پیشنهادی به وزارت امور خارجه
از اوضاع منطقه برای پیشبرد مذاکرات استفاده کنید
دیپلماسی ایرانی: بحث را از تبریک به آقای ظریف و تیم مذاکره کننده هسته ای آغاز می کنم. گروهی که در طول دو هفته گذشته از مذاکره در عمان گرفته تا وین توانستند با دست هایی تقریبا خالی به خوبی از پس این مذاکره نفس گیر برآیند. صورت بشاش آقای ظریف در هریک از فیلم های خبری گزارش شده از این مذاکرات خشونت ذاتی این مذاکرات را می پوشاند و اذهان عمومی را در مقایسه با قدرت های بد اخمی چون اسراییل و عربستان به نفع ایران منعطف می نمود. اگر نتیجه این مذاکرات حتی فقط موافقت با ادامه مذاکرات هم بود بازهم باید به آقای ظریف و تیم همراه وی دست مریزاد گفت.
اما احتمالا این درس را از مجموعه مذاکره یکسال گذشته می توان آموخت که پرونده اتمی ایران در شرایط موجود قابل بسته شدن در کوتاه مدت و یا حتی میان مدت نیست و دولت ایران نمی تواند روی دستاوردهای جهشی مورد انتظار خود بیشتر از آنچه بدست آمده حساب کند.
احتمالا دموکراتهای آمریکایی بعد از از دست دادن کنگره این مذاکرات را برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی خود تا انتحابات ریاست جمهوری دو سال آینده احتیاج دارند. برای پیروزی در انتخابات آنها هم باید اسراییل را تعدیل و بر سیاست های "نتان یاهو" تاثیر بگذارند و هم ایران را به شرایط مورد نظر خود نزدیک نمایند.
هفت ماه دیگر برای مذاکره و نتیجه نهایی وقت داده شده است که می تواند هفتاد ماه دیگر هم تمدید شود. اگر تبلیغات یک ماه گذشته را مروری کنیم ملاحظه می شود چه فشاری روی تاریخ ٢٤ نوامبر بود. که ظاهرا فرقی با ماه ژوئن سال آینده ندارد. در حال حاضر موضوعات با اهمیت جهانی در حال افزایش هستند. موضوع داعش ، بحث اوکراین ، اختلافات رو به افزایش روسیه با آمریکا و یا اروپا و بازهم افزایش قدرت چین در سکوت. مسائل با اهمیت دیگری نیز می تواند موضوع هسته ای ایران را به لایه های زیر تر روابط بین الملل سوق دهند.
پیشنهاد بدی نیست اگر دوستانه از وزارت خارجه خواسته شود از وین و ژنو و نیویورک به منطقه برگردد.
اکثر تحولات در منطقه ما از منظر منافع استراتژیک ایران بازی برد باخت یا بازی با حاصل جمع صفر است. تعداد معدودی از آنها را می توان به صورت برد - برد خاتمه داد.
حضور داعش و سپس دولت اسلامی از منظر منافع ایران تنها کاربردی ضد ایرانی دارد. این گروه چه در عراق و چه در سوریه هیچ نوع منفعتی را برای ایران تامین نمی کند. حیات این گروه در رابطه با ایران باخت ایران و برد دیگران محسوب می شود.
داعش تا جولای سال جاری تامین کننده منافع آمریکا در سوریه و تعدیل کننده سیاست های آقای مالکی در عراق بود و روی آن سرمایه گذاری زیادی شد. پس از حمله این گروه به اربیل و قتل عام اقلیت ایزدی و متعاقبا قتل فجیع گروگانهای آمریکایی و انگلیسی سیاست آمریکا در قبال این گروه بطور اساسی تغییر کرد اگرچه ماموریت این گروه در مورد مبارزه با دولت سوریه و یا تجمیع اهل تسنن منطقه زیر یک لوای سیاسی ممکن است هنوز در سیاست های غرب حداقل برای فشار بر سوریه باقی بماند. اقدامات آمریکا علیه داعش در هر نقطه عراق یا سوریه در مقیاس کوچک یا بزرگ به نفع ایران و علیه سرمایه گذاران سابق از جمله خود آمریکاست.
ائتلاف ضد داعش در درازمدت بصورت اساسی در چند جبهه به نفع ایران است حتی اگر صدمات نظامی علیه این گروه نتواند به نابودی سازمانی این گروه منجر شود.
حضور چند اسکادران هر چقدر محدود از نیروی هوایی عربستان و یا امارات و اردن در عملیات علیه داعش شکافی سیاسی و اعتقادی بین حکام و مردم این کشورها بوجود خواهد آورد که با هیچ مائده ای برای ایران در تضعیف رابطه حکومت و مردم در این کشورها قابل جانشینی نخواهد بود.
