رئیس اداره اول خاورمیانه در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی:

عزمی برای مقابله با تروریسم وجود ندارد

۱۸ اسفند ۱۳۹۴ | ۱۷:۳۰ کد : ۱۹۵۷۰۱۰ گفتگو خاورمیانه
حمیدرضا دهقانی پوده به دیپلماسی ایرانی می‌گوید: باید نسبت به این موضوع که خاورمیانه به سایکس – پیکوی جدیدی ختم شود، نگران بود.
عزمی برای مقابله با تروریسم وجود ندارد

دیپلماسی ایرانی - حامد شفیعی: خاورمیانه با تمام چالش هایش هرگز مانند امروز دچار بحران پیچیده تروریسم نبود. اتفاقی تحت عنوان بهار عربی و حرکت آن از شمال آفریقا به خاورمیانه و دگرگون شدن آن در سوریه از یک سو، سرنگونی حکومت صدام و بحران سیاسی و خلا قدرت و کند شدن روند دولت سازی در این کشور، زمینه ساز بحران تازه و پیچیده تروریسم در قالب داعش شد. گروهی تروریستی که از سوی برخی دول عربی و غربی مورد حمایت قرار گرفت تا بتواند نقشه جغرافیا و سیاسی تازه ای از خاورمیانه را ترسیم کند. اما توافق ایران در پرونده هسته ای، تحولات اوکراین و مواضع روسیه در قبال بحران خاورمیانه، شکل گیری ائتلاف های متفاوت از ائتلاف بین المللی تا اسلامی – نظامی که در نهایت با نام سعودی – ترکی شناخته شد، همگی شکلی تازه به خاورمیانه داد. تحولات خاورمیانه موجب شد تا با حمیدرضا دهقانی پوده رئیس اداره اول خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه و نماینده سابق ایران در سازمان همکاری اسلامی به گفت وگو بپردازیم:

آیا خاورمیانه امروز، خاورمیانه سایکس – پیکو است؟

آیا منظور از سایکس – پیکو قواعد است یا شرایط؟ اگر منظور شرایطی است که به سایکس – پیکو ختم شد، باید نسبت به این موضوع که خاورمیانه به سایکس – پیکوی جدیدی ختم شود، نگران بود. اگر دولت های منطقه شرایط را درک نکنند، منافع دراز مدت جمعی و بازی برد – برد را مورد توجه قرار ندهند، به طور حتم با چنین موضوعی مواجه می شویم. اما اگر مراد این است که بر اساس چارچوب سایکس – پیکوی قدیم حرکت می کنیم، گرچه در شکل تغییراتی صورت نگرفته اما در محتوا و بطن، وضعیت گذشته را شاهد نیستیم. وضعیتی که در آن دولت ها، مرزها و قواعد تثبیت شده، جاری بود. در سایکس – پیکو بخش قابل توجهی از امپراتوری عثمانی توسط متفقین اداره شد. البته قرار بر این بود که اداره این منطقه به نحوی باشد که شاهد رشد و تمدن بوده و کشورهای این منطقه وارد جامعه جهانی شوند. شعاری زیبا که در نهایت به اشغال و استمرار سلطه دول فرانسه و انگلستان بر منطقه و تقسیم بندی کشورها ختم شد. اداره فلسطین به انگلستان سپرده شد. پس از آن نیز اعلامیه بالفور صادر و مشاهده کردیم چه بر سر خاورمیانه آمد. بی ثباتی، جنگ های متعدد، اشغال، پدیده تروریسم و افراط گرایی نتجیه و ثمره این روند است.

ترکیه امروز متعقد به بازگشت به دوران عثمانی و تسلط بر منطقه شامات است. عربستان، کشورهای سوریه، لبنان و عراق را در قلمرو جهان اسلام سنی – عربی می بیند. آمریکا، سوریه را مرز سیاسی خود را روسیه می داند. ایران نیز تعریفی از منطقه دارد. با چنین رویکردهایی، نگاه برد – برد امروز در خاورمیانه چه تعریفی دارد؟

