عدم تجربه اوباما و کشش و ظرفيت دوباره خاورميانه براى جنگ؛
برخورد امريکا با ايران نرم صورت مىگيرد
به نظر مىرسد که امريکا و اسرائيل بر سر دو موضوع مهم يعنى شهرک سازى و ايران اختلاف دارند، به نظر شما اين انتخاب تا چه اندازه جدى است؟
براى پاسخ به اين سوال بايد مدلسازى کنيم. قبل از مدل سازى بايد بررسى کنيم که امريکا و اسرائيل چه مشکلاتى با هم دارند، مشکل امريکا و اسرائيل تا قبل از اينکه نتانياهو به کاخ سفيد برود اين افراطيونى بودند که به اصطلاح در اسرائيل به قدرت رسيدند.
اين افراطيون حرفهاى بلند پروازانه و تندى زدند. نتانياهو در کالج دفاعى اسرائيل چند روز پيش سخرانى کرد و اعلام کرد که اشتباه خروج از غزه را تکرار نخواهيم کرد. از سوى ديگر در لبنان اسرائيلىها باعث دردسر هستند، همچنين در رابطه با طرح صلح عربى اسرائيلىها بايد بيشتر فکر کنند. باراک اوباما از اسرائيلىها درخواست کرده است که در کرانه باخترى شهرک سازى نکنند. اين حداقل درخواستى است که از سوى امريکايىها مطرح است. تمام نمايندگان و مشاوران رئيسجمهور امريکا، معاون وزير خارجه، کلينتون و ميچل به خاورميانه سفر کردهاند تا روند اين اختلافات را بررسى کنند.
اسرائيلىها با تمام اين مواضع تند برخورد مىکنند. از طرف ديگر اوباما دوست دارد که چهره امريکا را در سطح خاورميانه بهبود بخشد و همچنين سعى دارد به سوريه نزديک شود. بشار اسد، رئيسجمهور سوريه هم از اوباما در خواست کرده است که به دمشق سفر کند.
هدف اسرائيل تحکيم موقعيت خودش است و حاضر نيست امتيازى به فلسطينىها بدهد. از طرف ديگر شاهد اين مسئله هستيم که کنگره فتح با نسل جديدى که مىخواهند روى کار بيايند تشکيل مىشود. امروز هدف امريکايىها در بسيارى مسائل ديگر، مانند بهبود چهره امريکا، ديپلماسى است.
اسرائيل بدون پشتيبانى امريکا نمىتواند اقدامى انجام دهد مگر اينکه سناريويى مانند سناريوى اوسيراک1 را در رابطه با ايران تکرار کند. اگر امريکا در مرحله اول اين سناريو شرکت نکند، در مراحل بعدى حضور خواهد داشت و مانند قرار گرفتن در يک عمل انجام شده است، که اين مسئله خطرات و مشکلات زيادى به دنبال خواهد داشت که به مشکلات امريکايىها در افغانستان، پاکستان و عراق مىافزايد.
تثبيت خاورميانه نيز از جمله مسائلى است که امريکا با آن دست به گريبان است. امروز علاوه بر مسائل فوق امريکايىها در سطح منطقه با مسائل ديگرى درگير هستند که مىتوان به کودتايى که در قطر اتفاق افتاد. ناآرامىهاى عربستان، ناآرامىهاى شمال و جنوب يمن که يمن را در آستانه فروپاشى قرار داده است و مشکلات اقتصادى کشورهاى عربى اشاره کرد که تمام اين مسائل خاورميانه را تا مرز انفجار پيش مىبرد.
ممکن است بخشهايى از اين سناريو از طرف اسرائيلىها اجرا شود اما اگر اين سناريو شروع شود پاسخهاى ايران، نماها و حجم و اندازه آن مشخص نيست. اين درحالى است که ايران اعلام کرده است که در اين مورد سکوت نخواهد کرد.
اگر فرض بگيريم که اين سناريو از اين جريان خارج شود، با يک سرى از واقعيتهاى منطقه روبهرو مىشويم. معتقدم که واقعيتهاى منطقه کشش جنگ و نبرد را ديگر ندارد.
ايران مىتواند با توجه به مسائل استراتژيک، تسهيلاتهستهاى و جمعيت که در يک نقطه خاصى در اسرائيل است تکيه کند. اسرائيل آسيبپذير است، اين سناريويى است که مطرح شده است.
امريکا مىخواهد اسرائيل را قانع کند، اسرائيل هم در مرحله اول به دنبال راضى کردن امريکا براى فشار بيشتر و تحريمهاى بيشتر سياسى، اجتماعى و اقتصادى در سطح بينالمللى به ايران است تا ايران اين تحريمها را هم تجربه کند.
برخى از امريکايىها معتقدند که تحريمهاى بيشتر عليه ايران کارساز نيست. نظر شما چیست؟
مراحلى که اکنون در برابر ايران به کار برده مىشود، مانند فشارهاى بينالمللى در زمينههاى مختلف براى افزايش تحريمهايى که آن را تحريمهاى هوشمند مىخوانند، هدفمند است و هدف آن تبديل ايران به شکل آفريقاى جنوبى است تا ديگر هيچ متحدى براى آن باقى نماند.
