میرگرد تحولات مصر و تاثیرات منطقه ای آن

اخوان در سودای کسب قدرت در جهان غیر عرب

۲۲ بهمن ۱۳۹۱ | ۱۶:۳۱ کد : ۱۹۱۲۵۵۸ اخبار اصلی خاورمیانه
متن سخنان دکتر حسین علایی تحلیل گر ارشد مسائل خاورمیانه در میزگرد تحولات مصر و تاثیرات منطقه ای آن در دیپلماسی ایرانی.
اخوان در سودای کسب قدرت در جهان غیر عرب

دیپلماسی ایرانی: مصر پس از سقوط حسنی مبارک تاکنون در حال گذار از نظام دیکتاتوری به سوی ساختار سیاسی مبتنی بر مردم سالاری بوده است. باید توجه داشت که نه تنها در مصر بلکه در هر کشوری که تحولی اجتماعی و سیاسی رخ می دهد و در نتیجه آن راس قدرت کنار گذاشته می شود، چند اتفاق مهم خود به خود رخ می دهد که باید چنین رخدادهایی را در حوادث پس از پیروزی مردم در مصر در نظر داشته باشیم.

اولا، همه گروه ها و جریان هایی که طالب کسب قدرت سیاسی هستند در شرایط خلاء قدرت فعال می شوند و دوست دارند از فضای به وجود آمده استفاده کنند تا سهمی از قدرت سیاسی را به دست آورند. ممکن است این گروه ها و جریان ها به دلایل مسائل عقیدتی یا مسائل سیاسی و یا حتی با توجیه لزوم خدمت به مردم معتقد باشند باید به قدرت سیاسی برسند و حاکمیت را در دست بگیرند.

علاوه بر این، با فروپاشی نظام استبدادی، معمولا تمام ساختارهای باقیمانده از رژیم گذشته نگران وضعیت و آینده خود می شوند و بنابراین مساله اصلی آن ها این می شود که چگونه می توانند در حکومت جدید، سازمان و افراد خود را حفظ کنند.

مسئله دیگر این است که ساختارهای موجود کارایی گذشته را ندارند زیرا مدیریت آنها عوض شده و ساختارهای باقی مانده از نظام سابق نگران موجودیت و بقای خود هستند. بنابراین عملکرد وکارایی شان مانند گذشته نخواهد بود. از سوی دیگر مدیریت و مدیران جدید کشور از آن جا که به ساختارهای پیشین اعتماد و اطمینان کافی ندارند و آن را باقیمانده از دوره رژیم گذشته می دانند نمی توانند از ظرفیت سازمان ها و ساختارهای باقیمانده از نظام گذشته برای اهداف جدید به سرعت استفاده کنند. باید توجه داشت که این سیستم ها و ساختارها هستند که در هر سازمانی رفتار مشخصی را تولید می کنند و این رفتار سازمانی در شیوه حکمرانی حاکمیت جدید موثر است.

در کنار این مسائل، باید به انتظارات مردم انقلاب کرده در دوران گذار نیز توجه داشت. مردم با سلایق و از اقشار مختلف، انتظارات جدیدی از حاکمان جدید پیدا می کنند که متفاوت از دوران گذشته است. آن ها انتظار دارند بی عدالتی ها، نواقص و نارسایی های رژیم گذشته در دوران جدید آرام آرام برطرف شود و حتی برخی از معترضین به نظام گذشته می خواهند تا به صورت یک باره همه این مشکلات برطرف شوند. برای مثال کسانی که مشکلات معیشتی داشته اند خواهان بهبود وضعیت اقتصادی جامعه هستند و افرادی که به دموکراسی فکر می کنند، انتظار ایجاد فضای باز و آزادی های سیاسی و اجتماعی دارند. اما معمولا حکومت جدید نمی تواند به سرعت به هیچ کدام از این خواسته ها پاسخ دهد، زیرا حکومت دوران گذار همواره اقتدار کم تری از حکومت پیشین دارد و هنوز نتوانسته قدرت لازم را به وجود آورد و از سوی دیگر در چنین وضعیتی مسئله اول حکومت بازگشت به ثبات است تا در سایه آرامش بتواند به انتظارات متنوع مردم پاسخ دهد.