شاید پاسخ به این پرسش بی ارتباط با سوال قبلی نباشد، اگر گفته شود بازی برد – برد می تواند بر اساس واقعیت های خاورمیانه شکل بگیرد. از این منظر، خاورمیانه به عنوان کشورها و مردمان اصیل با تهدیدهای جدی رو به رو هستند. از طرفی فرصت های خوبی نیز به دست آمده است. بازی برد – برد بر این اساس شکل می گیرد که مردمان و کشورهای اصیل خاورمیانه به دور از تعریف های نژادی، طایفه ای و مذهبی، با احترام به حاکمیت کشورها و مرزهای تقسیم شده، رژیم اشغالگر صهیونیستی را تهدید اصلی و همکاری بین کشورها را فرصت اصلی بدانند. البته تهدیدات فرعی نیز وجود دارد. مجموعه این تهدیدها و فرصت ها باید مورد استفاده قرار گیرد.

سوریه امروز حاصل نزاع داخلی است، چالش لبنان برآمده از عدم همگرایی نیروهای سیاسی و عراق نیز متاثر از سرنگونی حکومتی و عدم ثبات سیاسی است. با این وجود رویکرد خاورمیانه ای ایران به هر یک از این کشورها چگونه است؟ آیا همانگونه که به لبنان نگاه می شود به سوریه نیز نگریسته می شود؟

برای هر یک از این کشورها چند اصل و مبنا وجود دارد. اول اینکه هرگونه مداخله خارجی اعم از نظامی و سیاسی در این کشورها رد می شود. دوم آنکه سرنوشت و آینده این کشورها باید به دست مردمانشان رقم بخورد. سوم آنکه برگه تروریسم به عنوان ابزاری در سیاست خاورمیانه ای استفاده نشود. چهارم آنکه راه حل نظامی، چاره این کشورها نیست. راه حل مشکلات این کشورها سیاسی است. آنچه به عنوان تروریسم در سوریه و عراق ظهور و بروز یافته، نه مبدا آن منحصر در منطقه و نه مقصد آن فقط منطقه است. در عین حال نه موضوع آن مرتبط با منطقه و نه ابزارها، نیروهای انسانی و مصادیق آن مرتبط با منطقه است. از طرفی مربوط به یک دین و منطقه واحد نیست. مبارزه با تروریسم نیاز به تفاهم جمعی در منطقه و بیرون از آن دارد. حتی به نظر نمی رسد که راه حل نظامی جوابگو باشد. گرچه بر این عقیده ایم که باید مجموعه های تروریستی زودتر سرکوب و محدود شود. اما معتقدیم در دراز مدت ضروری است از ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برای مبارزه با تروریسم پیروی شود. قائل بر این هستیم که پیدایش سازمان های تروریستی یک امر و گرایش به آنها امر دیگری است. شاید برای پیداش مبارزه نظامی و امنیتی ضروری باشد اما برای جلوگیری از گرایش علاوه بر مبارزه نظامی و امنیتی، نیازمند اقدامات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هستیم. بنابراین از حیث مبانی تفاوتی میان کشورها نیست. اما به طور مشخص هر واحد سیاسی ویژگی های خاص خود را داشته که باید مد نظر قرار گیرد. در همه این کشورها اجماع مردم، نخبگان، احزاب و دیدگاه ها برای حل و فصل مشکلات ضروری و مفید است و می تواند استمرار داشته باشد. اما درعین حال نقش دولت های صاحب نفوذ و دولت های دوست مجموعه این کشورها، می توانند تسهیل گر باشند. اگر بیش از تسهیل گری اقدامی صورت گیرد، و به دخالت بینجامد، احتمال افزایش مشکل وجود دارد و به حل مشکل ختم نمی شود.

واضح تر بگویم، سوریه امروز ماحصل جنبش های عربی است. عراق حاصل سرنگونی یک رژیم و لبنان حاصل یک چالش سیاسی درونی. غرب بر این عقیده است که ایران خواهان دست برتر داشتن در هرکدام این کشورهاست تا بتواند حوزه نفوذ سیاسی خود را حفظ کند. بر این اساس رویکرد جمهوری اسلامی ایران به هرکدام از این کشورها که حاصل مولفه های متفاوت هستند، چیست؟

