اهرم ایران هراسی دیگر جواب نخواهد داد
سفری برای دلجویی از شاهزاده های خشمگین
دیپلماسی ایرانی: باراک اوباما رئیس جمهور امریکا روز جمعه ۸ فروردین برای دیدار با ملک عبدالله وارد ریاض شد و به مدت دو ساعت با پادشاه نود ساله سعودی در مزرعه خصوصی وی گفتگو کرد. آخرین بار او در سال ۲۰۰۹ در دوره نخست ریاست جمهوری خود از عربستان دیدار کرده بود. در این فاصله تحولات مهمی در منطقه اتفاق افتاده که سایه آن بر روابط امریکا و عربستان سنگینی می کند. انتقادهای عربستان از سیاست خاورمیانه ای امریکا در سه سال گذشته شدت گرفته و مقامهای رسمی سعودی دولت اوباما را به سردرگمی در سیاست خارجی و فقدان استراتژی خاورمیانه ای متهم می سازند. جدای از خیزش های مردمی جهان عرب که موجب افزایش اختلاف نظرهای دو طرف شده، دو مساله در کانون انتقادهای سعودی ها از امریکا قرار دارد؛ یکی "نگرانی نسبت به توافق هسته ای با ایران و دوم اختلاف نظر درباره سوریه و نحوه تسلیح و کمک به مخالفان اسد." سعودیها در هر دو مورد خواستار شدت عمل بیشتری هستند. اوباما در چنین شرایطی برای دلجویی از شاهزاده های شاکی به ریاض سفر کرد.
مقامهای امریکایی گفته اند که رئیس جمهور به ملک عبدالله اطمینان داده است که در باره برنامه هسته ای ایران توافق بدی انجام نخواهد داد و برخی نیز فراتر رفته و گفته اند اوباما به ملک قول داده قبل از هر توافق نهایی با ایران، ریاض را در جریان توافق قرار خواهد داد. در باره سوریه نیز سعودی ها خواستار کمک نظامی بیشتر به مخالفان اسد هستند و از اینکه در سال گذشته در جریان بحران سلاح های شیمیایی سوریه اوباما از وعده خود برای اقدام نظامی عدول کرده بود، ناراضی هستند.
جدای از این دو موضوع که محور بازتاب های رسانه ای این سفر بوده، مسائل با اهمیت دیگری هم بین دو کشور هست که نمی توان تأثیر و تأثر انها را درمناسبات آل سعود با امریکا نادیده گرفت. این موارد حتی اگر در ملاقاتهای رسمی به بحث گذارده نشود حتما در سطوح سیاسی و امنیتی پایین تر و مراکز تصمیم سازی دو کشور در باره آنها مذاکره و تصمیم گیری می شود. بحث جانشینی و انتقال قدرت یکی از این مسائل است. اعلام انتصاب امیر مقرن بن عبدالعزیز به قائم مقامی ولیعهد تنها چند ساعت قبل از ورود اوباما به ریاض و ترتیبات نسبتا غیرعرفی این اعلام، تردیدی باقی نمی گذارد که این مسأله در لایه های پنهان مناسبات درهم تنیده امنیتی و سیاسی دو کشور مطرح و احتمالاً یکی از موارد چالشی بوده است. در ماههای اخیر پس از انکه امیر بندر بن سلطان رئیس سازمان امنیت عربستان به بهانه معالجه به امریکا منتقل گردید گفته شد که وی به دلیل نارضایتی امریکایی ها از عملکردش در مسلح کردن غیرمسئولانه گروههای تروریستی مانند داعش کنار گذاشته شده، همچنین همزمان با سفر امیر محمد بن نایف وزیر کشور به واشنگتن اخبار و گزارش هایی منتشر شد حاکی از اینکه محمد بن نایف یکی از مهره های مورد نظر امریکایی ها برای به دست گرفتن پرونده های امنیتی و ارتقاء به سمت های بالاتر و احتمالا ولایت عهدی ست.
از سوی دیگر بیانیه ملک عدالله در مورد انتصاب امیر مقرن نشان از شکنندگی این انتصاب در دورن خاندان حاکمه دارد. تاکید بر اینکه این تصمیم با مشورت امیر سلمان، ولیعهد و با رای سه چهارم اعضای شورای بیعت اتخاذ شده و در هیچ شرایطی قابل تغییر نیست و به علاوه اعلام آن قبل از ورود اوباما به ریاض شک و تردید ها را در مورد چالش برانگیز بودن این تصمیم افزایش می دهد.
از جمله موارد دیگری که انتظار می رود در این سفر مورد توجه قرار گرفته باشد اختلافات اخیر درون شورای همکاری است که منجر به احضار سفرای سه کشور از دوحه شد. گرچه وزیر خارجه عربستان گفته است که میانجیگری امریکا را در اختلافات خود با قطر نمی پذیرد اما در همین اظهار نظر می توان نوعی نارضایتی سعودی ها را از نقش امریکا در تنظیم رابطه با اعضای شورای همکاری لمس کرد. از دیدگاه سعودی ها وجود پایگاه های نظامی امریکا در قطر باعث شده تا آل ثانی سیاست های جسورانه ای را در مسائل منطقه ای در پیش بگیرند و در مواردی جلوی عربستان بایستند.