در متونى که وجود دارد اين مساله را مطرح کردهاند. آن زمان تنها حامى آفريقاى جنوبى اسرائيل بود. تفاوتهايى بين ايران و آفريقاى جنوبى وجود دارد که البته جاى بحث مفصل دارد.
اوباما اعلام کرده است حاضر است در رابطه با ايران بدون پيش شرط به تعامل ديپلماتيک بپردازد، محتواى صحبتهاى امريکايىها اين است که آنها منتظر روند پاسخهاى آينده ايران هستند. اين صحبتى که شما مطرح مىکنيد و مىگوييد اين تحريمها بىفايده است، من با آن مخالف هستم؛ اينکه آنها به اين نتيجه رسيدهاند که تحريمها را بيشتر کنند صحت گفته شما نيست.
اين سناريويى که مطرح شد، در مرحله آخر است که آسيبپذيرى بسيار دارد چرا که افکار عمومى جهان عرب و کشورهاى منطقه با اسرائيل سازگارى ندارند. اين مساله که ممکن است اسرائيل دست به ريسک بزند، عاقبت خوشى براى اسرائيل ندارد. خيلى خطر وجود دارد که منطقه هم کشش آن را ندارد.
سردبير ارشد نشريه تایم در مقاله اخير خود نوشته بود که تحريمهاى بيشتر عليه ايران کارساز نخواهد بود. او مىنويسد که در حوزه بنزين هم آنها موفق نخواهند بود چراکه ترکيه و عراق در اين زمينه همکارى نخواهند کرد. پس اين تحريمها چگونه کارساز خواهد بود؟
اين مساله، مساله فشار از بيرون و انفجار از درون است. لزومى ندارد که ايران آن قدر به دردسر بيافتد که ترکيه،عراق و يا هرجاى ديگر بخواهد به ايران بنزين بدهد. اگر امريکايىها تحريمهاى جديدى را آغاز کنند، معنىاش اين است که وارد فاز جديدى با ايران مىشوند. ممکن است تصويب تحريم بنزين روى ميز اوباما و يا کنگره امريکا باشد ولى به آن عمل نشود، هنوز امريکايىها وارد اين فاز نشدند.
مقامات امريکايى مطرح مىکنند که هر قدر اين تحريمها بيشتر شود اين دولت نيست که ضربه مىخورد، بلکه مردم ايران هستند که ضربه مىخورند و مىخواهند از اين طريق اين مساله را مطرح کنند که اين تحريمها فايده ندارد چراکه مستقيما روى مردم ايران تاثير مىگذارد.
هدف آنها اين است که با اين نوع تحريمها فاصله دولت و مردم را افزايش دهند، اما هدف کلى اين است که تغييرات غيرنظامى و از درون انجام دهند. از نظر نظامى تنها کارى که مىتوانند انجام دهند این است که زمان را براى مساله هستهاى عقب بياندازند، چرا که آنها نمىتوانند اين دانش را از بين ببرند و قطعا پاسخهاى ايران مىتواند منطقه را از کنترل آنها خارج کند. منطقه آمادگى چنين شرايطى را ندارد. اوباما هنوز دنبال تجربه کردن مسيرهاى نرم و غيرنظامى در رابطه با ايران است.
خانم هيلارى کلينتون در آسيا درباره چتر دفاعى در کشورهاى حاشيه خليجفارس صحبت کردند. اين چتر دفاعى را چگونه ارزيابى مىکنيد؟
تمام اين موارد شاخصهايى است که حرفهاى من را ثابت مىکند. عدهاى به هستهاىتر شدن ايران فکر مىکنند که اگر ايران هستهاى شود آنها چه عکس العملى بايد انجام دهند.
آنها مىدانند که اگر اقدامى انجام دهند تهديدى براى خودشان محسوب مىشود.
مساله چتر دفاعى را خيلىها مطرح کردند که امريکايىها معتقدند که اگر به فرض ايران هستهاى هم شود ما چتر دفاعى درست مىکنيم، که در اين صورت تضمين امنيتى به اسرائيل دادهاند. از سوى ديگر اسرائيلىها هم مسئله هواپیماهای جديد خود را مطرح کرده اند. فرانسوىها قراردادهاى را با اماراتىها امضا کردند، روسها با ترکها در رابطه با انرژىهستهاى صحبت کردند و اينها همه در راستاى فرضى است بر هستهاى شدن ايران.
امريکايىها معتدند که اگر ايران به سمت هستهاى شدن بروند ما حاضريم چتر دفاعى درست کنيم، اين چتر دفاعى را امريکايىها در رابطه با ناتو و نيروهاى اروپايى اجرا کردند و هنوز هم خود کشورهاى اروپايى تحت چتر اتمى امريکا هستند.
من فکر میکنم که بهترين روش، روش ديپلماسى است. نه جنگ، خشونت و نفرت که خاورميانه ظرفيت اش را ندارد.
خواستههاى امريکاىها درباره قطعنامههايى در رابطه با خلع سلاح مقاومت در لبنان، تحريم حماس، تفکر دور کردن سوريه از ايران، جايگزين کردن ترکيه به عنوان ميانجى ميان ايران و سوريه، همه اينها حرکتهايى است که امريکايىها آن را يک به يک جلو مىبرند و همزمان سعى مىکنند ايران را منزوى کنند. در حال حاضر مشاهده مىشود امريکايىها در مسير نرم حرکت مىکنند.
نظر شما :