اهداف آمریکا برای حضور در دوقُم و صَلاله
رقابت با حضور اقتصادی چین، عامل حضور آمریکا در عمان است نه ایران
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – یکشنبه ۲۴ مارس/۴ فروردین مارک سیورز، سفیر آمریکا در عمان و محمد بن ناصر، دبیرکل وزارت دفاع عمان توافقنامه ای را برای استفاده آمریکا از دو بندر صَلاله و دوقُم امضا کردند. هرچند که بسیاری از ناظران و کارشناسان معتقدند که این اقدام کاخ سفید بیشتر برای تقابل با اقدامات جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس است، اما در عین حال می تواند تلاشی برای رقابت با حضور تجاری و اقتصادی چین در این منطقه تعبیر شود. اما به واقع اهداف مد نظر ایالات متحده آمریکا از امضای این توافقنامه چیست؟ تأثیر آن بر مناسبات منطقه ای چه خواهد بود؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوال و و پرسش هایی از این دست، گفت و گویی را با محمد صالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران و کارشناس مسائل خاورمیانه صورت داده است که در ادامه از نظر میگذرانید:
آمریکا با عمان برای استفاده از بندرهای دُقم و صَلاله به توافق رسید؛ توافقی که به نیروهای نظامی آمریکا امکان دسترسی بیشتری را به منطقه خلیج فارس میدهد و در عین حال نیاز کشتیهای آمریکایی را به تردد از تنگه هرمز کاهش میدهد. آیا این توافقنامه در راستای محاصره امنیتی - نظامی ایران بعد از حضور ناو گروه آمریکایی در خلیج فارس و استقرار بخشی از نیروهای نظامی آمریکایی در عراق که از سوریه خارج شده اند، به شمار می رود؟
قبل از پاسخ به این سوال مهم شما باید این نکته را عرض کنم که تاریخ مناسبات عمیق و در عین حال حسنه دو کشور آمریکا و عمان اکنون به بیش از ۱۲۰ سال می رسد که از سال ۱۸۲۳ میلادی با امضای توافق نامه ای میان دو طرف، بستر برای تداوم روابط سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی میان واشنگتن و مسقط شکل گرفت و تا به امروز نیز این روابط پررنگ ادامه دارد. از آن طرف سلطان قابوس، پادشاه عمان در طول صدارت خود سعی کرده است یک سیاست همه جانبه و متعادل را در قبال تحولات منطقه و جهانی پیش گیرد و با استفاده از راهبرد احترام متقابل و سیاست کاهش تنش با همه طرفها، شرایط را برای افزایش نفوذ عمان شکل دهد. در این راستا مسقط از هرگونه فرصت برای افزایش روابط خود با همه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای نهایت استفاده را می برد. از اسرائیل، امریکا و عربستان گرفته تا ایران، روسیه و چین.
اما در پاسخ به سوال مهم شما باید این نکته را عرض کنم که این تفاهم نامه امضا شده میان آمریکا و عمان بر سر استفاده از دو بندر دوقم و صلاله بیش از آن که برنامهای برای محاصره امنیتی - نظامی ایران به شمار رود، یک پروسه برای افزایش توان در رقابت با کشور چین است، به خصوص که این دو بندر در آب های اقیانوس هند قرار دارند و موقعیت ژئوپولیتیک آن ها خارج از خلیج فارس است. این رقابت زمانی برای آمریکا حساس تر شده است که اخیراً چین با امضای قراردادی با کشور کویت سعی دارد از موقعیت مناطقی مانند بوبیان، وربه، الحریر و فلکه استفاده کند. مطمئنا این توافق نامه ها موقعیت تجاری و اقتصادی پکن را در تقابل با واشنگتن در خاورمیانه افزایش می دهد، چرا که اگر آمریکا اهرمهایی مانند امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بحرین را دارد، چینیها هم سعی کرده اند با برخی از کشورها مانند کویت، قطر و همین عمان بستر را برای گسترش و تعمیق مناسبات اقتصادی افزایش دهند. در این راستا حتی پیش از آمریکایی ها این چینی ها بوده اند که سعی داشتند از ظرفیت بسیار خوب بندر دوقم در اقیانوس هند استفاده کنند.
اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که نگاه کلان راهبردی ایالات متحده آمریکا که از دوره اوباما شروع شده، خروج واشنگتن از خاورمیانه و گذار به سمت آسیای شرقی برای تقابل با افزایش قدرت اقتصادی و نظامی چین است؛ آیا حضور چینیها در خاورمیانه عربی و منطقه خلیج فارس برای تقابل با همین برنامه است؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. یکی از راهبردهایی که چین برای تقابل با آمریکا به کار برده نفوذ به حوزه اقتدار آمریکا در خاورمیانه است. یعنی چین به جای این که در مرزهای خود به فکر تقابل با آمریکا باشد، سعی کرده است در مناطق نفوذی واشنگتن، سنگرهای رقابت را بچیند. لذا با حضور پکن در میان کشورهای عربی یقیناً دایره نگرانی های کاخ سفید برای تقابل با چین افزایش پیدا می کند و برای کاهش حوزه نفوذ آنها (چین) از هر راهی استفاده میکند.
