ترک ها به تقویت نظامی خود فکر می کنند
منطق راهبردی برنامه هسته ای ترکیه
نویسنده: مسعود رضائی*
دیپلماسی ایرانی: ظرف هفته های گذشته مباحث زیادی در خصوص اهداف و انگیزههای ترکیه در تعقیب برنامه هسته ای غیر شفاف آن در رسانه های خارجی مطرح شده و احتمال انحراف این کشور به سمت برنامه نظامی را مورد ارزیابی قرار دادهاند. در این راستا بررسی و بازبینی اجمالیِ آن خالی از لطف نخواهد بود.
سابقۀ استفاده از انرژی هسته ای در ترکیه به طور جدی به سال 1962 برمیگردد. زمانی که در منطقه «کوچک چکمجه» استانبول یک راکتور آزمایشی با قدرت یک مگاوات به نام TR-1 راهاندازی شد. از آن زمان حداقل هفت بار این کشور طی سالهای مختلف تلاش کرده است تا به ساخت نیروگاه هسته ای مبادرت ورزد که به دلایل متعددی میسر نشده است. اما طی چهار سال گذشته و از جنبه اِعلانی این برنامه، ترکیه مصمم است برای تامین امنیت انرژی، تامین تقاضای داخلی برق، کاهش وابستگی به منابع خارجی و کاهش کسری در تراز پرداختهای ترکیه ناشی از هزینه سنگین واردات انرژی، ضمن افزایش بهرهوری در انرژی و حداکثر سازی استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، به تولید انرژی هسته ای نیز اولویت دهد.
در حال حاضر ساخت مراحل پایانیِ اولین نیروگاه هسته ای ترکیه در منطقه «آک کویو» واقع در بندر مرسین که در 12 مه 2010 با شرکت روس اتم منعقد شده بود در حال انجام است و دومین نیروگاه نیز با ارزش 22 میلیارد دلار توسط کنسرسیومی متشکل از شرکت «میتسوبیشی» ژاپن و شرکتهای فرانسوی «جی.دی.اف» و «آروا» در دست اقدام است. این نیروگاه هسته ای نیز قرار است در استان سینوپ در کنار دریای سیاه احداث شود. ترکیه دارای دخایر قابل توجه اورانیوم (حدود 10 هزار تن) و 380 هزارتن ذخیره توریم است. متخصصان در ترکیه انتظار دارند با فعالیتهای کشف و حفر، این رقم حتی به دو برابر نیز افزایش یابد. به نظر میرسد تأمین نیازمندیِ انرژی پاک و غیرفسیلی برای ترکیه امری بدیهی و جزء لایههای آشکار سیاست هسته ای این کشور است. اما این موضوع میتواند ابعاد دیگری هم داشته باشد. یعنی احداث نیروگاه های هسته ای، تکنولوژی ناشناخته ای را به ترکیه معرفی کرده است که حتی ممکن است انگیزههای جدید و پنهانی را نیز به همراه داشته باشد.
ترکیه در این خصوص دلایل و منطق خاص خود را دارد. یعنی وقتی کشورها قصد دفاع از امنیت خود را داشته باشند، و یا به واسطۀ وجود معمای امنیت در جهان، تفسیری موسع از منافع و امنیت خود ارائه دهند و یا اینکه بخواهند به جانبداری از جبهه ای خاص بپردازند، حتی لحظه ای در مورد شرایط فعلی فکر نخواهند کرد. آنها همزمان به روند موجود و آتی تحولات و اینکه کدام کشور می تواند در سال های بعدی پشت آنها را خالی کند و یا چگونه میتوانند نقش تعیین کنندهای را به لحاظ منطقهای و جهانی ایفا کنند نگاه خواهند کرد. شرایط نابسامان و متغیر خاورمیانه و همچنین نظام آنارشیک بینالمللی، ترکیه را به این باور رسانده است که حتی همپیمانی با ایالات متحده و عضویت در ناتو نیز ممکن است نتواند پاسخگوی نیازهای امنیتی و یا تأمین کننده اهداف بلند مدت این کشور باشد، و لذا زمان آن رسیده که آنکارا نیز چتر امنیتی خود را برپا کنند. به نظر میرسد ترکیه بر مبنای سیاست خارجی خود یعنی رئالیسم تهاجمی که ظرف سالهای گذشته در پیش گرفته، ممکن است در مسیر تولید سلاح هسته ای و یا کسب تکنولوژی آن گام بردارد.
