سقوط منحصربه فرد امریکا
جامعه ای که درنده شده است
نویسنده: عمر حقی
دیپلماسی ایرانی: ممکن است مقالات اخیر من را خوانده و گفته باشید: «بی خیال عمر! نگران نباش! همه چیز خوب است! آن قدر هم بد نیست!» من مودبانه به شما نگاه خواهم کرد و با احترام خواهم گفت: «اگر راستش را بخواهم بگویم فکر نمی کنم به طور جدی و خیلی سریع در حال سقوط باشیم.» اما چرا زمانی که نگاهی عمیق به سقوط آمریکا می اندازم چندین آسیب اجتماعی رو به رشد را می بینم؟ نه هر نوع آسیبی. نه حتی آسیبی مشکل ساز، نگران کننده و خطرناک. اما آسیب هایی عجیب و غریب. آسیب هایی منحصر به فرد. آسیب های عجیب و غریب. آسیب هایی که من نمونه آن را پیش از این ندیده بودم و خارج از پادآرمان شهرهای اورول و دیکنز شبیه آنها در تاریخ وجود ندارد. اما انسان هایی حساس مانند من و شما باید نسبت به این خطرات حساس باشیم. خشم و ناامیدی، اضطراب و شاخص هایی از این دست می توانند جامعه را به سمت سقوط بکشانند.
اجازه دهید نمونه هایی از این آسیب های اجتماعی عجیب و وحشتناک و این بیماری های جدید که از نظر من جامعه را به سقوط می کشاند برایتان مثال بزنم. آسیب هایی که هرگز در جوامع مدرن تا پیش از این دیده نشده بود. آمریکا تنها در طی 23 روز، شاهد 11 تیراندازی در مدارس بود. این آمار به اندازه کافی هشدار دهنده است. اما این تنها آمار است و چشم انداز را باید نگاه کرد. پس بیایید جور دیگری به این مساله نگاه کنیم. آمریکا 11 تیراندازی در مدارس طی 23 روز شاهد بود که این آمار بیش از هرجای دیگری در جهان است. حتی از افغانستان یا عراق نیز بالاتر است. این ویژگی منحصر به فرد نشان دهنده آسیبی اجتماعی است که جامعه را در آستانه فروپاشی خواهد برد. بیماری جدید، عجیب و وحشتناکی که جامعه را دربرگرفته است.
چرا بچه های آمریکایی می خواهند یکدیگر را بکشند؟ چرا جامعه آنها به اندازه کافی به این مساله اهمیت نمی دهد تا دخالتی انجام دهد؟ خوب احتمالا به این دلیل که این بچه ها از زندگی دست کشیده اند درست مانند والدینشان که از آنها دست کشیده اند. شاید حق با شما باشد. مساله به این سادگی نیست. هنوز هم بچه هایی هستند که دیگران را نمی کشند. خوب آنها به شدت مشغول این هستند که خودشان را بکشند.
همه ما از «اپیدمی مواد مخدر» آگاه هستیم. شاید خیلی عادی این عبارت را به کار می بریم اما این مساله بسیار مشکل سازتر از آن چیزی است که در نگاه اول به چشم می آید. به این مساله توجه کنید. در بسیاری از کشورهای جهان ـ بیشتر در آسیا و آفریقا ـ امکان خرید دارو بدون نسخه وجود دارد. ممکن است فکر کنید که اپیدمی مواد مخدر مساله ای جهانی است اما باید بدانید که این مشکل بیشتر در آمریکا وجود دارد. این پایه ای بزرگ برای آسیب اجتماعی است: زندگی یگانه آمریکایی. وقتی به این مساله با مقیاسی جهانی برخورد کنید این حس را خواهید داشت که چنین مشکلی تا چه حد زندگی آمریکایی ها را به چالش کشیده است. چرا ایالات متحده بیشتر از بسیاری از نقاط جهان با اپیدمی مواد مخدر روبه روست؟ احتمالا به این دلیل که آمریکایی ها زندگی پر از مشکل و گرفتاری و ناراحتی دارند. آنها کمتر به سلامت خود اهمیت می دهند و بنابراین با رفتن در ورطه دراگ ها و داروها خود را نابود می کنند. اما چه چیزی آنها را آن قدر به سقوط کشانده است؟