از سوی دیگر در دوران گذار در کنار این تغییرات داخلی، بازیگران خارجی ذینفع نیز علاقه مند هستند که در صحنه داخلی کشوری که در آن تحولات سیاسی رخ داده و یا انقلاب شده، فعال شوند و می خواهند برای آینده تکلیف نفوذشان را روشن کنند و جای پای خود را محکم کنند، بنابراین آنها علاقندند تا با وصل شدن به گروه های داخلی و یا حتی ایجاد گروه های سیاسی همسو با خود، قدرت و ساختارسیاسی آینده کشور را شکل دهند.

در مورد مصر نیز سه بازیگر مهم نگران وضعیت آینده مصر هستند. مهم ترین این بازیگران اسراییل است که در دوران انور سادات با انعقاد پیمان کمپ دیوید تکلیف خود را با دولت مصر روشن کرده بوده است. وقتی در مصر تحول سیاسی ایجاد شد و نظام حسنی مبارک سقوط کرد، اسرائیل نگران این است که در آینده تکلیف پیمان کمپ دیوید چه خواهد شد. آیا همچنان به مرزهای مصر به عنوان مرزهای امن باید فکر کند و یا این که ممکن است این مرزها حتی به مرزهای تهدید تبدیل شوند؟ یکی دیگر از بازیگران بسیار مهم در عرصه تحولات مصر آمریکاست. آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری اوباما سیاست های خاصی را دنبال می کند و اوباما بنا دارد تا رییس جمهور صلح در آمریکا شود. او می خواهد سیاست و رفتار آمریکا در خاورمیانه را بازسازی کند، بنابراین برای نیل به این هدف نیاز دارد تا تحولات خاورمیانه را مدیریت کند.

دیگر بازیگر این حوزه، کشورهای مهم حکومت های پادشاهی عربی  و در راس آن ها عربستان است. با سرنگونی روسای جمهور مادام العم در بعضی از کشورهای عربی، تمام حکومت های پادشاهی خاورمیانه احساس می کنند دوران حکومت های اشخاص مادام العمر در حال پایان است. بنابراین پادشاهان عرب برای بقای خود نیاز به مداخله و مدیریت در تحولات سیاسی جهان عرب دارند. آشکارترین این مداخلات در بحرین است که عربستان به این کشور نیروی نظامی فرستاد تا ساختار حاکمیتی در بحرین به هم نریزد و مردم به پیروزی نرسند. چرا که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس معتقدند که اگر چنین اتفاقی رخ دهد و ساختار حکومتی یک کشور پادشاهی دچار فروپاشی شود، برای سایرین نیز این مساله پیش خواهد آمد و قیام مردمی دامن آنها را نیز خواهد گرفت. از این رو برای عربستان این مساله اهمیت زیادی دارد که در مصر بتواند تحولات را تا جایی که می تواند تحت تاثیر قرار دهد. همان طور که دیدیم بلافاصله پس از سقوط مبارک، عربستان هزینه بسیار بالایی در مصر کرد و از نظر مالی در راس حکومت هایی بود که پول در مصر خرج کرد و نتیجه آن را نیز با تقویت سلفی ها گرفت. بنابراین می توان گفت که این نوع دخالت های بازیگران خارجی، دوران گذار را در مصر طولانی می کند و نمی گذارد وضعیت از حالت سیال به وجود آمده تبدیل به وضعیت تثبیت شده و پایدار شود.

ظهور اخوان المسلمین در جهان عرب

قدرت گرفتن جریان اخوان المسلمین در جهان عرب از 10 سال پیش به این سو با حرکت تدریجی همراه بوده است. از زمانی که امیر فعلی قطر علیه پدرش کودتا انجام داد، اخوان المسلمین قدرت گرفتن در حاکمیت ها را آغاز کرد و اولین پایگاهی که به دست آورد، دولت قطر بود. این جریان بدون به هم زدن ساختار پادشاهی حکومت، یک تلویزیون ماهواره یی به نام الجزیره در قطر به صورت بین المللی ایجاد کرد تا با افکار جهان عرب از این طریق ارتباط برقرار کند و بتواند در موضع اپوزسیون نسبت به نظام های حکومتی در جهان عرب فعال شود. چنین اقدامی در واقع بکارگیری یکی از مهم ترین ابزارهای قدرت نرم برای توسعه تفکر همسو با اخوان در جهان عرب  محسوب می شود.

