تشکیل دولت مستقل کُردی چقدر جدی است؟
کردها و فرمول همه چیز منهای دولت
دیپلماسی ایرانی: در روز شنبه سیزدهم تیرماه در پایگاه اینترنتی «دیپلماسی ایرانی»، یادداشتی به قلم استاد ارجمند جناب آقای صادق ملکی به نام «گام به گام به سوی دولت کردی» منتشر شد. نویسنده در این یادداشت، تلاش کرده بود تا با توصیف وضعیت حساس منطقه و به ویژه وضعیت عراق، سوریه و بررسی نقش ترکیه، به این نتیجه برسد که کردها بزرگترین برنده تحولات منطقه هستند و رفته رفته به استقلال و ایجاد دولت نزدیک شده اند. نگارنده بر این باور است که گزاره «کردها بزرگترین برنده تحولات منطقه هستند»، محل تردید ندارد اما مساله نزدیک شدن کردها به ایجاد دولت مستقل کُردی، کاملا محل تردید و گمان است. برای آن که بتوانیم درک روشنی از وضعیت سیاسی کردها و نقش احزاب و جریانات مختلف کُردی در صحنه تحولات سیاسی منطقه به دست بیاوریم، در چند بند اجمالی به بررسی تابلوی موجود می پردازیم:
کردها در صحنه سیاسی عراق
در حال حاضر، کردها در شمال سوریه در صف مبارزه با داعش و همچنین در اداره مناطق کردنشین، نقش مهمی بر عهده دارند و مورد توجه جهانیان قرار گرفته اند و در ترکیه نیز، نمایندگان کُرد وابسته به پ.ک.ک نیز با کسب یک پیروزی بزرگ در انتخابات هفتم ژوئن سال جاری میلادی تعداد کرسی های خود را در پارلمان از 31 به 80 رساندند، با این حال به جرات می توان گفت که هنوز هم قلب تپنده تحولات سیاسی کُردی، نه در دیاربکر ترکیه و قامیشلوی سوریه، بلکه در اقلیم کردستان عراق می تپد و دو شهر اربیل و سلیمانیه، همچنان مهم ترین کانون های تصمیم گیری و اثرگذاری بر معادلات کُردی هستند.
اقلیم کردستان عراق هم اکنون نه در قامت یک واحد سیاسی زیرمجموعه عراق فدرال، بلکه تقریبا در چهارچوب یک دولت مستقل عمل می کند. اربیل، دارای یک نیروی نظامی 60 هزار نفره، سرویس اطلاعاتی – امنیتی مستقل، کابینه، پلیس و سایر ملزومات کشورداری و حکومت داری است و علاوه بر این با صادرات نفت خود از طریق ترکیه به بازاراهای جهانی، بغداد را در شرایط دشواری قرار داده است. ضعف دولت مرکزی عراق از یک سو و شرایط حاصل آمده از هجوم تروریست های تکفیری به عراق از دیگر سو، شرایط ایده آل و مناسبی را برای قدرت گرفتن کردها فراهم کرده و جالب اینجاست که در این معادلات، کردها با دو عنصر اول و دوم جامعه عراق یعنی شیعه و سنی، روابط خوب و مستحکمی دارند و با آمریکا و اروپا نیز، از سطح روابط بالایی برخوردارند و در دوران اول و دوم ریاست جمهوری باراک اوباما، مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق چندین بار با او دیدار کرده و مقامات مهمی همچون رئیس جمهور فرانسه، وزرای دفاع و وزار امور خارجه آمریکا و چندین کشور اروپایی و آسیایی، به اربیل رفته اند و توسعه اقتصادی اربیل و سلیمانیه در چند سال گذشته، ایده آل بوده است.
با کنار رفتن مام جلال طالبانی از صحنه قدرت، مسعود بارزانی پسر ملا مصطفی بارزانی رهبر مشهور جنبش سیاسی کردهای عراق، جایگاه خود را در مقام یک رهبر کُردی تثبیت کرده است. اقلیم کردستان عراق در سه سال اخیر، روابط گسترده و عمیقی با ترکیه برقرار کرده و این رابطه، بر سرنوشت سیاسی و اقتصادی کردها تاثیر گذاشته است. هر چند که این رابطه پیش از آن که رابطه اربیل – آنکارا باشد، رابطه بارزانی – اردوغان و یا رابطه حزب دموکرات کردستان عراق با حزب عدالت و توسعه ترکیه است، اما در هر حال، نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که چنین رابطه جدید و پویایی، ذهنیت ترکیه را نسبت به کردها تغییر داده و رقابت بین جریانات کُردی را وارد فاز نوینی کرده و حتی بر موازنات سیاسی مثلث بغداد، تهران، آنکارا اثر گذاشته است.