وضعیت حقوق بشر در عربستان از دیگر مسائل فی مابین دو کشور است. تعدادی از نهادهای حقوق بشری و برخی اعضای سنا و کنگره از اوباما خواستند تا در این باره با حاکمان سعودی گفتگو کند. به ویژه که اعتراضات به درون خاندان حاکمه سرایت کرده و یکی از همسران سابق پادشاه عربستان در آستانه سفراوباما به ریاض مطالبی را در باره رفتار سختگیرانه با دخترانش در دربار منتشر ساخته بود. اما معلوم بود که سعودی ها عصبانی تر از آن بودند که بپذیرند در سطح علنی سخنی درباره وضعیت حقوق بشر در کشورشان گفته شود. اوباما در یک اقدام نمادین برای پاسخ منتقدین ، به تکریم و دادن جایزه به یک بانوی سعودی که قربانی خشونت خانوادگی شده بود اکتفا کرد! مسئله ای که اصلا برای حاکمان سعودی آزار دهنده نبود. چرا که انتقاد متوجه جامعه سعودی بود نه حاکمیت.
تحولات مصر و حمایت بی قید و شرط عربستان از نظامیان مصری و اقدامات آنها علیه اخوان المسلمین از دیگر مشکلات جاری بین امریکا و عربستان است. سعودی ها برای جبران کمک های امریکا به ارتش مصر، به همراه کویت و امارات بالغ بر 20 میلیارد دلار در اختیار نظامیان مصر قرار داده اند. و اخیرا نیز در پی بالا گرفتن اختلافات با قطر، حزب اخوان المسلمین را در لیست گروه های تروریستی قرار دادند. سعودی ها امریکا را مسئول برکناری مبارک و اوضاع کنونی مصر و جهان عرب می دانند.
از دیگر موضوعاتی که در دستور کار مذاکرات عمومی دو کشور قرار دارد موضوع مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل و خریدهای نظامی عربستان از امریکاست. سعودی ها اخیرا ابراز تمایل کرده اند که تعدای پهپاد از امریکا خریداری کنند گرچه وعده این خرید به سعودی ها داده شده اما ظاهراً مقرارت امریکا برای فروش این تجهیزات دست و پا گیر است و دولت به راحتی نمی توانند در این باره تصمیم بگیرد.
دو کشور امریکا و عربستان همچنان بر استمرار روابط استراتژیک فیمابین تاکید دارند. اما به نظر می رسد دوران روابط بی دردسر و خالی از تنش و گلایه به پایان رسیده و لیست اختلاف نظرهای دو طرف و بالطبع گلایه های شاهزاده های سالخورده روز به روز طولانی تر می شود. در این میان ایران و مسائل مرتبط با ایران «ازجمله پرونده هسته ای و حمایت جمهوری اسلامی ایران از دولت سوریه» هنوز نقش تعیین کننده ای در چسبندگی روابط امریکا و عربستان و تحمل یکدیگر ایفا می کند.
هر دو طرف وقتی برسر هیچ مسئله ای نتوانند توافق کنند در نشان دادن ایران به عنوان یک تهدید مشترک تردید نمی کنند. حداقل در سطح تبلیغاتی زبان مشترکی می یابند، تصور اینکه زمانی این زبان مشترک نیز از میان برود برای سعودی ها یک کابوس است. البته ناگفته نماند که ثروت هنگفت این متحد دیرینه و خریدهای نظامی چند ده میلیارد دلاری سالیانه اش از کارخانه های تولید اسلحه امریکا نیز دراستمرار روابط استراتژیک با این کشور بی تاثیر نبوده، کشوری که در سالهای اخیر حتی در رسانه های غرب از آن به عنوان بزرگترین منبع تامین مالی و حمایت از افراطگرایی و تروریسم یاد می شود به یک متحد پر دردسر تبدیل شده است.
سعودی ها که در طول هشت دهه حکمروایی کاملاً سنتی و محافظه کارانه خود، به جای اصلاحات و افزایش منابع قدرت و مشروعیت داخلی، به هم پیمانی های خارجی دلبسته و وابسته بوده اند، اکنون در چند جبهه خود را در محاصره مشکلات می بینند. از یک سو با موج مطالبات مردمی در منطقه و سرایت ان به داخل جامعه خود مواجه اند و طبیعی است که با ساختار به شدت فرسوده سیاسی فعلی قادر به کنترل این موج نیستند. از سوی دیگر به دلیل اتکای بیش از اندازه به امریکا و غرب در تامین امنیت منطقه ای خود قادر نیستند در مواردی که با غرب دچار اختلاف نظرند سیاست مستقل و موفقی را در پیش بگیرند. مشکل آنها فقط ایران نیست؛ آنها بر حفظ وضعیت شکننده و بی ثباتی اصرار دارند که در این وضعیت حتی کشور کوچکی مثل قطر هم می تواند آنها را تا سرحد جنون عصبانی کند.
اهرم ایران هراسی و زبان مشترک با امریکا در مورد ایران در درازمدت قابل دوام و اتکا نیست. اگر عربستان می خواهد مستقل از غرب عمل کند و در عین حال کشورهای کوچک منطقه نتوانند آزارش دهند راهش دیکته کردن و تحمیل دیدگاه های خود به دیگر کشورهای کوچک مثل بحرین و امارات نیست. سه کشور مهم خلیج فارس یعنی ایران، عراق و عربستان در صورت برقراری روابط متوازن و حسنه می توانند بسیاری از بحران ها را کنترل و هسته یک امنیت دسته جمعی پایدار را پی ریزی نمایند. اما رفتار لجوجانه سعودی ها و ضعف قدرت دیپلماتیک آنها و اصرار بر بازی برد- باخت در همه بحران ها، امید زیادی برای موفقیت چنین ایده های باقی نگذاشته است.
انتشار اولیه: یکشنبه 10 فروردین 1393/ باز انتشار: سه شنبه 12 فروردین 1393
نظر شما :