عواقب سیاست های تهاجمی در سیاست خارجی

اعراب برای ایران شمشیر از رو بستند

۱۰ دی ۱۳۹۱ | ۱۴:۰۱ کد : ۱۹۱۰۸۲۵ گفتگو خاورمیانه
دکتر داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین المللی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به موج تازه ای از اتهامات کشورهای عربی علیه ایران معتقد است که کشورهای عربی در حال زمینه سازی برای اقدامات خصمانه علیه ایران هستند.
اعراب برای ایران شمشیر از رو بستند

دیپلماسی ایرانی: کشورهای عربی در روزهای گذشته شمشیر خود را برای ایران از رو بسته اند و انواع و اقسام اتهامات را علیه ایران مطرح کردند. مسئله جزایر سه گانه، نیروگاه بوشهر، دخالت در امور داخلی کشورهای عربی و حتی درخواست برای تشکیل کنفرانس «دوستان مردم ایران» سرخط مواضع تندی بود که مقامات کشورهای عربی در اجلاس سران و وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مطرح کردند. در مورد این مواضع با دکتر داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین المللی گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید:

 کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه پایانی سی و سومین اجلاس سران خود از دخالت ایران در امور داخلی کشورهای عضو سخن گفتته اند و از تهران خواسته اند که هر چه سریعتر اقدامات و سیاست های مداخله جویانه خود را متوقف کند. این مسئله چه معنایی دارد؟

 

آنچه که در مورد دخالت ایران در کشورهای عربی مطرح است مسئله تازه ای نیست. این مسئله سابقا به عنوان خطر هلال شیعی از سوی کشورهای عربی سنی مذهب مطرح می شد ولی در حال حاضر با توجه به این که سوریه دچار بحران شده است از به کار بردن این تعبیر خودداری می کنند و باین مسئله به صورت دخالت ایران در جوامع عربی یا کشورهای عربی مطرح می شود؛ به خصوص این مسئله در مورد حمایت ایران از شیعیان بحرین و یا حمایت از جنبش شیعیان الاحصاء در عربستان مطرح می شود. به نظر من کشورهای عربی با توجه به نشانه هایی که وجود دارد افق جدییدی برای یورش علیه جمهوری اسلامی در چند عرصه شروع کرده اند. یکی از این عرصه ها همین بحث دخالت در امور داخلی است، مسئله دیگری که قبلا مطرح شده و در حال حاضر و در نشست اخیر شورای همکاری به صورت پررنگ تر مطرح شده مسئله حاکمیت بر جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی است.  علاوه بر این ها کشورهای عربی در مورد فعالیت های هسته ای ایران در بوشهر قبلا مسائلی مطرح می کردند که این موضوع الان به طور جدی تر طرح شده است.

چنانچه اشاره کردید کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه پایانی اجلاس سران خود برنامه هسته ای ایران را تهدید آمیز قلمداد کرده اند و از ایران خواسته اند به طور کامل با آژآنس همکاری کند. آنها همچنین از ایران خواسته اند که بعد از آغاز به کار نیروگاه بوشهر به توافقنامه «ایمنی هسته ای» بپوندد و به تمام اصول ایمنی و ممنوعیت انتشار فعالیت های هسته ای در منطقه پایبند باشد. این مسئله تا چه اندازه قابل قبول است؟

کاملا مشخص است که این نیز زمینه دیگری برای تشدید تخاصم علیه جمهوری اسلامی است. اگر آنها در مورد فعالیت های هسته ای ایران در نیروگاه هسته ای بوشهر نگرانند چرا خودشان در حال انعقاد قراردادهایی در مورد فعالیت های هسته ای برای مقاصه صلح جویانه هستند؟ سوال مطرح است که اگر برای خودشان بخواهند چنین تاسیساتی ایجاد کنند نگرانی ندارند ولی در مورد بوشهر که درصد غنی شدن آن نسبتا پایین است و هنوز راه اندازی نشده است این نگرانی مطرح می شود. به نظر من این بهانه ای اضافه بر موضوعات قبلی که تنش علیه ایران را تشدید کنند.

آیا این کشورها خودشان این اقدامات را برنامه ریزی می کنند یا به تحریک غرب و در راستای منافع غرب به تشدید تخاصم علیه ایران می پردازند؟

آنها نوعی از همسویی بین منافع خود و غرب ایجاد کرده اند. نباید فراموش کرد که اعضای شورای همکاری خلیج فارس بقا و موجودیت خود را مرهون انگلستان می دانند. چرا که اگر حمایت انگلستان نبود این کشورها یا در عثمانی ادغام شده بودند یا ایران یا عربستان سعودی. بنابراین بریتانیا بود که موجودیت این کشورها را حفظ کرد و سپس هنگام خروج از منطقه برای این که واحدهای کوچک آسیب پذیر نباشند ابتدا امارات متحده عربی و سپس شورای همکاری خلیج فارس را تشکیل داد.

