توافق هسته‌ای با اقتصاد ایران چه خواهد کرد؟

بیم‌ها و امید‌های پسابرجام

صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: شاید نگاه جدی‌تر به اقتصاد مقاومتی و تعریف چارچوب اقتصاد ملی منطبق با شرایط و ظرفیت‌های ایران بتواند هم نقشه راه عبور از مسیر امروز باشد.
بیم‌ها و امید‌های پسابرجام

نویسنده: صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی

دیپلماسی ایرانی: بیم و امید خصلت جوامع جهان سومی و کشورهای در حال توسعه است. این بیم و امید در مسیر ناهموار و پیچیده سیاست، وظیفه و مسِئولیت سکانداران عرصه سیاست را دوچندان می نماید تا آنان بگونه ای گام بردارند که در افق، چشم انداز امید بیش از بیم، محرک آنان و بستر اجتماعی مردمی باشد که سکانداری را به آنان امانت داده اند.

نرمش قهرمانانه در دولت تدبیر و امید، با حکمت و مصلحت به عزت برجام رسید، لذا می توان تمام قد از برجام دفاع کرد، اما نباید شور ناشی از این تأیید، عامل کاهش تدبیر گردد. برجام به سرانجام رسید اما هنوز تا رسیدن ایران به سرانجام توسعه سیاسی، اقتصادی و... زمانی طولانی باید طی گردد. نباید به شوق برجام، چشم ها را بست و هرآنچه پیش رو می گذارند، را پذیرفت. ما عادت کرده ایم که بر مدار صفر و صد باشیم و امروز باید دقت کنیم که مصون از نگاه سیاه و سفید پس از پسابرجام شویم. مسلماً مردم ایران شایسته زندگی بهتر از امروز و دیروزند. مردم فداکاری که وجودشان خود، بزرگترین منبع قدرت است.

دولت مهرورز با ادعای ارتباط ماورایی کشور را تا لبه پرتگاه برد و دولت تدبیر و امید با ادعای عقلانیت کشور را از لبه پرتگاه نجات داد. اما این آغاز راه است. تخریب کار یک شبه است و ساختن صبر و تدبیر و زمان می خواهد. در مسیر ساخت نباید مردم قربانی شوند. نگاهی به شرایط حاکم بر جامعه و آمار های منتشر شده حاکی از دو قطبی شدن جامعه و کاهش وزن طبقه متوسط در بعد اقتصادی است. فقر و محرومیت اقتصادی پاشنه آشیلی است که هم مخالفان دولت تدبیر و امید به آن نیاز دارند و هم دشمنان در کمین نشسته خارجی مترصد استفاده از آن هستند. باید در ورود سرمایه های خارجی و عملکرد آن ها دقت کرد. در کنار توسعه سیاسی و اقتصادی کشور، نباید مردم فقیر تر از دیروز شوند. نباید کاهش یا رکود حاکم بر قیمت کالاهای سرمایه ای را در نان شب مردم محاسبه کرد. اقتصاد ایران پس از سه دهه از انقلاب، نه اسلامی و نه ملی است. این اقتصاد حتی اقتصاد سرمایه داری و یا دولتی هم نیست. تا امروز ما با باری به هر جهت آمده ایم و مناسب خواهد بود از فضای پسابرجام برای روشن نمودن تکلیف خود با اقتصاد استفاده نمایم. بخش مهمی از فساد حاکم بر کشور نیز حاصل این بلاتکلیفی و عدم تعریف روشن در انتخاب راه بوده است.

در حالی که خبر پذیرش استوارنامه سفرا توسط رئیس دولت قبلی تیتر اخبار می شد، مسلماً سفر روحانی به رم و پاریس تحولی مهم بوده و مایه خرسندی است، اما صف کشیدن و مسابقه ورود سرمایه داران در کنار امید، همراه بیم است. بیمی که بخش از آن ناشی از بی اعتمادی به طرف خارجی است اما بخش مهمی از آن نگرانی از خودی است که بیم آن می رود محاسبه و برنامه ریزی خروج از بحران و فرصت ها و تهدید های پیش رو را نکرده باشد.

نکته مهم آن است که نباید توجه به دیپلماسی موفق در موضوع هسته ای، سبب غفلت و باورمندی به نظام سرمایه داری گردد که محورش منافع می باشد. باور به غرب و نظام سرمایه داری ساده لوحی بوده و می تواند شکاف های طبقاتی امروز ایران را بیشتر بنماید. البته این سخن به معنای تأیید تلویحی اقتصاد دولتی نیست، اما شاید نگاه جدی تر به اقتصاد مقاومتی و تعریف چارچوب اقتصاد ملی منطبق با شرایط و ظرفیت های ایران بتواند هم نقشه راه عبور از مسیر امروز باشد و هم بتواند یک الگوی ایرانی را در اقتصاد جهانی معرفی نماید.

در روزهای که به سالگرد انقلاب نزدیک می شویم یادمان باشد که انقلابیون سال ۵۷ ادعای آن را داشتند که نظام اسلامی در پی عدالت اجتماعی است که در آن حقوق همه، خصوصا قشر ضعیف جامعه در همه ابعاد تأمین خواهد شد. سال ها گذشت و جنگ و بحران هسته ای عامل و بهانه ای شد که نتوانست بسترساز تحقق این هدف انقلاب گردد. امروز پسا برجام می تواند فرصت گام برداشتن در این مسیر باشد. اگر مدیران شایسته و قانونمند بر ایران حاکم باشند، رسیدن به این هدف و ارتقای جایگاه ایران، همسان ظرفیت های ملی آن دور از دسترس نخواهد بود.

انتشار اولیه: شنبه 10 بهمن 1394 / انتشار مجدد: شنبه 17 بهمن 1394

کلید واژه ها: صادق ملکی برجام توافق هسته ای اقتصاد مقاومتی


نظر شما :