بررسی تحولات پرونده سوریه در سالی که گذشت
سوریه که ۲۰۱۸ عرصه نبرد قدرت ها بود، ۲۰۱۹ منتظر بازگشت داعش باشد
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - در حالی که سال 2018 روزهای پایانی خود را می گذراند، تحولات بسیاری در این سال منطقه خاورمیانه تحت تاثیر قرار داد. از این رو دیپلماسی ایرانی در سلسله گفت وگوهایی با کارشناسان به بررسی تحولات خاورمیانه با محوریت ایران در سال جاری میلادی و ارزیابی این پرونده ها برای سال 2019 خواهد پرداخت. در این خصوص یکی از مهم ترین پرونده های حال حاضر خاورمیانه به جنگ سوریه باز می گردد که منشاء بسیاری از تحولات دیگر در این منطقه است. با توجه به این مسئله اولین پرونده ای که برای این سری از گفت وگوها در نظر گرفته شده است به ارزیابی تحولات سوریه و نقش ایران در سمت وسودهی به این تحولات در در سال 2018 و تحلیل آینده این کشور جنگ زده در 2019 اختصاص دارد که دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با قاسم محب علی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، رئیس سابق اداره کل خاومیانه وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب آن را پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
در یک نگاه کلی ارزیابی شما از مجموع تحولات جنگ سوریه در سال ۲۰۱۸ میلادی چیست؟
در سالی که روزهای پایانی آن در حال سپری شدن است، اتفاقات قابل توجهی در مسئله سوریه رخ داد. مهمترین آن به مدیریت نسبی تحولات میدانی توسط دولت و ارتش سوریه باز میگردد. در این راستا دولت مرکزی دمشق توانست مناطق بیشتری را از سیطره و نفوذ مخالفین و گروه های تروریستی خارج کند. یکی از نکات مهم دیگر در تحولات سال 2018 به پایان دادن به محاصره دمشق در این سال باز می گردد. از طرف دیگر مجموعه اتفاقات دیگری که در قدرت گیری ارتش سوریه و محور مقاومت در جنوب این کشور رخ داد، سبب شد تا پرونده سوریه از حالت گذشته خود خارج شود. اکنون نکته حائز اهمیت این است که در نیمه دوم سال ۲۰۱۸ تحولات به گونه ای پیش رفت که اکنون می توان گفت پرونده سوریه از یک سو به مجموعه مناسبات ایران، ترکیه روسیه و بازمیگردد و از سوی دیگر نوع تعامل مسکو و آنکارا با کشورهای اروپایی نیز می تواند آثار خود را بر سوریه داشته باشد و از طرف دیگر یقینا مناسبات و نوع تعامل ترکیه، روسیه و آمریکا به خصوص در مسئله ادلب و شرق فرات و مسئله کردها بسیار اثرگذار خواهد بود که برای سال 2019 این میزان از تاثیرگذاری بیشتر هم خواهد شد.
منظور شما از اینکه پرونده سوریه در سال 2018 از حالت قبلی خود خارج شده است، چیست؟
با توجه به نکاتی که مطرح شد سوریه و جنگی 7 ساله ای که در حال وقوع است به صورت صرف به تعارض دولت و ارتش سوریه با گروههای مسلح بازنمیگردد، بلکه اکنون در پرونده سوریه، نقش کشورها و دولتها به مراتب پررنگ تر شده است. طی سال 2018 در ادلب توافقات بین روسیه و ترکیه صورت گرفته که سبب شده تا سرنوشت این مناطق به آینده موکول شود. البته بحث تجاوز زمینی ترکیه به خاک سوریه و کنترل مناطق عفرین و منبج برای کنترل کردهای سوریه و ترکیه هم نباید فراموش شود. پس در این بستر سوال مهم اینجا است که آیا می توان به آینده این توافقات در 2019 امید داشت یا دوباره جنگ بر سر ادلب دوباره شعله ور خواهد شد. پاسخ به این سوال مهم در آینده و تحولات سال 2019 باز می گردد.