الان هم این کشورهای کوچک در خلیج فارس بقای خود را از نظر امنیتی با فضایی که ایجاد شده مرهون آمریکا می دانند لذا برای آنها حضور امریکا در خلیج فارس بسیار اهیمت دارد. حتی وقتی انگلستان اعلام کرد که می خواهد به دلیل مالی از شرق سوئز خارج شود پیشنهاد کردند که تمام هزینه های بریتانیا را بپردازند که از منطقه خارج نشود. ولی حال که آمریکا در منطقه حضور دارد حضور یک قدرت فرامنطقه ای در خلیج فارس برای این کشورها یک تضمین اتکایی است. لذا تلاش می کننند که منافع و مصالح خود را تا حد زیادی با خواست ها و منویات آمریکا هماهنگ کنند. همین الان هم انگلستان در این کشورها از نظر اقتصادی بسیار فعال است اما هیاهوو سر وصدای کمی به پا می کند. یکی از خبرنگاران کانادایی چندی پیش می گفت کشوری که واقعا از خلیج فارس منتفع می شود بریتانیا است. ولی هیاهوی حضور غرب بیشتر به آمریکا مربوط می شود و به پای آمریکا نوشته می شود. این کشورها هم از حضور اقتصادی بریتانیا و هم حضور نظامی آمریکا استقبال می کنند. ما از دیدگاه خودمان مسئله حضور نظامی آمریکا را به نحوی ارزیابی می کنیم و احساس نگرانی و تهدید می کنیم ولی آنها بر یک مبنای دیگری برررسی می کنند و از آن استقبال می کنند. بنابراین یورشی که در حال حاضر از چند زاویه علیه ایران مطرح می شود زمینه سازی این است که در آینده این اقدامات خصمانه و یورش در ابعاد گسترده تری علیه ایران شکل بگیرد. یعنی نه تنها کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بلکه دیگر کشورهای هم پیمان با غرب. به نظر می رسد که اگر مذاکرات در مورد پرونده هسته ای ایران به نتیجه نرسد و از سوی دیگر رژیم اسد در سوریه سقوط کند این زمینه بیشتر فراهم می شود.

این مسئله از چه نظر با مسئله سوریه مطرح است؟

ببینید در حال حاضر حکومت بشار اسد به دلیل اعمال که انجام می دهد به جنایت علیه بشریت متهم می شود و در صورت سقوط این حکومت، کشورهای غربی تلاش می کنند که بشار اسد و همراهان آن را به اتهام جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی مورد محاکمه قرار دهند. حتی این احتمال وجود دارد که بخواهند پای جمهوری اسلامی را به عنوان مشارکت در اعمال ارتکابی از سوی از سوی حکومت سوریه به این مسئله باز کنند و اتهامات جدیدی را علیه ایران مطرح کنند.

در نشست اخیر شورای همکاری خلیج فارس بر خلاف گذشته امیر کویت برای ایجاد اجماع علیه جمهوری اسلامی میدان دار بود و اظهارات تندی علیه ایران صورت داد. چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟

بله تا پیش از تحولات اخیر در خاورمیانه کویت یکی از کشورهایی بود که در بین اعضای شورای همکاری خلیج فارس رابطه نزدیک تری با ایران داشت و تلاش می کرد این رابطه را حفظ کند. ولی کویت هم در حال حاضربا بحران داخلی روبرو شده است و انتخابات اخیر و تظاهراتی که علیه آل صباح شگل گرفته است مشکلاتی را برای این کشور ایجاد کرده است. فراموش نکنیم که شیعیان کویت از تحولات اخیر خاورمیانه منتفع شده اند و تلاش کرده اند که وضعیت خود را اتقاء ببخشند. طبیعی است که کشورهای دیکتاتوری هر بحرانی که در کشورشان پیش آید تلاش کنند که آن را به خارج منتس کنند. الان هم این کشورها به دنبال سپر بلا میگردند و ایران دیوار کوتاهی است که می تواند سپر بلا شود. اگر به خاطر داشته باشید وقتی در مراکش ناآرامی هایی رخ داد اشاره ای شد که ایران در این ناآرامی ها نقش داشته است. پس از آن مراکش بلافاصله کلیه روابط خود را با ایران قطع کرد. توجه داشته باشید ایران در گذر تاریخ تعامل و مناسبات چندانی با مراکش نداشته است. این نشان می دهد که این کشورها وقتی با بحرانی داخلی مواجه می شوند تلاش می کنند که انگشت خود را به سوی کشورهای دیگر دراز کنند و بگویند که این ناآرامی و بحران منشاء خارجی دارد. به این دلیل هر رویداد مردمی که در منطقه رخ می دهد به دلیل مشکلاتی که در مورد ایران فعلا در عرصه بین المللی مطرح می شود به صورت گریز ناپذیر انگشت اتهام به سوی جمهوری اسلامی دراز می شود. البته گاهی این ناشی از رفتارها و سیاست های اشتباه خود ما در گذشته هم هست. مثالی در فارسی وجود دارد که شاید به این موضوع مربوط باشد. می گویند که ملا نصرالدین گله می کرده که هر وقت چیزی در شهر گم می شود همه می گویند ملا دزدیده و بدی داستان این است که توی خانه ما پیدا می شود. لذا به نظر می رسد که سیاست های ما در مورد صدور انقلاب و حمایت از جنبش های آزادی بخش در ابتدای انقلاب و در حال حاضر و در سالهای اخیر سیاست های تند و تهاجمی دولت نهم و دهم شرایطی را از منظر بین المللی و منطقه ای ایجاد کرده است که کشورهای مختلف می توانند ادعاهایی علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح کنند و ضعف دیپلماسی ما برای برطرف کردن این اتهامات گاهی منجر به پذیرش آن در سطح افکار عمومی می شود.

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 16

انتشار اولیه: چهارشنبه 6 دی 1391 / بازانتشار: یکشنبه 10 دی 1391

کلید واژه ها: شورای همکاری خلیج فارس آمریکا سوریه


نظر شما :