نفوذ ایران در این کشورها طی یک یا دو سال صورت نگرفته است. این نفوذ، حضور و تفاهم سابقه تاریخی دارد. در تاریخ کشورهای ما از گذشته تا امروز، ارتباطات وسیع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی جغرافیایی وجود داشته است. این ارتباطات قابل نادیده گرفتن نیست. شاید نفوذ ما به دلیل همراهی با خواست ملت ها و دولت های منطقه بیشتر بوده است. برای مثال در عراق دیکتاتوری حاکم بود که علاوه بر جنگ هایی که علیه ایران و دیگر کشورها انجام داده، این جنگ ها را به ملت خود نیز تحمیل کرده است. حکومتی که با بخش وسیعی از مردم اعم از شیعیان، کردها و حتی اهل تسنن به طرز وحشیانه ای برخورد می کرد. از طرفی ایالات متحده آمریکا به رهبری جرج بوش و نومحافظه کاران با مداخله نظامی و اشغال عراق و سرنگونی قهرآمیز حکومت و درعین حال استمرار اشغال و نوع مدیریت ناصحیح، به ملت و ملت های منطقه ظلم کردند. آنها همچنین چهره سیاه تری از خود نشان دادند. همچنین برخی کشورهای عربی در بخش وسیعی از اشتباهات صدام و آمریکا شریک بودند. کشورهای عربی که در جنگ صدام علیه ایران از آن حمایت کردند. در عین حال در دوران پس از اشغال، نوع تمایل جمهوری اسلامی ایران با نوع تمایل کشورهای عربی حامی صدام تفاوت بود که در نگاه مردم عراق، تمایل ایران مثبت و دیگران غیرمثبت بود. ایران جزو اولین کشورهایی بود که وارد عراق شده و دولت را به رسمیت شناخت. همچنین در دولت سازی عراق به مردم این کشور کمک کرد. اما دیگران هنوز در این کشور سفارت ندارند. درباره سوریه نیز ایران در کنار دولت سوریه قرار گرفت. امروز بسیاری معتقدند اگر ایران در کنار دولت سوریه قرار نمی گرفت، آنچه امروز تحت عنوان تروریسم در عراق و سوریه وجود  دارد، می توانست کل منطقه را با خطر مواجه کند. البته بدان معنا نیست که چه دولت هایی در عراق و سوریه سر کار هستند، نحوه عملکرد و تعامل ما با آنها بری از هرگونه نقد و اشتباه نیست. عکس آن حاوی اشتباهات زیادی است اما به طور کلی آنچه از سوی جمهوری اسلامی ایران اقدام شده، بیشتر به نفع منطقه بوده و نفوذ ایران نیز به همین دلیل است. درباره لبنان نیز باید گفت  این کشور یک واحد سیاسی بوده که همزیستی در آن ضروری است. شاید اگر این کشور دارای اکثریت یا اقلیت نبود یا کمتر وجود داشت، چندان ضروری نمی بود، اما در لبنان نزدیک به 18 طایفه مذهبی زندگی می کنند که زندگی مسالمت آمیز اجتناب ناپذیر است. درواقع به گفته خودشان تعایش سلمی ضروری است. جمهوری لبنان یک جمهوری توافقی است. بدان معنا که یک طایفه بزرگتر یا دارای جمعیت و نفوذ بیشتر نباید طایفه دیگری را نادیده بگیرد. بنابراین مبنای سیاسی باید اجماع باشد. بنابراین فکر می کنیم اگر روزی قرار بر این است که مجموعه ای به دلیل شرایط ویژه در برهه ای از زمان اکثریت را دارد، بخواهد طوایف دیگری را نادیده بگیرد، استمرار نخواهد داشت. لبنان به عنوان پایگاه مقاومت در مقابل اشغالگری و حمایت از مردم فلسطین و لبنان در مقابل تجاوزهای رژیم صهیونیستی مورد توجه ایران بوده  است. کما اینکه سوریه نیز به عنوان بخشی از محور مقاومت است. فارغ از اینکه چه کسی وزیر یا نخست وزیر باشد، آنچه برای ایران مهم بوده اینست کشور بتواند در سیاست خارجی همراهی با مقاومت لبنان و فلسطین و حمایت از کشور خود در برابر اشغالگری نقش مثبت گذشته خود را ایفا کند.