از زمانی که در ترکیه حزب عدالت و توسعه بر سر زبانها افتاده، سرشت امور در خاورمیانه نیز پیچیدهتر شده است. این کشور طی یک دهه اخیر تاکنون در ادوار مختلف سیاستهای متفاوتی را در راستای اهداف هژمونیک منطقهای خود به نمایش گذاشته است و از زمان روی کار آمدن داوود اغلو به عنوان وزیر خارجه، این دیدگاه در ترکیه قوت گرفته است که این هدف به سرانجام نخواهد رسید مگر اینکه آنکارا روز به روز وابستگی خود را به غرب کاهش دهد و استقلال عمل بیشتری را در سیاستهای خود پیشه کند.
برای مدتی به نظر می رسید که تلاش ترکیه برای کسب نفوذ، و موفقیت های ظاهری آن به عنوان یک کشور مرفه با اکثریت مسلمان، تأثیر مطلوب مورد نظر آنکارا را داشته است. تغییر جهتی که در سال 2002 توسط حزب عدالت و توسعه آغاز شد، مستلزم آن بود که رویکرد متفاوتی هم در قبال خاورمیانه و همسایگان و هم در برابر ایالات متحده اتخاذ شود. حسی که در آن زمان در میان سران ترک وجود داشت این بود که آنکارا مدت زیادی است که برای واشنگتن یک نقش فرعی و حاشیهای را در منطقه ایفا کرده و اعتبار ترکیه کاهش یافته است. بر همین اساس، مقاومت ترکیه در برابر برنامه های ایالات متحده پس از جنگ 2003 عراق و سپس مواضع تند علیه اسرائیل در چشمان مردم منطقه به حکومت جدید آنکارا مشروعیت بخشید. از آن پس توجه به کشورهای خاورمیانه و نقش آفرینی در این قلمرو در راستای تعادل بخشی به سیاست خارجی و افزایش چانه زنی با غرب در موضوعات مختلف در دستور کار آنکارا قرار گرفت.
در ماه می 2010، در حالیکه ایالات متحده و قدرتهای غربی در شورای امنیت در حال تهیه پیش نویس قطعنامه تحریمی دیگری برای اعمال فشار بیشتر علیه ایران بودند؛ ترکیه و برزیل بهعنوان اعضای غیردائم شورای امنیت بر اساس بیانیۀ تهران با طرح خروج 1200 کیلوگرم اورانیوم 5/3 درصد به ترکیه و تضمین دریافت اورانیوم 20 درصد از غرب برای تهیه ایزوتوپهای پزشکی راکتور تحقیقاتی تهران موافقت کردند. اما با مخالفت آمریکا در این موضوع و عقیم ماندن توافق، ترکیه بههمراه برزیل به قطعنامه شورای امنیت رأی منفی دادند. این موضوع در بردارنده پیام مهمی برای ترکیه بود: اینکه ایران به آمریکائیها بی اعتماد است تنها رویکردی ایدئولوژیک نیست و بر مفروضههایی اساسی استوار است. ترکیه که یک سرمایه دیپلماتیک ارزشمند را به واسطه عهدشکنی واشنگتن بر سر ایران از دست داده بود، دریافت که واشنگتن پاسخگوی همکاریها و فعالیتهای نزدیک آنکارا نیست.