اگر این تفاهم نامه امضا شده میان عمان و آمریکا ماهیتی اقتصادی دارد و تنها به واسطه رقابت با چین بوده است چرا از یک طرف بسیاری از مقامات آمریکایی اذعان داشته اند که این این تفاهم نامه، امتیازات ژئوپلتیکی بسیار خوبی را برای تقابل با برنامه های موشکی ایران و نیز مقابله با تهدید بسته شدن تنگه هرمز به کاخ سفید می دهد. از آن سو چرا این توافقنامه با صبغه تجاری به امضای مارک سیورز، سفیر آمریکا در عمان و محمد بن ناصر، دبیرکل وزارت دفاع عمان رسیده است؟
در پاسخ به سوال مهم شما چند نکته وجود دارد؛ ابتدا به ساکن باید گفت که در سایه نکته شما طرف های امضا کننده این توافقنامه از سطح سیاسی و دیپلماتیک پایینی برخوردار هستند، چرا که از طرف آمریکاییها سفیر این کشور در عمان و از طرف عمانی های یک دبیر کل در وزارت دفاع این تفاهم نامه را امضا کرده است. لذا این سند با این سطح از امضا کنندگان نمیتواند چندان جدی باشد. نکته دوم به این واقعیت باز میگردد که آمریکا سعی کرده است با استفاده از امضای دبیرکل وزارت دفاع بستری را برای حضور کشتی های نظامی خود را در بندر صلاله و دوقم شکل دهد. یعنی پیش از آن که ماهیت این تفاهم نامه اقتصادی باشد، واشنگتن سعی می کند به کارکرد نظامی و امنیتی آن بنگرد. لذا باید نمایندهای از وزارت دفاع عمان این سندها را امضا کند اما مساله مهم اینجاست که کشورهای حاشیه خلیج فارس، به خصوص عمان سعی می کنند از حضور نظامی و یا اقتصادی آمریکا برای رونق تجاری خود استفاده کنند. در این راستا اکنون در بحرین و برخی از خلیفه نشین های امارات متحده مانند دبی سعی شده است با استفاده از حضور آمریکاییها یک رونق تجاری و اقتصادی را برای خود شکل گیرد. پس امضای مقامات نظامی در تفاهمنامه مذکور به معنای ماهیت امنیتی ان نیست. یعنی شاید امریکا سعی کند از این توافقنامه بهره برداری مد نظر خود را داشته باشد، اما عمانی ها سعی میکنند که از آن بیشتر منافع اقتصادی را برداشت کنند تا به اهداف سیاسی و نظامی توافقنامه بیندیشند.
از طرف دیگر توافقنامهای که یکشنبه ۲۴ مارس/۴ فروردین برای استفاده ارتش آمریکا از دو بندر دقم و صلاله در عمان امضا شد، به این گمانه دامن زده که گویا عمان از سیاست دیرینه بیطرفی در نزاع میان آمریکا و ایران و ایفای نقش میانجی در این نزاع دور شده است، به خصوص این که ما شاهد سفر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به عمان و جولان دیپلماتیک پررنگ یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان در نشست ورشو برای عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل هم بوده ایم. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
علیرغم تمام نکاتی که شما به آن اشاره داشتید، عمان و شخص سلطان قابوس برنامهای برای تغییر راهبرد خود به منظور دوری از تهران را در دستور کار ندارد. چنان که پیشتر عنوان داشتم عمان کشوری است که در سایه راهبرد کاهش تنش به دنبال افزایش مناسبات خود با همه کشورهاست، به خصوص این که مسقط بر قدرت جدی و نفوذ پررنگ جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه اشراف دارد و در صورت عدم ارتباط عمان با ایران یقیناً بخشی از مناسبات منطقه ای این کشور دچار خلأ جدی خواهد شد. لذا به موازات این دست روابط، اکنون عمان برنامه ها و مناسبات بسیار پررنگ اقتصادی و سیاسی را هم با ایران دنبال می کند، همان گونه که مشابه همین رفتار را با عربستان، اسرائیل، آمریکا و دیگر بازیگران دارد.
اما در خصوص سفر نتانیاهو به عمان و یا تلاش یوسف بن علوی در نشست ورشو باید عنوان داشت به دلیل همین سیاست هایی که از طرف عمان در طول این سالها پی گرفته شده و نیز نبود قدرت استقلال و اختیار عمل در برابر برنامه های کاخ سفید، مسقط پذیرفته است که به عنوان میانجی روابط اعراب و اسرائیل ایفای نقش کند، چرا که عمان در طول این سالها سیاست کاهش تنش را با همه بازیگران در پیش گرفته و پیش زمینه سیاسی و دیپلماتیک خود را در این راستا نشان داده است. اما نکته مهم دیگر که باید به آن اشاره کرد این است که مسئله به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان، انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس و به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی اسرائیل و یا اقداماتی مانند امضای توافقنامه با عمان پس از تلاش هایی در نشست ورشو، جملگی در راستای اجای معامله قرن می گنجد.
تاثیرات این توافق بر مناسبات منطقه ای چیست؟
با توجه به این که راهبرد کلان ایالات متحده آمریکا گذر از خاورمیانه به آسیای جنوب شرقی و تقابل با چین است، به نظر نمی رسد که این توافق نامه اثر چندان جدی بر تحولات منطقه ای، به خصوص در حوزه نظامی و امنیتی بگذارد. همین چند روز پیش شاهد توقف کمک های کاخ سفید به کشورهای آمریکای مرکزی بودیم. در کنار آن برخی از حمایتهای جدی دونالد ترامپ از نتانیاهو و اسرائیل را داشتیم. تمام این نکات به معنای ایجاد یک سیاست جدید در راهبرد آمریکا برای افزایش نیرو و متمرکز کردن آن در آسیای جنوبشرقی است. لذا واشنگتن سعی میکند با واگذار کردن بخشی از مشکلات به خود کشورهای عربی و اسرائیل در منطقه خاورمیانه و قطع کمکهای مالی به کشورهای جهان، شرایط و توان سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و حتی نظامی خود را برای تقابل با چین افزایش دهد.
نظر شما :