از نگاه غرب، حضور نظامی روسیه در سوریه موجب پیچده تر شدن اوضاع شده است. از طرفی بیان می کنند اگر ایران و روسیه قائل به حل و فصل بحران سوریه از طریق  کنار رفتن بشار اسد بودند، شاهد تروریسم در منطقه نمی بودیم. دیگر آنکه اقدامات ایران در سوریه موجب رودررویی این کشور با دیگر قدرت های منطقه یعنی ترکیه و عربستان شده است. مواضع شما در مقابل این دیدگاه چیست؟

ماه ها قبل از حضور نظامی روسیه، ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا در عراق برای مبارزه با تروریسم شکل گرفت و وارد شد. چگونه ممکن است دیگران با نام مبارزه با تروریسم وارد منطقه شوند اما روسیه ای که به درخواست دولت سوریه وارد منطقه شده، اجازه ورود داده نشود؟ یا اینکه ارتش سوریه حق مبارزه با تروریسم را ندارد اما دیگران حق مبارزه دارند؟ به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. ضمن آنکه این منطق که اگر دولت سوریه کنار می رفت و تروریسم رشد نمی کرد، یا مبارزه با تروریسم جدی تر می شد، قابل قبول نیست زیرا پیشتر امتحانش را در عراق پس داده بود. آقای نوری المالکی بر اساس آرای مردم پیروز و نخست وزیر شد. وقتی داعش بخش وسیعی از عراق را تصرف کرد، فشارهای مختلفی برای کناره گیری او وارد شد. آنها قول دادند با کنار رفتن نوری المالکی مبارزه با تروریسم را ادامه می دهند. اما امروز نزدیک به یک سال و نیم از کناره گیری او می گذرد و شاهدیم پیگیری جدی برای مبارزه با داعش از سوی مدعیان صورت نمی گیرد. بخشی نیز که داعش عقب نشینی کرده، نه متکی به ائتلاف بین المللی بلکه متکی به دولت،  نیروهای مردمی، خواست مرجعیت دینی به خصوص آیت الله سیستانی  و کمک های جمهوری اسلامی به خصوص به کردها بود. اینکه تروریست ها منطقه ای را تصرف کنند، بعد عده ای خواستار سرنگونی دولت برای مبارزه با تروریسم شوند و سپس سراغ کشور سوم و چهارم بروند، پذیرفتنی نیست.  جمهوری اسلامی ایران نیز مداخله نظامی نداشته اما حمایت های سیاسی، اقتصادی از دولت سوریه و عراق انجام داده است. حضور ایران در سوریه، حضور مستشاری است. بدان معنا که بیشتر طرف مشورت دولت و ارتش هستیم. البته سوریه منطقه وسیعی بوده که وضعیت آن را پیچیده کرده است. به هر میزان موضوع ادامه یابد، می تواند پیچیده تر باشد. به هر میزانی که کشورهای مختلفی درگیر شوند، وضعیت پیچیده تر می شود. پس از برجام کشورهای غربی و منطقه که مخالف دولت سوریه بودند، پذیرفتند که باید به حضور، نفوذ و رای جمهوری اسلامی ایران احترام بگذارند. از این رو ایران را در جلسات دعوت می کنند. نقش ایران نیز برای حل و فصل سیاسی موضوع سوریه کمک کننده بوده است.

بیانیه 9 ماده ای وین که توافقی میان روسیه و آمریکا بود مورد موافقت ایران نیز قرار گرفت. بیانیه ای که دارای نقدهایی از جمله شفاف نبودن گروه های معارض بود. پس از آن شاهد اقدام نظامی روسیه بودیم، اقدامی که شرایط را به سمت شکل گیری ائتلاف اسلامی – نظامی به رهبری عربستان سوق داد که در نهایت به ائتلاف ترکی - سعودی ختم شد. حال موضوع آتش بس مطرح شده اما معتقدند اگر آتش بس دوام نیابد، طرح دوم اجرا خواهد شد. تا چه میزان بیانیه وین و آتش بس ضمانت دستیابی به راه حل سیاسی دارد؟