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه با این اعتقاد که واشنگتن به او نیاز دارد و ائتلاف بین المللی ای که علیه داعش به راه افتاده است بدون مشارکت ترکیه موفق نخواهد شد شروطی برای ایالات متحده امریکا قرار داد به این امید که بتواند مسیر جنگ علیه داعش را به سمتی منحرف کند که چندان مسیر مورد نظر امریکایی ها نباشد. اما همین دولت تحت فشار تغییر سیاست آمریکا مجبور به اتخاذ شرایطی شده است که ارتباط ایدئولوژیکی حاکمان اسلامگرای ترک را با بدنه اجتماعی و مسلمان این کشور مخدوش می نماید و بحرانی به این کشور تزریق می شود که فقط ایران از آن سود خواهد برد.
از طرف دیگر بازگشت و حضور نیروهای آمریکایی در عراق از مرز مشاورین نظامی مورد نیاز برای آموزش ارتش این کشور در حال گذر است. حضور ارتشها منجمله حضور ارتش آمریکا در عراق مقتضیات خودرا به همراه خواهد داشت که از منظر سیاسی این پیام را می دهد که در کوتاه مدت و یا شاید هم میان مدت نمی توان از استقلال سیاسی دولت عراق صحبت نمود و این به ضرر ایران می باشد.
در دیگر جای این منطقه در افغانستان تاریخ خروج نیروهای آمریکایی از این کشور برای مدت دیگری تمدید شد و ارتش آمریکا ماموریت های جدیدی را به عهده گرفت. این وضعیت در براورد امنیتی برای ایران در منطقه نقطه مثبتی محسوب نمی گردد.
در یمن، حوثی ها که پیشرفت قابل ملاحظه ای را هم بصورت نظامی و هم سیاسی بدست آورده اند آرام آرام وارد درگیری نظامی با قبائل جنوب می گردند. عدم ثبات سیاسی و بحران در یمن برای ایران نکته مثبتی نخواهد بود.
در فلسطین و کرانه باختری بحران جدیدی در حال اوج گرفتن است. این بحران می تواند به نفع فلسطینی ها گسترش یابد.
در تمامی این تحولات ایران بازیگر شاخصی است که باید نقش عملیاتی و سیاسی خود را با هدف افزایش توان ملی به خوبی ایفا نماید. در تمامی این تحولات می توان شرایط را در جهت پیشبرد مذاکرات بین المللی اتمی برنامه ریزی و شکل داد. لذا پیشنهاد می شود که وزارت خارجه به منطقه باز گردد و:
- برای کاهش افراطی گری در منطقه و مبارزه با آن از کشورهای همسایه سوریه و عراق برای تشکیل جلسه ای برای هماهنگی و تنظیم نقشه راه با حضور آمریکا، روسیه و یا حتی مجموع شورای امنیت را دنبال نماییم. این پیشنهاد اگرچه ممکن است با عدم حضور برخی از کشورها در مرحله اول روبرو باشد اما مجمعی می شود که تمامی این کشورها از جمله ایران با عربستان و ترکیه می تواند مسائل خود را حل و فصل نمایند. این گونه اجلاس ها قبلا برای عراق و افغانستان نیز منشائ تحرکات سیاسی قابل توجهی ازجمله بین ایران و آمریکا بود. روسها نیز از این اجلاسها باید استقبال نمایند چون کمکی برای خروج از انزوای آنهاست.
- تشکیل کنفرانس فلسطینی ها در ایران می تواند کمک دیگری برای بازگشت تحولات منطقه به بستر اصلی آن یعنی حل مسئله فلسطین باشد. در راستای این اقدام رابطه ایران با نیروهای سیاسی منطقه از حالت سنی شیعه فعلی به وضعیت مطلوب تری باز خواهد گشت.
- در ارتباط با ترکیه باید برنامه ویژه ای در نظر گرفت. تماس مقامات بالا برای تفهیم مواضع و تبیین شرایط و کم کردن فاصله ها مهم است. آمریکا خود علاقمند به تغییر مواضع ترکیه است می توان از این فرصت استفاده کرد.
- در افغانستان همه سیاست ها از یک سال گذشته بدون ایران شکل گرفته است. پاکستان به هماهنگی چین فعالیت خود را در افغانستان افزایش داده است. رئیس دولت منتخب این کشور هنوز به ایران سفر ننموده و بنظر می رسد باید وقت بیشتری برای این کشور صرف شود.
- در یمن مساعی جمیله ایران باید برای صلح و ثبات به کار گرفته شود. الزاما نباید بعد از وقوع تحولات آنها را تئوریزه کرد. سفر مقامات عالی رتبه به آن کشور می تواند به کاهش حساسیت ها کمک کند. وزرای تجارت و نفت می توانند شروع کننده یک رابطه بهتری باشند.
نهایت آنکه در این هفت ماه آینده خانه تکانی منطقه ای می تواند عامل کمک کننده ای به شرایط مذاکرات باشد.
نظر شما :