در اواخر سال 2011، ترکیه که امیدوار بود بتواند به سرنگونی حکومت «اسد» کمک کند، شروع به مسلح ساختن مخالفان سوری کرد و بر این باور بود که آمریکا در وارد آوردن ضربه نهایی به سوریه در کنار ترکیه خواهد ایستاد. اما چنین نشد. بر همین اساس، ترکیه به جای سرنگونی سریع حکومت در سوریه، با چشم انداز یک کشور ضعیف و چند دسته در همسایگی خود روبرو شد. بنابراین آنکارا در مواجهه با پیچیده ترین چالش امنیتی خود بعد از جنگ سرد، معتقد است که در نظام آنارشیک بینالمللی، «خودیاری» باید مبنای اقدام و در جهت نیل به اهداف منطقهای ترکیه مورد نظر قرار گیرد. از همین رو ترکیه بر این باور است که در کنار دوستی و نزدیکی و همپیمانی با ایالات متحده و عضویت در ناتو، ضروری است در محافظت از خود در برابر بی ثباتی ها و تهدیدهای بالقوه در کشورها و مناطق پیرامونیِ خود، برای مقابله با برهم خوردن موازنه قوا توسط کشورهای منطقه دست به کار شود. به لطف رشد اقتصادی خیره کننده در طول دهه گذشته، هدف حزب عدالت و توسعه در استفاده از قدرت نرم در سراسر خاورمیانه، تا اندازهای محقق شده است؛ اما برنامه این کشور برای تبدیل شدن به یک قدرت مستقل در منطقه فاصله زیادی تا تحقق در پیش دارد. لذا ترکیه به این امر آگاه است که قدرت نرمش به راحتی قابلیت تبدیل شدن به قدرت سخت را ندارد، و این آگاهی باعث شده سیاست خارجی آنکارا در طول چهار سال گذشته تغییر کند.
بر همین اساس، از سال 2010 ترکیه دریافته است که تنها تکیه صرف به آمریکا و چتر ناتو، به پیشبرد اهداف این کشور کمکی نمیکند. ظاهراً جنگ سوریه و رقابت با ایران و همچنین نزدیکی جغرافیایی به روسیه و اسرائیل، اهمیتِ داشتن یک برنامه ویژه قدرتمند برای اهداف دفاعی را به یادِ ترکیه آورده است. ترکیه در این خصوص به ژاپن شباهت دارد؛ هر دو کشور اقتصادهای عظیمی دارند و قدرت نرم را اعمال می کنند، اما نمی توانند بدون یک چارچوب امنیت خارجیِ قدرتمند به کار خود ادامه دهند. ترکیه بین 60 تا 70 بمب هسته ای گرانشی هوا به زمین B61 را در خاک خود انبار کرده است. این بمبها در پایگاه «اینجرلیک» در نزدیکی شهر «آدانا»، در مالکیت دولت آمریکا قرار دارند. بمبهای B61از جمله اجزای مهم سپر هسته ای است که ایالات متحده در دوران جنگ سرد برای متحدان عضو ناتو ایجاد کرده است و ترکیه قادر نیست از آنها استفاده کند. حتی گفته میشود جنگندههای ترکیه نیز قادر به حمل آنها نیستند. نظر به این واقعیت، برخی در ترکیه معتقدند این کشور برای دفاع از منافع ملی خود باید وارد باشگاه قدرت های هسته ای شود. این مهم نشان می دهد که چرا ترکیه نمی تواند خیلی ساده روابط خود با آمریکا را قطع کند. به همین دلیل است که گفته میشود ترکیه در سالهای گذشته در مسیر توسعه موشکهایی با برد 2500 کیلومتر و غنی سازی اورانیوم گام برداشته است.
