منطقه ای که سر ناسازگاری دارد
جدال سرسختانه ایران با فرقه گرایی در خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: طیف سیاست خارجی آمریکا اغلب ناتوانی چشمگیری را در درک دشمنان اش به نمایش می گذارد. گفته می شود که معدود کشورهایی در جهان هستند که اجتماع سیاست خارجی آمریکا را به اندازه جمهوری اسلامی ایران گمراه می کنند. تا کنون شماری از تحلیلگران آمریکایی و غربی ادعا کرده اند که جنگ شهری سوریه و ظهور گروه های تندرو در خاورمیانه یک پیروزی بزرگ برای ایران به شمار می رود و اکنون همین منطق پازل گونه را در مورد بحران عراق به کار می برند. این اشتباه است. چند سال اخیر یک فاجعه تعدیل نشده برای ایران بوده است.این کشور در عین حال که تحت فشار تحریم ها قرار داشته ، پیامدهای بحران های منطقه نیز روی آن سرریز شده است.
بهار عربی که تهران نخست از آن استقبال کرده بود، به بزرگترین کابوس این کشور تبدیل شده است. این با جنگ شهری در سوریه آغاز شد، جایی که اکثریت سنی علیه رژیم علوی بشار اسد به پا خاستند . ایران و متحد لبنانی اش یعنی حزب الله به سختی تلاش کردند تا مانع سقوط اسد شوند و تمامی نشانه ها حاکی از آن است که در کار خود موفق بوده اند، زیر اسد همچنان در قدرت است.
بسیاری در غرب ادعا می کنند که این تحولات به نفع ایران تمام شده زیرا وابستگی اسد به تهران را افزایش داده است. این درست است اما باید به این نکته توجه داشته که حفظ اسد در سوریه از همه نظر برای ایران و حزب الله هزینه داشته است.
ایران همچنان نیز باید هزینه ها را پرداخت کند. شاید بیش از شخص اسد، حفظ هلال شیعی برای ایران اهمیت داشته باشد که سال های زیادی را صرف پدید آمدن آن کرده است. این هلال شیعی دسترسی تهران به حزب الله لبنان و جهاد اسلامی در غزه را آسان می کند و به قدرت های سنی مانند عربستان سعودی اجازه می دهد که انرژی خود را برای تحت فشار قرار دادن ایران در نزدیکی مرزهای عراق صرف کنند.
هرچند به نظر می رسد که تهران اسد را در قدرت حفظ کرده است و دمشق به ایران وابسته تر شده است، موقعیت ایران به سختی ارتقاء یافته است. اسد نیز در سال های آینده باید برای بازسازی کنترل خود بر کشورش تلاش کند. از سوی دیگر رادیکال های سنی نیز بر بخش هایی از سوریه مسلط خواهند شد.
ایران با شرایط مشابهی در همسایگی خود در عراق مواجه است. دولت مالکی همچنان بر سر کار است و می کوشد منطقه های از دست رفته را دوباره تحت کنترل خود درآورد.برای ایران بزرگترین مصیبت جنگ های سوریه و عراق ظهور فرقه گرایی در منطقه و جهان عرب بوده است. باز هم برخی در غرب ادعا می کنند که ایران از فرقه گرایی نفع می برد زیرا به این ترتیب تهران می تواند در قامت مدافع جمعیت شیعه منطقه ظهور کند.اما این هم اشتباه است. با وجود اینکه ایران اغلب از جمعیت شیعه منطقه دفاع کرده است اما به طور کلی به دنبال کاهش فرقه گرایی منطقه ای است. فرقه گرایی در منطقه یک تهدید امنیت ملی برای ایران به شمار می رود و می تواند نفوذ این کشور در خاورمیانه را کاهش دهد. باتوجه به قدرت نظامی ایران و محدودیت های اقتصادی آن در مقایسه با قدرت های سنی، قدرت نرم، موثرترین ابزار ایران برای نفوذ در خاورمیانه به شمار می رود و لازمه آن نیز کاهش فرقه گرایی در منطقه است. پیش از بهار عربی نیز مقامات عالی جمهوری اسلامی ایران بارها بر حفظ اتحاد مسلمانان تاکید کرده بودند.
لزوم غلبه بر فرقه گرایی و شکاف های قومیتی با همسایگان نیز یکی از اصلی ترین دلایلی است که ایران می کوشد خود را دشمن قسم خورده اسرائیل نشان دهد. ایستادگی در برابر یک کشور یهودی بهترین را برای یک قدرت شیعه مانند ایران است تا بر شکاف های فرقه ای در خاورمیانه فائق آید. به ویژه در زمانی که اغلب قدرت های سنی منطقه متحد آمریکا هستند و به همین جهت توانایی آنها برای محکوم کردن اسرائیل نیز محدود است.
این استراتژی مدت هاست که به طور ملموسی برای ایران موفقیت آمیز بوده است و گواه این مدعا نیز محبوبیت چهره ایی مانند محمود احمدی نژاد در منطقه است. اهمیت مقابله با ظهور فرقه گرایی در منطقه دلیل آن است که ایران تمایل کمی به بهبود روابط با برخی کشورهای عربی نشان می دهد. به همین دلیل است که رهبری عالی جمهوری اسلامی ایران داعش را محکوم کرده و آن را نیرنگ آمریکایی اسرائیلی توصیف کرده اند. ایشان در توییتر خود اعلام کرده اند که تاکتیک غرب تشدید فرقه گرایی در منطقه است.به طور خلاصه باید گفت که کابوس خاورمیانه ایران همچنان ادامه دارد.
منبع: دیپلمات/ تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
انتشار اولیه: جمعه 20 تیر 1393 / بازانتشار: 25 تیر 1393
نظر شما :