پس از سقوط موصل و حمله گسترده داعش به عراق، نیروهای پیشمرگ کُرد به فرماندهی بارزانی در چندین جبهه با این گروه تروریستی وارد جنگ شدند و بر اساس آمارهای رسمی تاکنون یک هزار و چهارصد نفر از نیروهای پیشمرگ در نبرد با داعش کشته شده و شش هزار نفر از آنان مجروح شده اند. این وضعیت تراژیک، دو دستاورد مهم برای اقلیم کردستان عراق به همراه آورده است: نخست؛ جلب حمایت های تسلیحاتی و سیاسی – اقتصادی غرب و مشارکت فرماندهان پیشمرگ در تصمیمات اتاق عملیات ائتلاف ضدداعش و برخورداری از آموزش مستقیم مستشاران نظامی آمریکایی و اروپایی، دوم؛ جای گرفتن اقلیم کردستان عراق و شخص مسعود بارزانی در صحنه سیاسی و بین المللی و ارتقای میزان مشروعیت اقلیم کردستان عراق. با این حال و با وجود همه این واقعیت های مهم و غیرقابل انکار، هیچ کدام از این داده های روشن، نمی تواند سندی برای اثبات این مساله باشد که اقلیم کردستان عراق، به اعلام استقلال و ایجاد دولت کُردی نزدیک شده است. چرا که کردها در اقلیم با چند مشکل عمده روبه رو هستند که می توان مهم ترین آنها را چنین دسته بندی کرد:
1. اقلیم کردستان از لحاظ جغرافیایی بین ایران، عراق، سوریه و ترکیه محصور شده است و به عبارتی دیگر به دنیای خارج راه ندارد. اگرچه تا حدودی امکان آن به وجود آمده که اقلیم از راه ترکیه به خارج راه پیدا کند اما چنین چیزی تابع عوامل مهمی از جمله بقای قدرت حزب عدالت و توسعه است.
2.کردها در عراق، غیر از درآمدهای نفتی، منبع اقتصادی دیگری ندارند و فروش نفت و گاز از راه ترکیه و حتی با توافق احتمالی ایران، با ابهامات فراوانی روبه رو است. در شرایط فعلی که اختلافاتی بین اربیل و بغداد به وجود آمده است، از سه ماه پیش حقوق کارمندان، معلمین و نیروهای پیشمرگ پرداخت نشده و اقلیم عملا در بحران اقتصادی قرار گرفته است. علاوه بر این، ویژگی های خاص ساختار حزبی و قدرت موروثی و خاندانی، رانت پیچیده فساد مالی را چنان توانمند و سایه گستر نموده که راهی برای نظارت و حسابرسی وجود ندارد.
3.حتی در صورتی که شیعه و سنی، به جدایی کردها رضایت دهند، احتمال حل شدن معمای پیچیده مناطق متنازع علیها یعنی کرکوک و دیگر مناطق کردنشین خارج از اقلیم به خاک کردستان، نزدیک به صفر است.
4. بین احزاب کُرد، رقابت و اختلاف، بسیار جدی و پیچیده است و نظر واحدی در مورد شیوه تقسیم قدرت و تعیین رهبری وجود ندارد. انتقال قدرت به صورت خاندانی و موروثی، قدرت گرفتن فرزندان مقامات اقلیم همچون فرزند مام جلال طالبانی، فرزندان مسعود بارزانی، فرزند کوسرت رسول و سوءاستفاده مقامات مهم و فرزندان آنان از رانت های مالی و سیاسی، از مهم ترین آسیب های اقلیم است که می تواند دردسرساز شود.
5. عاملی که شاید از تمام این عوامل مهم تر و حیاتی تر است، این است که هیچ گونه اجماع نظر جهانی و منطقه ای در مورد پذیرش استقلال کردها و ایجاد دولت مستقل کُردی حتی به صورت ساختار محدود به کردهای عراق وجود ندارد. چرا که آمریکا و اروپا به دنبال حفظ موازنه موجود هستند و برخلاف تصورهای معمول، تجزیه عراق به سود آنان نیست و کشورهای منطقه از جمله ایران نیز با این موضوع موافق نیستند.
