پیش بینی سیاست خارجی جدید کاخ سفید در آسیای میانه

افغانستان نفس اوباما را تنگ خواهد کرد

۱۹ آبان ۱۳۹۱ | ۱۹:۲۵ کد : ۱۹۰۸۹۳۲ آمریکا آسیا و آفریقا نگاه ایرانی
یادداشتی از محمدرضا بهرامی تحلیل گر مسائل آسیای میانه برای دیپلماسی ایرانی
افغانستان نفس اوباما را تنگ خواهد کرد

دیپلماسی ایرانی: انتخاب مجدد باراک اوباما بعنوان رئیس جمهور آمریکا چشم انداز رابطه با دو کشور افغانستان و پاکستان را با توجه به سیاستهای دوره قبل می تواند تا حدودی مشخص نماید .

مهمترین اقدام اوباما در دوره اول ریاست جمهوری و در مورد افغانستان را باید تغییر استراتژی آمریکا در قبال این کشور از "مقابله با شورش" به "مبارزه با تروریسم "و "وارد نمودن پاکستان بعنوان بخشی از بحران" در نظر گرفت .  سایر اقدامات وی در واقع متاثر این راهبرد می تواند محسوب گردد .

در ارزیابی الویتهای آمریکا در دوره جدید در مورد افغانستانمی توانبه موارد زیر اشاره نمود :

  •  تاکید بر واگذاری کامل مسئولیتهای امنیتی به دولت افغانستان و خروج بخشی از نیروهای نظامی آمریکا و نیروهای رزمی سایر اعضای ناتو از این کشور .
  • انعقاد پیمان امنیتی بین آمریکا و افغانستان که  مشخص کننده  نوع روابط امنیتی میان دو طرف ظرف دهه های آتی بوده و در قالب همین پیمان موضوع استقرار پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان و ادامه حضور تعدادی از نیروها انجام خواهد گردید .
  • تاکید بر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال 2014 خصوصا با توجه به اینکه زمزمه هائی مبنی بر تمایل جناحهائی در دولت افغانستان بر فراهم نمودن زمینه رجوع به راه حلهای سنتی نظیر لوئی جرگه و عدم برگزاری انتخابات شنیده شده و این نگاه بصورت غیر فراگیر حتی در دفتر سازمان ملل متحد در این کشور ( یونیما ) هم مطرح شده است.
  • و نهایتا موضوع چگونگی وارد نمودن نیروهای شورشی و مشخصا طالبان به فرآیند مذاکره و دولت سازی در افغانستان  .

آمریکا در این مسیر با سه چالش مشخص مواجه می باشد :

اول ناکارآمدی نهاد دولت در افغانستان و خصوصا در سیاست داخلی می باشد . این را بواقع باید از مهمترین چالشها در افغانستان محسوب نمود که زمینه ساز بخشی از مشکلات و نابسامانیهای بعدی گردیده است . دولت در افغانستان در ارائه چهره ای توانمند و سالم  به جهت سیاسی و اقتصادی  که مورد اعتماد مردم ، جامعه مدنی و جریانات سیاسی قرار گیردناتوان بوده و نه تنها نتوانست  تعادلی مناسب در جامعه چند قومی افغانستان ایجاد نماید بلکه قادر به تعریف مرزهای مشخص  منافع ملی در برابر حضور نیروهای خارجی نیز نگردید .ادامه این وضع به مفهوم استمرار بحران در این کشور خواهد بود . ضعف دولت افغانستان در این موضوع موجب گردیده تا اشتباهات عمده آمریکا در این کشور نیز در سایه این ناکارآمدی کمتر مورد توجه قرار گیرد .

دوم نقش و موقعیت پاکستان در افغانستان می باشد . حداقل از نظر جناحهایی قدرتمند در ارتش پاکستان موضوع افغانستان از حیاتی ترین پرونده های سیاست خارجی این کشور بوده که همانند موضوع هند ماهیتی کاملا امنیتی دارد . ناکامی در افغانستان می تواند این کشور را با بحرانهای جدی هم در محیط داخلی کشور  و هم در مواجهه با هند روبرو کند .  از نظر ارتش پاکستان این موضوع مشخص است که اگر چه همکار استراتژیک غیر ناتوئی آمریکا محسوب می گردد اما ماهیت نگاه آمریکا به این کشور پس ازخاتمه جنگ سرد بر مبنائی پایدار قرار نگرفته و الزامات مقطعی شکل دهنده این رابطه بوده است . انتخاب آمریکا در جنوب آسیا ( حتی در ارتباط با موضوع افغانستان ) هند می باشد و این مهم خصوصا با توجه به افق قابل پیش بینی نقش و موقعیت چین در دهه های آتی در آسیا و نقشی که هند می تواند در ممانعت ازبرتری جوئی چین با ایجاد نوعی توازن داشته باشد غیر قابل انکار است .