بیایید به مثالی دیگر توجه کنید: «بازنشستگان عشایری». آنها در اتومبیل های خود زندگی می کنند. از محلی به محل دیگر و از فصلی به فصل دیگر می روند. به دنبال کارهای با دستمزد پایین هستند. بهار، تابستان، ایام کریسمس و هیچ چیزی برای آنها فرقی نمی کند. ممکن است بگویید خوب مردم فقیر در هرجایی از جهان به دنبال کارهای فصلی هستند. اما این واقعیت نیست. بلکه این شاخص نشان دهنده ناتوانی مطلق است. در هیچ کشور دیگری شما بازنشستگانی را نمی بینید که در ماشین زندگی می کنند و فقط به اندازه اینکه نمیرند غذا برای خوردن دارند حتی در فقیرترین کشورها هم وضعیت این گونه نیست و آنها حداقل در کنار خانواده خود زندگی می کنند و کسانی را دارند که به آنها اهمیت داده و از آنها مراقبت کنند. این شاخصی دیگر است که سقوط یگانه جامعه آمریکا را نشان می دهد. ناتوانی مطلق در زندگی با عزت. جامعه پیر آمریکا چطور می خواهد با عدم وجود عزت به زندگی خود پایان دهد؟ حتی در فقیرترین کشورها هم سیستم حمایت اجتماعی غیررسمی وجود دارد که از سوی خانواده و آشنایان ایجاد می شود. اما آمریکا حتی فاقد این سیستم حمایتی است. کاپیتالیسم از ایالات متحده جامعه ای ساخته که در آن افراد به دیگری اهمیت نمی دهند درحالی که در کشورهایی فقیر مانند پاکستان و نیجریه این طور نیست. پیوندهای اجتماعی در آنجا وجود دارد که ورای مدپرستی و تجملات است. از بین رفتن پیوندهای اجتماعی آسیب یگانه دیگری است که به سقوط آمریکا منجر می شود.
این آسیب آخری است که به آن اشاره می کنم. مساله ای که مربوط به روح است نه جسم. آنچه بالاتر از همه چیز است. به نظر آمریکایی ها از مرگ دیگران شاد می شوند. هیچ یک از این مسائلی که اشاره شد آنها را آشفته نمی کند. آسیب هایی که در اینجا اشاره کردیم حسی از همدردی را در آنها بیدار نمی کند. اگر هریک از آسیب های اشاره شده در اینجا در هر کشور دیگری رخ می داد مردم آنجا مبهوت می شدند، حیرت می کردند، وحشت زده شده و ناراحت می شدند. اما در آمریکا این اتفاقات نمی افتد. آنها به شدت بی تفاوت هستند. آمریکا تبدیل به جامعه ای درنده شده است. به این معنی که مردم لبخند می زنند، کار خود را می کنند، راه خود را می روند و کاری ندارند که برای همسایه، دوست و همکارشان چه اتفاقی می افتد. این را در هرجای دنیا می توان اتفاقی شرم آور توصیف کرد. وجود نسلی که با شکست اخلاقی روبه رو شده است. آیا حالا برای شما همه چیز قوی و خطرناک شده است؟
ما نیاز به زبانی جدید داریم. نیاز به نگاهی نو به مسائل تا یکدیگر را حس کنیم و همدردی داشته باشیم. اما این وظیفه آمریکاست نه وظیفه جهان. وظیفه جهان این است: از مدل آمریکایی دنباله روی نکند، کاپیتالیسم بیش از حد، عدم وجود سرمایه اجتماعی، شیوه زندگی منحصر به فرد و خصوصی کردن و اختصاصی کردن همه چیز اینها چیزهایی است که جهان نباید دنبال کند. بیماری های زیادی از جمله رسانه های جعلی، فست فودها، فرهنگ ساختگی و اقتصاد دروغ بدنه اجتماع را تهدید می کند اما رفتار نادرست مردم در قبال جامعه و رفتار نادرست جامعه در قبال مردم مشکلی است که آمریکا بیش از حد با آن روبه روست.
منبع: مدیوم/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :