کار گیری ترفندهایی مانند فشار اقتصادی، انزوای دیپلماتیک و تهدید قوه نظامی برای تغییر رفتار ایران تاکنون موفق نبوده و کماکان در حال هشدار به ایران است که اگر مرتکب خطایی شود متحمل رنج زیادی خواهد بود. این در حالی است که در صورت هر گونه آسیب به کشتی های نیروی دریایی آمریکا توسط تهدیدات موشکی ایران جای عقب نشینی برای ترامپ باقی نخواهد ماند و هرگونه تنش نظامی هر چند اتفاقی می تواند راه مذاکره را برای ترامپ ببندد.
در ونزوئلا اعمال شدیدترین فشارهای دیپلماتیک و تحریم های شدید اقتصادی علیه دولت نیکولاس مادورو نتیجه بخش نبوده و کودتای خوان گوایدو، رهبر اپوزیسیون کشور نیز ناکام مانده است. دولت ترامپ که گوایدو را به عنوان رهبر قانونی به رسمیت شناخته، در ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه مادورو موفق نبوده و استراتژی ترامپ برای یک انتقال صلح آمیز قدرت تاکنون بی اثر بوده است. اقدام نظامی در صورت موفق نبودن تحریم ها برای تغییر رژیم سیاسی از دیگر گزینه های ترامپ برای این کشور است. استقبال از مداخله نظامی می تواند اشتباه بزرگ سیاست خارجی واشنگتن باشد زیرا مداخله نظامی امریکا می تواند با منجر شدن به یک شورش شهری با عواقب پر هزینه و خونین و یا احتمال جنگ داخلی در صورت رویارویی طرفداران گوایدو در مقابل طرفدارن مادورو، ترامپ را از سوی نهادهای بشردوستانه مورد اتهام قرار دهد. از آن جایی که مداخله نظامی در ورای قطعنامه های دیپلماتیک سیاسی و اقتصادی باید آخرین راه حل باشد، چگونگی مهندسی نتایج هر گونه مداخله در ونزوئلا می تواند بر سیاست خارجی ترامپ اثر گذار باشد.
و در چین اقدام ترامپ در افزایش تعرفه بر 200 میلیارد دلار کالای چینی با واکنش چین برای اقدام متقابل نسبت به ایالات متحده احتمال مناقشه تجاری میان دو کشور را بالا برده است. افزایش تعرفه ها بر کالاهای چینی از 10 درصد به 25 درصد موجب وحشت سرمایه گذاران خارجی و نگرانی در ارتباط با خسارات اقتصادی زنگ خطری برای گسترده تر شدن جنگ تجاری میان دو کشور است. تهدید ترامپ مبنی بر وضع تعرفه 25 درصدی بر 325 میلیارد دلار کالاهای چینی بدون مالیات از دیگر عوامل داغ نگه داشتن این خطر خواهد بود.
مذاکرات میان دو کشور در روز دهم ماه مه بدون توافق پایان یافت. ادامه مذاکرات می توانست لااقل برای تثبیت بازارهای سهام چینی که در هفته گذشته بیشترین سقوط را در سه سال اخیر تجربه کرده اند، کفایت کند.
به نظر می رسد تلاش های ترامپ برای صلحی که وعده داده بود تاکنون به نتیجه نرسیده و برای حل و فصل مسایل در جبهه های یاد شده به طور همزمان راه سختی در پیش دارد. عدم موفقیت سیاست خارجی ترامپ می تواند قدرت و پرستیژ جهانی ایالات متحده را به خطر اندازد.
آنچه مسلم می نماید، جهان در حال تغییر است و قطعا توانایی ایالات متحده برای مدیریت امور جهانی با روش های مرسوم و باور داشتن قدرت برای مقابله با همه بحران ها به طور همزمان، تغییر کرده است.
نظر شما :