تضعیف توافق در داخل به بیاعتباری آن در خارج میانجامد
برجام، بستر مذاکراتی ایران با کشورهای بزرگ جهان
نویسنده: حسین ملائک، سفیر سابق ایران در چین و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی
دیپلماسی ایرانی: با آغاز سال ١٣٩٥ ظاهراً اینگونه مقرر شده است که "برجام" مورد انتقاد و هجمه محافل سیاسی خاصی در ایران قرار گیرد. به موازات این وضعیت بسیاری از سرمقاله های روزنامه های مهم جهان و جلسات مؤسسات مطالعاتی به اختلاف بین مقامات عالیرتبه کشور اختصاص یافته که همچنان ادامه دارد. اینکه ناگهان تمام مراکز فکری به خاطر چند موضع گیری متوجه ایران می شوند قطعاً منطبق با تحلیل رهبری کشور که در آغاز سال نو در مشهد ارائه شد می باشد که جغرافیای ایران گل ژئوپلیتیک و مهمترین موقعیت در منطقه خاورمیانه است. هر گونه تحولات در ایران می تواند تاثیرات بین المللی زیادی داشته باشد صرف نظر از اینکه مستقیماً در منطقه موجب تحول خواهد شد.
در شرایطی بسیار پیچیده و متغیری قرار داریم. تحولات سریعتر از آنچه متصور است به وقوع می پیوندد. نیروهای اجتماعی بسیاری با توجه فراگیری و رشد آموزش، دانش و آگاهی های سیاسی و اجتماعی منبعث از جهانی شدن و دسترسی اینترنتی برای عموم به دنبال حقوق خود از یکطرف و اعمال و پیگیری منویات خود از جانب دیگر هستند. اینها تبدیل به بازیگرانی شده اند که در حال حاضر در خاورمیانه عملاً صحنه را در دست داشته و با سیاست های قدرت های بزرگ رقابت می نمایند. ایران خود پس از انقلاب اسلامی یکی از این بازیگران است. نیروهای آزاد شده پس از اشغال عراق در قالب گروه های طائفه ای نیز بخش دیگری از این بازیگران را تشکیل می دهند. اکراد بازیگر دیگر این صحنه هستند که توانسته اند به طور مداوم پیشروی هرچند آرامی را در تحقق خواسته های خود البته با هزینه های انسانی داشته باشند. بازیگری گروه های فلسطینی و تغییر جایگاه و مواضع از همراهی با کشورهای انقلابی به هم موضعی با مرتجعین خود شرایط جدیدی است. اسرائیل به عنوان مشکل اصلی منطقه تا دهه ٨٠ و ٩٠ الان بازیگر منفعل و ساکتی است که فقط در حال دفع تهاجم سایر بازیگران منطقه ای از یکطرف و دفاع از حداقل های خود در صحنه سیاسی اروپا و آمریکاست. هیچ تحلیلی را در چند سال اخیر نمی توان شاهد آورد که پس از توصیف شرایط و دسته بندی تحولات به خود اجازه پیش بینی آینده را داده باشد. به طور مثال اکثر محافل سیاسی و فکری به این نتیجه رسیده بودند که داعش واقعیت غیرقابل انکاری روی زمین در سوریه و عراق است و باید به فکر راه های مذاکره با آن و تصحیحی رفتار آنان بر آمد. اگر داعش در مقابل حضور روسیه در سوریه به انفجار هواپیمای مسافری آن کشور بسنده کرده بود و حملات پاریس و سپس کالیفرنیا را طراحی نمی کرد بعید است "غرب " علاقه ای به اتخاذ تصمیم نهایی برای حذف این بازیگر صحنه خاورمیانه داشت که البته هنوز نیز بعید است موفق شود.