کردهای ترکیه، بین موفقیت و مشروعیت
حزب دموکراتیک خلق ها (HDP) از نهادهای اقماری پ.ک.ک در انتخابات هفتم ژوئن امسال، در انتخابات سراسری شگفتی ساز شد و توانست هشتاد کرسی به دست بیاورد که دقیقا معادل تعداد کرسی های حزب حرکت ملی (MHP) یعنی مهم ترین حزب راست افراطی مبتنی بر اندیشه های پان ترکیسم است. این حزب در مناطق کردنشین جنوب و جنوب شرقی و همچنین در استانبول، حزب عدالت و توسعه را شکست داد و به عنوان مثال، در حالی که پیش تر در انتخابات سال 2011 در استانبول تنها 2 کرسی به دست آورده بود، اما امسال توانست 11 کرسی از 88 کرسی استانبول را در اختیار بگیرد. با این حال، تمام شواهد عینی و واقعی نشان می دهد که این حزب با وجود این که چنین پیروزی بزرگی به دست آورده و کاری کرده که داوداوغلو نتواند به تنهایی کابینه تشکیل دهد، اما در میدان عمل و در معادلات سیاسی ترکیه، نمی تواند به گونه ای تاثیر بگذارد که تغییر محسوسی در وضعیت کردهای ترکیه ایجاد شود و مطالبات آنان متحقق شود.
یکی از مهم ترین مشکلات این حزب، مساله وابستگی آن به پ.ک.ک، اتصال سرنوشت نتایج مبارزات پارلمانی با مذاکرات صلح و خلع سلاح و نیز بنیادهای ایدئولوژیک آن است که ارتباط چندانی با مطالبات کُردی و هویت کُردی ندارد. بُعد متناقض و پارادوکسیکال این بحث، این است که کردهای ترکیه به خاطر مطالبات و عواطف و دلبستگی های کُردی به این حزب رای داده اند اما از آن جایی که حزب مزبور به عنوان یکی از نهادهای اقماری پ.ک.ک، ریشه در باورهای چپ سوسیالیستی دارد و دارای خصومت و کینه ای طولانی نسبت به جریانات ناسیونالیست کُردی است، حاضر نیست برای رسیدن به آمال کُردی، در دولت جای بگیرد. این حزب اعلام کرده که به دنبال دولت مستقل کُردی نیست و خود را نه یک حزب کُردی، بلکه حزب همه مردم ترکیه می داند. این حزب واکنش های تندی در برابر حزب حاکم دارد و به موازات آن با دیگر احزاب ترکیه نیز روابط جدی ندارد و مشخص نیست که با این شرایط، چه تدبیری اتخاذ خواهد کرد که بتواند سهمی در قدرت سیاسی ترکیه داشته باشد. از دیگر سو این مساله را نیز از یاد نبریم که بخش مهمی از کردهای محافظه کار و اسلام گرا، همچنان در کنار حزب عدالت و توسعه هستند و گفتمان جدایی خواهی و تجزیه طلبی نزد کردهای ترکیه، جدی نیست.
چنین به نظر می رسد که در شرایط فعلی، حزب دموکراتیک خلق ها، در حالی که هشتاد کرسی در اختیار دارد، حتی به اندازه دورانی که تنها دارای 31 کرسی بود، نتواند بر معادلات موجود اثر بگذارد.
دورنمای وضعیت کردهای ترکیه نشان می دهد که شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و مسیر احزاب و جریانات سیاسی به گونه ای است که نه تنها نمی توان جدایی آنان از ترکیه را تصور کرد، بلکه احتمال قدرت گرفتن یک جریان کُردی مخالف جدی در ترکیه که بتواند به طور مداوم از دولت امتیازگیری کند، بسیار ضعیف است.