بیانیه وین، قطعنامه 2254 و آتش بس از طرف دولت سوریه پذیرفته شده است. گرچه به بیانیه وین نقدهایی وارد شده و تلاش شد در مبانی صحیح تفسیر شود اما در مجموع ایران از آن حمایت کرد. همچنین جمهوری اسلامی ایران از تلاش های آقای دمیستورا نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه نیز حمایت کرد. ایران بر ضرورت یافتن راه حل سیاسی برای بحران سوریه به موازات مبارزه با تروریسم تاکید کرد. برخی کشورها صحبت از حضور نظامی زمینی کردند که تب آن فروکش کرده است. این بیشتر تهدیدی برای دلگرم کردم معارضان بود. سرانجام شاهد بودیم که هر کدام از تهدیدکنندگان سعی در تصحیح مواضع خود داشتند. آنچه تحت عنوان plan B از سوی آمریکا مطرح شده، اشاره به آن دارد که فعلا به دنبال اجرای روند آتش بس بوده مگر آنکه به شکست بینجامد. آمریکا به دنبال راضی کردن دوستان منطقه ای خود است تا به اقدامی دست نزنند زیرا می داند اگر به تنهایی اقدام کنند، شکست می خورند. آمریکا نیز اگر آنها را تنها بگذارد، خوب نخواهد بود و اگر با آنها وارد عمل شود، وضعیت بدتر می شود زیرا نمی تواند از زمین نتیجه بگیرد. کما اینکه از طریق هوایی نیز به تنهایی کاری از پیش نمی برند. به نظرم اگر قرار بود عربستان مداخله نظامی کند، یمن نزدیک تر، ضروری تر و حیاتی تر بود. اگر قرار بود از طریق حمله هوایی به نتیجه برسد، با گذشت یک سال از حمله هوایی به یمن، به نتیجه می رسید. بنابراین صرفا یک تهدید تو خالی بود. البته این اقدام نوعی اعتراض به سیاست های آمریکا نیز به حساب می آمد. با این حال موضع گیری عربستان و ترکیه نوعی دلگرمی به معارضان و اعتبار بخشی به سیاست های نادرست در بین ملت های خودشان بود. در حال حاضر نیز آتش بس اجرایی شده و باید دید آیا طرف های مختلف به آن احترام می گذارند یا نه. البته می دانید که در کنار توقف حملات خصمانه، مبارزه با تروریسم جدای از آتش بس، ادامه دارد.

چه تضمینی برای تداوم آتش بس و دستیابی به راه حل سیاسی وجود دارد؟ چگونه می توان بین دولت، معارضان و گروه های تروریستی آتش بس ایجاد کرد؟

در تمامی اسناد صادر شده اعم از قطعنامه یا بیانیه در اجلاس ها و گروه های بین المللی و همچین شورای همکاری خلیج فارس، مبارزه با تررویسم از آتش بس مستثنا شده است. حداقل مبارزه با داعش و جبهه النصره  و گروه هایی که به تایید شورای امنیت سازمان ملل برسد، تاکید شده است. البته متاسفانه در اجلاس ها و گروه های بین المللی، تفاوت روشن و مشخصی میان معارض و تروریست بیان نشده و این از نقاط ضعف توافقات و قطعنامه های صادر شده است. گرچه ایران علاوه بر داعش و النصره گروه های دیگری مانند احرار الشام، جیش الاسلام و جبهه الشامیه را جزو گروه های تروریستی می داند، اما با وجود شفاف نبودن گروه های تروریستی، به اجماع دو گروه تروریستی داعش و النصره و گروه هایی که مورد تایید شورای امنیت هستند، مورد توافق قرار گرفته که مشمول آتش بس نیستند. گروه هایی هستند که معارض و مخالف بوده و حتی مسلح هستند اما جزو معادله _ آتش بس _ قرار می گیرند. ضمانت اجرای آن نیز به عزم هر یک از کشورها بر استمرار آتش بس بستگی دارد. به نطر می رسد عزم جدی در طرف دولت و حامیان آن نسبت به معارضان و حامیانشان وجود دارد. علت آن شفاف نبودن گروه معارض و تروریستی و اختلاف نظری موجود میان آنهاست. از طرفی طرف غربی – آمریکایی به خصوص در دوره اوباما با توجه وضعیت رقابت های انتخاباتی، نیاز به دستاوردی از جمله دستاورد آتش بس است. نیازی که شاید در میان حامیان منطقه ای معارضان وجود نداشته باشد. این نگرانی درباره آنها وجود دارد. در عین حال معارضان نیز وضعیت خوبی ندارند. پس از ورود نظامی روسیه و حملات هوایی و پیروزی های به دست آمده، معارضان در وضعیت مناسبی قرار ندارند. به همین دلیل شاید به خواست آمریکایی ها و پیروزی های ارتش سوریه و هم پیمانانشان، به وضعیت آتش بس رضایت دهند. مشکل جایی بروز می کند که گروه های تروریستی مشخص نبوده و نه فقط از حیث عنوان و پرچم، بلکه از نظر جغرافی نیز مشخص نیستند. این موارد جزو موارد ناامیدکننده است.