در جهان کشورهای معدودی مواجه با محیطی استراتژیکی این چنین متحول و ترسناک و نامطمئن روبرو هستند. یکی از این کشورها ایران است و در اینکه "دشمنان " بسیاری علاقمند به فروپاشی نظام برخاسته از انقلاب اسلامی در ایران هستند شکی نیست.
باید فرض کرد که بدون شک بسیاری از اذهان متفکر و ارزشمند سیاسی در آمریکا، روسیه، اروپا، اسراییل، ترکیه و عربستان به دنبال راه حلی برای تأمین منافع استراتژیک خود در این بحران خطرناک هستند. البته و حتماً تصمیم سازان و تصمیم گیرانی نیز در ایران نیز برای ورود در این معرکه در جهت کسب حداکثری منافع برنامه دارند.
نقطه مشترک برنامه های اکثر این بازیگران حذف ایران و ائتلاف با یکدیگر است. آمریکا ائتلافی از ٣٥ کشور برای حضور در منطقه خاورمیانه و تأثیرگذاری روی تحولات تحت عنوان مبارزه با داعش دارد. عربستان ائتلاف دیگری تحت عنوان اسلام برای مبارزه با تروریسم و تأثیرگذاری روی تحولات سوریه و یمن دارد و تلاش دارد قدرت ائتلاف سازی خود را از محیط عربی به محیط کشورهای اسلامی گسترش دهد. ترکیه خود علاقمند است برخی از کشورهای عربی را جداگانه در یک ائتلاف با خود نگه دارد درحالی که در ائتلاف های با عربستان و آمریکا نیز عضویت دارد. روسیه به عنوان تنها کشور تا حدی همسو با ایران نیز تلاش زیادی دارد تا به مفهوم و تعاریف مشترک با آمریکا در تحولات منطقه برسد.
منطق ساده در این محیط پر تنش می گوید که سیاست خارجی ایران باید به دنبال کاهش بهانه های "دشمن" و اقناع دیگران در راستای سیاست های منطقه ای خود که انصافاً واقعی و توجیه پذیر و مستدل ترین در طول این چهار دهه بوده است باشد.
"برجام" علیرغم تمرکز آن روی مسائل اتمی مکانیزم و بستر مذاکراتی "ایران" با کشورهای بزرگ جهان و کشورهایی است که در این سال های بعد از انقلاب نه سیاست هایشان را عادلانه می دانستیم و نه استدلال آنها برای ما منطقی می نمود و می نمایاند. نزدیک ترین این کشورها از لحاظ مواضع "عادلانه" به ما چین است که در نظام بین الملل هنوز از ما دور و تنها به منافع انحصاری خود می اندیشد. تضعیف این مکانیزم در داخل که الزاماً به تضعیف و بی اعتباری آن در خارج خواهد انجامید بدون داشتن جایگزین و طرح دیگر نه از نظر سیاست داخلی و نه از زاویه دید سیاست خارجی گزینه مطلوبی نخواهد بود.
به یاد آوریم که تمام قدرت آمریکا برای ائتلاف سازی علیه ما در طول مذاکرات هسته ای در وادار کردن اروپا به همراهی با آن کشور بود. سیاستی که نهایتاً روسیه و چین را نیز وادار به تبعیت نسبی نمود. اگر نتوانیم جداسازی به وجود آمده بین آمریکا و اروپا را در این فرایند محافظت و تعمیق دهیم بار دیگر مواجه با همین ساز و کار دردناک از زاویه دیگری خواهیم شد. اگر خوب دقت کنیم راه حل تضعیف کنندگان برجام چیزی جز برجام دیگر بعد از اتلاف زمان و هزینه های بیشتر و دادن امتیازات بیشتر نمی باشد و این مردم ایران خواهند بود که باید هزینه آموزش مسئولین خود را با تحمل فشار و تنگنا و محرومیت بدهند.
انتشار اولیه: دوشنبه 23 فروردین 1395 / انتشار مجدد: شنبه 4 اردیبهشت 1395
نظر شما :