مضافا در شرق فرات و مناطق کردنشین سوریه پرونده به مراتب پیچیدهتر است. اکنون علاوه بر مسئله ترکیه و روسیه، نقش و حضور بسیار پررنگ آمریکا نیز ابعاد مختلفی به پرونده کردهای سوریه داده است، به گونهای که میتوان گفت حتی با به سرانجام رسیدن پرونده ادلب، مسئله کردهای سوریه چیزی نیست که بتوان به راحتی آن را حل کرد، چرا که میزان بازیگران و تضاد منافع در این منطقه بسیار زیاد است. به خصوص که در سال ۲۰۱۸ میلادی تمرکز آمریکا بر مناطق کردنشین افزایش پیدا کرده و اکنون تنش جدی میان آنکارا و واشنگتن بر سر احداث پست های بازرسی و نگهبانی توسط ارتش آمریکا در مناطق کردنشین سوریه نیز شکل گرفته است. البته نمایش پیگیری و تعقیب سران پ.ک.ک توسط کاخ سفید نیز بازی سیاسی رئیس جمهوری آمریکا برای تعدیل تنش های واشنگتن با آنکارا بود و گرنه ترامپ برنامه های جدی برای کردها دارد، چون تنها عمال اتصال ایالات متحده به سوریه که نقش جدی در امنیت اسرائیل دارد به کردها باز می گردد. پس مسئله سوریه در سال 2018 به نبرد قدرت کشورها بدل شده است و احتمال دارد این مسئله برای سال ۲۰۱۹ میلادی نیز تداوم پیدا کند.
البته نکته بسیار مهم دیگری که نباید فراموش کرد این است که اگرچه تا حدی میتوان پرونده داعش را در سوریه بسته دانست، اما نمی توان نسبت به قدرت گیری و بازگشت آن به صحنه تحولات میدانی و سیاسی سوریه بی توجه بود. با وجود این که گروه تروریستی داعش و جبهه النصره تا حد بسیار زیادی تضعیف شده، اما به طور کامل از بین نرفته است و در شرق سوریه و مناطق مرکزی هنوز حضور کم رنگی دارند. پس احتمال دارد برای سال ۲۰۱۹ میلادی نیز قدرت گیری داعش با حمایت برخی بازیگران بتواند دوباره این گروه تروریستی را به صحنه تحولات سوریه بازگرداند.
اما مجموع تحولات جنگ سوریه بازیگر بسیار مهم دیگری به نام ایران دارد که توانست در تحولات میدانی سال ۲۰۱۸ خاکریز خود را به مرزهای اسرائیل برساند و همین مسئله باعث شد که میزان نگرانی تلآویو از حضور پررنگ ایران در کنار مرزهای خود بسیار زیاد شود و در ادامه اسرائیل را بر آن داشت تا در ۲ بعد حضور ایران را قطع و یا کمرنگ کند؛ اول، در تحولات میدانی و حملات هوایی و موشکی به سوریه و دوم پیگیری عدم حضور ایران در میدان دیپلماسی و سیاست خارجی. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
در سال ۲۰۱۸ میلادی نوع بازی و تحولات شکل گرفته از سوی ایران سبب شد تا پرونده سوریه ابعاد بیشتری پیدا کند. به خصوص که با نگرانی های اسرائیل، میزان حملات موشکی و هوایی صهیونیست ها به سوریه و مواضع ایران در این کشور افزایش پیدا کرد. در این راستا حملات اسرائیل سبب شد که اخیرا هواپیمای روسیه هم مورد هدف قرار گیرد و تنش های دیپلماتیکی هم میان تل آویو و مسکو شکل گیرد. با این وصف در مجموع، تلاش های رژیم صهیونیستی سبب شد تا ایران از مناطق جنوب سوریه در نزدیکی جولان اشغالی و مرزهای اسرائیل خارج شود. لذا میتوان گفت اسرائیل در این خصوص به موفقیت های نسبی دست پیدا کرد و به نظر می رسد که برای سال ۲۰۱۹ نیز این تلاش ها ادامه پیدا کند.