تا چه میزان حملات نظامی روسیه می تواند موجب تضعیف یا حذف گروه های تروریستی شود؟ یا اینکه در نهایت باید بپذیریم که تروریسم در یک منطقه جغرافیایی مدیریت شود؟

اینکه تروریسم با حملات نظامی و هوایی از بین می رود، نه. جواب منفی است. اما مبارزه با تروریسم نیازمند روش های نظامی است. مکمل هایی در قالب بسته های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد. برای مثال اگر مرزهای عراق و سوریه کنترل شود و کشورهایی که می توانند کنترل کنند، به طور حتم این حجم از تروریسم وجود نخواهد داشت. اگر ارسال نیروهای تروریستی از کشورهای مختلف متوقف شود، این مجموعه مشکل دار خواهد شد. اگر حمایت های مالی، خرید نفت و آثار باستانی از تروریست ها صورت نگیرد، این گروه بدین سطح گسترده ظهور بروز نخواهد داشت. اگر با آنچه تحت عنوان حمایت های ایدئولوژیک یا معنوی به عمل می آید، یعنی مدارس و مکاتبی که تفکر داعش را ترویج می دهد، مقابله شود، این حجم از مشکل وجود نخواهد داشت. اگر دولت های منطقه و نظام های آن مبتنی بر صندوق رای باشد و تبعیض صورت نگیرد و مجموعه ذخایر یک کشور دست یک خاندان یا حکومت موروثی چه به شکل ملکی یا جمهوری نباشد، قطعا تاثیر خواهد داشت. همچنان که اگر تبعیض در کشورهای اروپایی میان مسلمان و غیرمسلمان یا میان رنگین پوست و سفید پوست وجود دارد، وجود نداشته باشد، به طور حتم به حل مشکل کمک خواهد کرد. بنابراین فقط ابزار نظامی کافی نیست و نیاز به سلسله تدابیر جمعی منطقه ای و بین المللی است که بر اساس آن اصلاح از داخل کشورها شروع و تا سطح بین المللی ادامه یابد. تبعیضی که در سطح بین المللی میان قطعنامه های شورای امنیت علیه اسرائیل و قطعنامه های شورای امنیت علیه دیگر کشورها وجود دارد. قطعنامه های شورای امنیت علیه کشورهای دیگر به سرعت اجرا می شود اما قطعنامه های علیه اسرائیل که یک رژیم اشغالگر است که مرتکب جنایت جنگی و ضدبشری شده، با کندی اجرای می شود.

آیا آینده خاورمیانه عاری از ترویسم و تفکر افراطی خواهد بود یا همچنان که طالبان و القاعده وجود  دارد، داعش نیز وجود خواهد داشت؟

به نظر نمی رسد که آینده خاورمیانه به سرعت خالی از تروریسم و افراط گری شود. به دلایلی که در سوال قبل به آن پاسخ داده شد، عزم جدی در سطح بین المللی برای رفع تبعیض و اصلاح سیاست ها و روش ها در سطح داخلی چه در بعد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و چه اجتماعی مشاهده نمی شود. همچنین عزمی برای مقابله با مکاتب مروج خشونت و تروریسم که الهام بخش آینده خاورمیانه به دور از تروریسم باشد، مشاهده نمی شود.

انتشار اولیه: سه شنبه 18 اسفند 1394 / انتشار مجدد: پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴

کلید واژه ها: خاورمیانه تروریسم داعش سوریه عراق حمیدرضا دهقانی پوده


نظر شما :