در این خصوص به تازگی روزنامه آلمانی Die Welt در گزارشی اطلاعاتی را منتشر کرده است که مدعی است ترکیه از سال 2010 و با دستور مستقیم رئیس جمهور کنونی این کشور رجب طیب اردوغان برنامه ساخت بمب پلوتونیومی را دنبال میکند. اگرچه این موضوع سریعاً توسط «تانژو بیلگیچ» - سخنگوی وزارت امورخارجه ترکیه – تکذیب شد، اما باعث نشد تا تحلیلگران مسائل هسته ای به ابعاد آن نپردازند. بر همین اساس گفته میشود که ترکیه برای این منظور اطلاعات مربوط به ساخت سلاح هسته ای را از منابع پاکستانی دریافت کرده است. بدین مفهوم که یکی از دلایل شنودهای سازمان اطلاعات آلمان از ترکیه که اخیرا توسط روزنامه اشپیگل آلمان افشا شد، همین برنامه مخفی دولت اردوغان برای دستیابی به تکنولوژی ساخت سلاح هسته ای بوده است. جالب است بدانیم ترکیه در ساخت سلاحهای هسته ای پاکستان نقش مهمی ایفا کرده و اورانیوم و قطعات فنی لازم که پاکستان قادر به تهیه آن نبود را در اختیار این کشور قرار داده است و به جای آن تعداد زیادی از دانشمندان ترکیه در نیروگاههای هسته ای پاکستان آموزش دیدهاند. گمانه زنیها در غرب از این قرار است که مدل ترکیه برای دستیابی به تکنولوژی ساخت سلاح هسته ای ایران است و توجیه ترکیه برای کسب تکنولوژی هسته ای، از یک سو رقابت با ایران و اسرائیل است و از دیگر سو مصارف رو به تزاید انرژی این کشور است که همزمان با رشد اقتصادی، نیاز آن به انرژی بیشتر میشود.
یکی از دلایلی که تردیدها نسبت به برنامه هسته ای ترکیه را افزایش داده، این است که موافقتنامههای امضا شده توسط دولت ترکیه در هر دو نیروگاه هسته ای مذکور، شرایط معمول برای برنامههای صلح آمیز هسته ای را شامل نمیشود؛ یعنی شفافیتی در مورد زبالههای هسته ای باقیمانده از این نیروگاهها وجود ندارد و ممکن است برای غنی سازی توسط ترکیه مورد بهره برداری قرار گیرد. هرچند تنها روسیه در جهان این تکنولوژی را در اختیار دارد، اما این موضوع مطرح است که احتمالاً ترکیه از این مسیر و به منظور تولید یک بمب پلوتونیومی و شاید از سوخت مصرف شده در نیروگاهها برنامههایی دارد.
در مجموع چند احتمال و فرضیه در مورد فعالیتهای هسته ای ترکیه مطرح است. تردید ترکیه در برخورداری از تضمین امنیت هسته ای توسط ناتو و بی اعتمادی ترکیه نسبت به آمریکا به علت عملکرد آن در عراق و سوریه، و همچنین واقع شدن در میان چند کشور هسته ای، این کشور را بیش از پیش به سوی هسته ای شدن سوق داده است. از یکسو ترکیه به دلایل مختلف، دستیابی به دانش هسته ای را با اهداف نظامی– راهبردی پیگیری میکند و در پی تولید سلاح هسته ای است. از طرفی نیز ممکن است علاوه بر کسب دانش و تکنولوژی هسته ای و همچنین تولید انرژی غیر فسیلی، به دنبال تبدیل شدن به مرکز تولید و نظارت بر سوخت هسته ای در منطقه باشد. هدف نهایی در این فرضیه، رسیدن به آستانه هسته ای شدن خواهد بود. اما با نگاهی به سیاست خارجی ترکیه و اهداف ژئوپولتیک آن در منطقه، میتوان مرز تعیین کنندۀ استقلال عمل و رویکرد هسته ای این کشور در آینده را در قالب اهداف راهبردیِ آن پیش بینی نمود. امری که مکمل اجتناب ناپذیر سیاست خارجی این کشور است.
*دکتری روابط بین الملل و پژوهشگر مهمان مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه
نظر شما :