نکته حائز اهمیت این است که علاوه بر خشنودی آمریکا و عربستان سعودی از تضعیف ایران در سوریه می توان نیم نگاهی هم به رضایت مسکو و آنکارا در این خصوص داشت. چون روسیه و ترکیه در عین این که تمایل به حضور ایران دارند، اما نمی خواهند جمهوری اسلامی ایران نقش اول و بازیگر تعیینکننده در تحولات و جنگ سوریه باشد. لذا در این راستا احتمال دارد روسیه و ترکیه نیز تعاملات خود را به صورت مستقل تر از ایران پیگیری کنند که نشست استانبول در سال ۲۰۱۸ میلادی نمونه ای از این دست فعالیت ها است و احتمال دارد برای سال ۲۰۱۹ میلادی نیز این روند ادامه پیدا کند.
علاوه بر تحولات میدانی در سال ۲۰۱۸ میلادی اتفاقات سیاسی و تحولات میدان دیپلماتیک در پرونده سوریه را چگونه ارزیابی می کنید. به خصوص که همین چند روز پیش شاهد برگزاری نشست آستانه بودیم؟
بگذرارید از همین نشست آستانه شروع کنیم. متاسفانه باید گفت که اکنون نشست آستانه آن قدرت و جدیت قبلی خود را با در نظر گرفتن خروجی نشست اخیر ندارد. حداقل در نشست اخیر آستانه اتفاقات مهمی شکل نگرفت. البته بخشی از این مسئله به تضاد منافع و جود شکاف میان بازیگران در مسئله ادلب بازمیگردد. لذا این مسائل سبب می شود که رسیدن به توافق در خصوص آینده سوریه در دیپلماتیک چندان با سرعت و جدیت ادامه پیدا نکند. البته نوع تعامل و رابطه مخالفین و معارضین با دولت مرکزی سوریه نیز ابعاد پیچیده تری به تحولات میدات دیپلماسی پرونده سوریه داده است. لذا این سوال مهم پیش میآید که آیا بازیگران داخلی، منطقه ای و بین المللی می توانند برای پایان دادن به پرونده سوریه در سال آینده میلادی به یک توافق دست پیدا کنند؟ من در این رابطه چندان خوش بین نیستم و احتمال داره برای سال ۲۰۱۹ میلادی نیز شرایط کماکان ادامه پیدا کند. اکنون مسئله تصویب قانون اساسی، شیوه برگزاری انتخابات، نوع حضور و تعامل گروه ها و احزاب و دیگر مسائل، راه بسیار طولانی را برای پایان دادن به جنگ سوریه در پیش روی همه بازیگران حاضر در جنگ این کشور قرار داده است.
مسئله بازگشت آوارگان و نیز بازسازی سوریه که در سال ۲۰۱۸ به صورتی نسبی پیگیری شد، در سال آینده چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟
مسئله بازگشت آوارگان سوری را نباید با بازسازی سوریه در یک راستا قرار داد. آوارگان سوری در یک بستر نسبی از وجود شرایط زندگی تمایل دارند به کشور خود باز گردند. لذا احتمال دارد در سایه تلاشهای اردن، لبنان و ترکیه بخشی دیگر از آوارگان سوری در سال ۲۰۱۹ نیز به سوریه بازگردند. البته این مسئله منوط به نوع تحولات میدانی و سمت و سوی جنگ در سوریه خواهد بود. اما مسئله بازسازی سوریه قدری پیچیده تر است. یعنی بازسازی این کشورها و حضور بازیگرانی مانند چین در این راستا منوط به پایان جنگ، استقرار یک امنیت پایدار و شکلگیری ثبات سیاسی در سوریه باز میگردد و گرنه هیچ بازیگر فرامنطقه ای به خصوص چین حاضر به سرمایه گذاری به منظور بازسازی سوریه، نه تنها در سال ۲۰۱۹، بلکه در سال های آتی نیز نخواهد بود.