کردهای سوریه
در شرایط کنونی، کردهای سوریه توانسته اند بر اساس یک توافق نانوشته با دمشق، کنترل مناطق خود را در دست بگیرند. در سه منطقه کردنشین شمال سوریه یعنی در جزیره، کوبانی و عفرین، قدرت در دست یکی دیگر از نهادهای اقماری پ.ک.ک به نام «حزب اتحاد دموکراتیک» (PYD) و شاخه نظامی آن یعنی «واحدهای دفاع از خلق» (YPG) است. این حزب، راه را بر فعالیت احزاب و نهادهای سیاسی نزدیک به بارزانی بسته و در همه حوزه ها، قدرت را به صورت یک قبضه در دست گرفته است. حزب مزبور از سویی با دمشق روابط مطلوبی دارد، از دیگر سو با بخشی از ارتش آزاد سوریه به نام بورکان الفرات همکاری می کند و در میدانی دیگر نیز با آمریکایی ها و ائتلاف ضدداعش، هماهنگ است و در شورای تنسیق یا هماهنگی مخالفین داخلی اسد نیز عضویت دارد! شاخه نظامی این حزب، طی هفته های اخیر توانست با فتح شهر تل ابیض (گردی سپی) دو منطقه از هم گستته جزیره و کوبانی را به هم وصل کند و در حال حاضر در میدان مبارزه با داعش از قدرت بالایی برخوردار است. این حزب نیز همچون دیگر نهادهای اقماری پ.ک.ک، باوری به جدایی، تجزیه طلبی و ایجاد دولت کُردی ندارد و تقویت بنیه های نهادهای محلی بر اساس الگوهای اتحادیه اروپا و خودگردانی های مردمی را بر فدرالیسم و استقلال ترجیح می دهد.
اگرچه کردهای سوریه فعلا از قدرت و شرایط مطلوبی برخوردار هستند، اما سرنوشت آنان ارتباط مستقیمی با آینده بشار اسد، فرجام سناریوی حضور داعش در منطقه و توافق یا عدم توافق با مخالفین سوری دارد. از این گذشته نباید فراموش کرد که ترکیه، در سرنوشت کردهای سوریه نیز نقش مهمی ایفا می کند و چند و چون مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک، بر وضعیت کردهای سوریه نیز تاثیر خواهد گذاشت. کردهای سوریه از لحاظ جمعیتی و اقتصادی در شرایط ضعیفی هستند و تصور جدایی آنان از سوریه و ایجاد یک دولت کُردی بسیار ناممکن به نظر می رسد. اما بعید نیست که در آینده، آنان بتوانند گونه ای از تشکیلات نیمه خودگردان در اختیار داشته باشند که در ادبیات سیاسی عرب زبانان از آن به عنوان الگوی لامرکزی یاد می شود. در اینجا نیز اختلافات ریشه دار دو جریان بارزانی و اوجالان، نقش مهمی در دور ماندن کردستان سوریه و کردستان عراق دارد.
کردهای ایران
کردهای ایران شرایط بسیار متفاوتی دارند و فاکتورها و عواملی که در مورد کردهای ترکیه، عراق و سوریه ذکر شد، در این حوزه کاربردی ندارد. چرا که شواهد نشان می دهد که چند حزب ضعیف و ناتوان موجود کُرد ایرانی، از لحاظ تعداد نفرات، نیروی نظامی و مالی و اعتبار سیاسی در شرایط ناکارآمدی هستند و نمی توانند برای ایجاد یک موقعیت و ساختار ویژه کُردی، دست به اقدامی بزنند و نزد مردم نیز محبوب نیستند. علاوه بر این، مردم مناطق کردنشین ایران نیز – با وجود پاره ای مطالبات بر زمین مانده و برخی محرومیت ها و نابرابری های ملموس- خواهان جدایی و ایجاد دولت کُردی نیستند و تعریف کردن آنان به عنوان یکی از اضلاع چهارگانه «مربع کردها»، رویکردی ایده آلیستی و دور از واقعیت است.
جمع بندی
در جمع بندی این نوشتار می توان در مورد آینده کردها در خاورمیانه چنین گفت: کردها در عراق، ترکیه و سوریه، در موقعیتی هستند که بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، نمی توانند ظرفیت ها و توان آنان را نادیده بگیرند. با این حال هیچ گونه اراده راسخ و عرم جدی برای تقویت کردها در مسیر ایجاد دولت مستقل کُردی وجود ندارد. اما بنا به دلایلی همچون نقش نیروهای مسلح کُرد در سوریه و عراق در مبارزه با داعش، مساله نفت و نیز امکان استفاده از کارت فشار کردها، حمایت از آنان ادامه خواهد داشت. حمایتی که منجر به ایجاد دولت کُردی نمی شود اما در عین حال، کردها را به عنوان یک بازیگر، در صحنه نگاه می دارد.
نظر شما :