گرچه تفکرات گروه های اخوانی در جهان اسلام یکسان و یکپارچه نیست ولی می توان نحله های فکری مختلف ولی همسو را در جهان اسلام مشاهده کرد. یکی از این جریانات همسو را می توان در ترکیه مشاهده کرد که خیلی مورد استقبال آمریکا قرار گرفت. اتفاق دیگری که حدود 10 سال قبل در خاورمیانه افتاد به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان در ترکیه بود که می توان آن را نوعی نگاه اخوانی دانست. این حزب هم بدون دست زدن به ساختار لاییک در ترکیه، حاکمیت سیاسی این کشور را در اختیار گرفت و اولویت خود را رشد اقتصادی قرار داد و سعی کرد تا به عنوان الگوی موفقی در جهان اسلام معرفی شود. این اتفاقات در جهان اسلام، توان اخوان المسلمین را در خاورمیانه به عنوان یک تشکیلات قدیمی که تمرکز فعالیت خود را بر فعالیت های خدماتی و امدادی و فرهنگی قرار داده بود، توسعه داد.

تحول دیگری که در این زمینه رخ داد در فلسطین و نوار غزه بود که حماس توانست در نوار غزه از طریق انتخابات به قدرت برسد. باید توجه داشت که جریان حماس به دیدگاه و نگاه اخوان المسلمین بسیار نزدیک است و این مسئله را از گرایش این گروه به مصر کنونی می توان دریافت.

ظهور جنبش های مردمی در جهان عرب اتفاق دیگری بود که به قدرت یافتن بیشتر جریان اخوان المسلمین کمک زیادی کرد. به محض این که تحولات در تونس رخ داد و زین العابدین بن علی از قدرت کنار رفت، جریان تحولات سیاسی به دست اخوان المسلمین تونس می افتد. در مصر نیز با سقوط رژیم مبارک، به واسطه انتخابات هایی که برگزار شد قدرت به دست اخوان المسلمین این کشور افتاده است. البته باید توجه داشت که در قدرت قرار گرفتن اخوان المسلمین، چالش های فراوانی را برای این جریان ایجاد کرده است.

 اکنون نیز اخوانی ها با سیاستی که در پیش گرفته اند به دنبال این هستند که در سایر نقاط جهان حتی جهان غیرعرب نیز دولت ها و حاکمیت ها را به دست بگیرند. امروزه این جریان حتی در اندونزی نیز موفق بوده است و برخی برای سوریه، اردن و حتی مالزی نیز چنین آینده ای را پیش بینی کرده اند و معتقدند که با برگزاری انتخابات، جریان اخوانی این کشورها که به صورت بومی فعالیت می کنند به قدرت خواهند رسید.

قابل توجه است که رشد جریان اخوان به سیاستی که آمریکا دارد نیز مربوط می شود. آمریکا از به قدرت رسیدن گروه های میانه رو در کشورهای اسلامی حمایت می کند و جریان اخوان المسلمین از این فرصت به خوبی استفاده کرده است. دموکراسی سازی و صلح سازی و نزدیک شدن به جریان مذاکره، اعتدال سازی و موازنه قوا مورد توجه دولت فعلی آمریکا در سیاست خاورمیانه ای اوباما است. زیرا روی کار آمدن سلفی ها و جریان هایی مانند القاعده که تروریست خوانده می شوند، در راستای سیاست های آمریکایی ها نیست. اخوان المسلمین با صبر و حوصله و سیاست پذیرش تغییرات تدریجی و هم چنین هم سو شدن با فلسطینی ها و در عین حال عدم ایجاد تغییر اساسی در سیاست خارجی برای کسب فرصت و نیز فاصله گرفتن تدریجی از اسراییل توانسته است به جریانی تبدیل شود که بتواند موازنه قوا را در منطقه ایجاد کند. بر این اساس به نظر می رسد که جریان اخوان المسلمین با نگاهی که به تحولات منطقه ای و جهان عرب و اسلام دارد برنامه ای درازمدت دارد و بنابراین حاضر نیست به سادگی قدرت را در مصر از دست بدهد و از صحنه سیاسی این کشور کنار رود.

کلید واژه ها: مصر اخوان المسلمین عربستان حسين علايي میرگرد تحولات مصر و تاثیرات منطقه ای آن


نظر شما :