البته فراهم کردن سطحی از رفاه و امنیت نیز در میزان بازگشت آوارگان سوری برای سال ۲۰۱۹ میلادی نیز موثر است. لذا باید لبنان، ترکیه، اردن و کشورهای دیگر حاضر باشند در پرونده سوریه تلاشهایی را برای افزایش رفاه و امنیت در مناطقی از این کشور داشته باشند تا بتوان نسبت به بازگشت آوارگان نیز برای سال آتی میلادی امیدوار بود. نکته حائز اهمیت دیگری که نباید فراموش کرد این است که اکنون وضعیت سوریه یک وضعیت بسیار شکننده است. به عبارت مثلاً اگر روسیه و ایران بخواهند دست به اقدام نظامی در پرونده ادلب بزنند، شرایط و بستر را برای افزایش میزان تنش ها در سوریه شکل خواهند داد. از طرف دیگر اگر روسیه و ایران از پرونده سوریه خارج شوند، فضا برای قدرت گیری نیروهای معارض و مخالف بازگشت داعش و النصره در سوریه مهیا خواهد شد، در این شرایط بعد از ۷ سال جنگ داخلی، سوریه به همان وضعیت خود در سال ۲۰۱۲ میلادی و آغاز جنگ باز خواهد گشت. پس باید در تحلیل و ارزیابی تحولات سال ۲۰۱۸ میلادی پرونده سوریه و نیز آینده این کشور در سال آتی میلادی به این نکات نیز توجه کرد.
در سایه تلاش های واشنگتن، تل آویو و ریاض برای خروج کامل ایران از پرونده سوریه و تضعیف جدی نیروهای موازی با تهران مانند حزب الله از یک سو و احتمال بازگشت داعش به تحولات سوریه در سایه تجمع دیگر نیروها و گروه های مسلح معارض در ادلب، آینده سوریه و تحولات این کشور برای سال ۲۰۱۹ به سمت تنش نظامی بیشتر پیش خواهد رفت و یا پیگیری آینده سوریه از طریق میدان دیپلماسی پی گرفته خواهد شد؟
بررسی و تحلیل آینده سوریه از این بُعد کار بسیار سخت و پیچیده ای است، چراکه میزان بازیگران، نوع بازی، شدت تضاد منافع و دیگر مسائل موجود، امکان هرگونه پیش بینی و ارزیابی را سخت و غیر ممکن می کند. در این راستا من معتقدم که سوریه در یک بن بست قرار دارد. لذا هر گونه اقدامی از سوی هر بازیگری میتواند ابعاد پیچیده تری به پرونده سوریه بدهد. مادامی که این بازیگران به یک توافق سیاسی ثابت و پایدار دست پیدا نکنند، نمی توان نسبت به آینده سوریه خوشبین بود. البته نکته دیگری را هم باید گفت که مسئله پرونده سوریه را نباید فقط در چهارچوب خود تحولات سوریه دید. واقعیت این است که مجموعه تحولات خاورمیانه بر یکدیگر تاثیرگذار و مرتبط هستند. لذا آینده سوریه به سمت و سوی تنش ایران و آمریکا، ایران و عربستان، ایران و اسرائیل و یا رقابت منطقه و فرامنطقه ای روسیه و آمریکا، روسیه و ترکیه و نیز نوع بازی اروپایی ها وابسته است. از طرف دیگر جدیت کشورهای دیگری مانند امارات متحده عربی، قطر، لبنان برای پایان دادن به برخی تحولات میتواند آثار جدی بر پرونده سوریه داشته باشد.
نظر شما :