ادامه سیاست فشار تعریف شده ، حمایت از استمرار کار دولتهای غیر نظامی ، ادامه حملات هواپیماهای بدون سرنشین در مناطق قبایلی با هدف فشار بر گروههای تروریستی و افراط گرا ،  تلاش برای مهار جاه طلبیهای ارتش و قرار دادن آن در چارچوب وظایف سازمانی با هدف  ممانعت از دخالت در امور سیاسی را شاید بتوان شاخص های عمده سیاست آمریکا در قبال پاکستان در دوره جدید ارزیابی نمود .  مقامات ارتش در پاکستان نیز با آگاهی ازاین موضوع  علاوه بر تلاش به منظور ممانعت از ایجاد توافق مستقیم میان طالبان با آمریکا و حفظ سیاست فعلی در قبال گروههای  شورشی  افغان ، با استقبال از آغازی نو در روابط  با روسیه که متعاقب سفر وزیر امور خارجه روسیه به اسلام آباد و سفر همزمان کیانی رئیس ستاد ارتش پاکستان به مسکو صورت گرفت و حفظ  پیوندهای موجود با چین درصدد تعریف شرایط جدیدی در تعاملات منطقه ای می باشند که البته یک وجه این تعاملات می تواند تنظیم رابطه مطلوب تر ازنظر پاکستان با آمریکا ولو بصورت مقطعی و پروژه ای باشد زیرا برای پاکستان بعنوان کشوری کمک گیرنده حفظ رابطه با آمریکا حداقل در شرایط موجود یک الزام و نه یک انتخاب است . 

مخالفت جدی کشورهای روسیه ، چین ، پاکستان و ایران با ایجاد پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان را باید سومین چالش پیش روی دولت جدید آمریکا در افغانستان تلقی نمود . این موضوع آشکارا اهداف فراافغانستانی آمریکا را نشان داده و مستقیما بر امنیت کشورهای منطقه تاثیرگذارمی باشد .  پوتین ظرف ماههای اخیر چهره ای بشدت متفاوت از روسیه در بعد داخلی و خارجی  ارائه نموده و درصدد بازتعریف نقش روسیه بعنوان قدرتی جهانی در تعاملات بین المللی است . روسها در ارتباط با موضوع افغانستان و درقبال آمریکا سیاست "مشارکت و رقابت" را انتخاب و آشکارا از لزوم بیطرفی افغانستان در سیاست خارجی حمایت می کنند . از سوی دیگرسفر وزیر امنیت داخلی  و عضو کمیته سیاسی حزب حاکم چین به افغانستان که عالی ترین مقام چینی است که ظرف دهه های اخیر به افغانستان سفر می کند را نیز می توان نشانه ای از تمایل چین به عبور از رویکرد سنتی رابطه با کابل که مبتنی بر مولفه های اقتصادی بوده و وارد نموده متغییر امنیتی به نوع رابطه با کابل تلقی نمود . جهت گیری این رویکرد می تواند هم معطوف به وضعیت افغانستان بعد از 2014 و هم به نقشی در سطحی وسیع تر باشد که چین  اخیرا تمایل خود را به ایفای آن آشکار  نموده است .

با توجه به موارد فوق به نظر می رسد دولت اوباما در دوره جدید و در تنظیم سیاستهای خود بویژه در ارتباط با افغانستان و پاکستان با دشواریهائی مواجه  خواهد بود. بر این اساس عبور از مرحله فعلی و ارائه تعریفی از پیروزی بدون دستیابی به توافق با طرفهای موثر دیگر و ایجاد تغییر در برخی سیاستها بسیار بعید خواهد بود .

کلید واژه ها: افغانستان آمریکا پاکستان محمدرضا بهرامی


نظر شما :