10 چهره خبرساز سال 87 از نگاه ديپلماسى ايرانى
سال 1387 يکى از پر سر و صداترين و پرخبرترين سالها در سالهاى اخير بوده است. در اين ميان چهرههايى به چشم مىخورند که صرف وجودشان آنها را تبديل به چهره و خبرسازان سال کرد و در برخى مواقع خود محور بسيارى از جنجالها، حوادث، وقايع و اتفاقات شدند. در اين ميان تلاش کردهايم به اندازه توانمان 10 چهره برتر سال 1387 را که بيش از همه خبرساز بودهاند در اين جا بياوريم؛
باراک حسين اوباما، نخستين رئيس جمهورى سياه پوسشت تاريخ ايالات متحد امريکا که بىشک يکى از خبرسازترين چهرههاى سال 1386 بود. فردى که آن قدر خصيصه داشت تا او را خبر ساز کند. تبار اسلامى، برخوردارى از نام حسين در اسم کاملش، سياه پوست بودن و بسيارى ويژگىهاى ديگر همه و همه سبب شدند تا وى که با شعار تغيير پا به عرصه انتخابات رياست جمهورى امريکا گذشت در نهايت بر جان مککين، پير سياست ايالات متحد و نماينده حزب جمهوريخواه پيروز شود و خود را به عنوان نخستين رئيس جمهورى استثنائى ايالات متحد امريکا جا بزند. وى با شعار تغيير آمد و توانست با همين شعار هم پيروز شود. اکنون نيز با همين شعار مشغول تغيير در عرصه سياسى ايالات متحد است.
سيد محمد خاتمى، مردى که در کنار ديگر چهرههاى مطرح سياسى دنيا اعلام نامزدى و انصرافش از شرکت در انتخابات آن هم در فاصله تقريبا 40 روز باعث شد تا به يکى از چهرههاى خبر ساز دنيا تبديل شود.
اعلام نامزدی سید محمد خاتمی، برای دهمین دوره ریاست جمهوری ایران بازتاب گستردهای در مطبوعات و رسانههای خارجی و بین المللی داشت. شبکههای العربیه، الجزیره، بیبیسی، سیانان و فرانسه 24 آمدن خاتمی را در راس اخبار خود قرار دادند و هر کدام از دیدگاه خود به تحلیل آمدن خاتمی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری پرداختند. شبکه العربيه بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بهبود چهره بینالمللی ایران و احترام بینالمللی که ایران در آن دوران کسب کرده بود در کنار رضایت نسبى مردم ایران در زمان رياست جمهورى خاتمى را از عوامل مهم در آمدن خاتمى به عرصه انتخابات رياست جمهورى دانسته بود گفته بود، حضور خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ایران میتواند نوید بخش روزهای بهتر باشد.
شبکه سیانان نیز در گزارش خود به اولین گفت و گوی سید محمد خاتمی رئیس جمهوری ایران با این شبکه اشاره کرده و گزارش داده بود، آمدن خاتمی میتواند نوید بخش بازگشت آرامش به عرصه سیاسی منطقه باشد. خاتمی چهره معتدلی بود که با رهبری جریان اصلاح طلبی تلاش داشت، چهره بینالمللی ایران را بهبود بخشد. بهبود روابط با غرب به ویژه اروپا و مطرح شدن پروسه گفت و گوی تمدنها که به یک پروژه جهانی تبدیل شد از دستاوردهای مثبت دوران محمد خاتمی است.
اما انصراف خاتمى از حضور در عرصه انتخابات چه بسا بيش از اعلام نامزديش خبرساز شد. شبکه العربيه 40 دقيقه برنامه ويژه و ميزگرد براى بررسى دلايل انصراف خاتمى از حضور در عرصه انتخابات تشکيل داد و شبکه هاى يورو نيوز، سىانان، بىبىسى و بسيارى از شبکههاى ديگر کنارهگيرى خاتمى از عرصه انتخابات را شوکى بزرگ براى جبهه اصلاحطلبان توصيف کردند. شوکى که معلوم نيست حتى با گذر زمان و حضور جدى مير حسين موسوى مردى که پيش از اين اصلاح طلبان تلاش بسيارى براى حضورش در انتخابات کردند، بتواند برطرف شود.
جورج واکر بوش، رئيس جمهورى سابق ايالات متحد همواره يکى از چهرههاى خبرساز 8 سال گذشته جهان بوده است. وقايع 11 سپتامبر، حمله به افغانستان و عراق رخدادهايى بودند که باعث شده بود، جورج بوش هميشه خبرساز رسانههاى جهان باشد. اما در سال 87 اين آخرين سفر بوش به عراق بود که ضمن مصادف شدن با يک حادثه نادر وى را به يکى از چهرههاى خبرساز سال تبديل کرد. وی پس از امضای توافقنامه به همراه نوری مالکی نخست وزیر عراق به جمع خبرنگاران آمد و پس از ایراد سخنانی با حرکت ناگهانی یک خبرنگار جوانی عراقی مواجه شد که به طرفش کفشهایش را پرتاب کرد و به او دشنام داد. این خبرنگار عراقی که منتظر زيدى نام دارد و متولد بغداد است، به هنگام پرتاب کفشهایش به بوش گفت: «اين بوسه خداحافظى است، سگ!»
حرکت این خبرنگار 28 ساله به اندازهای غیر مترقبه بود که بهت همگان حتی روزنامهنگاران و خبرنگاران حاضر را برانگیخت. نوری مالکی از این حرکت به اندازهای یکه خورد که غضب و ناراحتی در چهرهاش به وضوح دیده میشد. وی حتی دستش را در برابر صورت رئیس جمهوری امریکا گرفت تا ضربه کفش دوم به وی اصابت نکند. البته این حادثه به رئیس جمهوری امریکا آسیبی وارد نکرد.
خبرنگار جوان عراقی در شبکه بغدادیه، که یک شبکه عراقی نزدیک به بعثیها است و به گفته منابع عراقی نزدیک به دیپلماسی ایرانی با حمایت رغد صدام، دختر صدام حسین رئیس جمهوری مخلوع عراق اداره میشود. شبکهای که در بسیاری مواقع دقیقا از عقاید و منافع بعثیها حمایت میکند و مواضعی ضد ایرانی و امریکایی دارد.
پس از حادثه، نیروهای امنیتی به این خبرنگار حمله کرده و وی را با کتک از محل کنفرانس خارج کردند. جورج بوش رئیس جمهوری امریکا پس از این حادثه تلاش کرد، خبرنگاران را آرام کند و فضا را به حالت اولیه خود بازگرداند. خبرنگاران حاضر در این نشست اقدام خبرنگار بغدادیه را ناپسند دانسته و خطاب به رئیس جمهوری امریکا گفتند، وی نماینده ملت عراق نیست.
جورج بوش، پس از آن با خنده و شوخی به حضار گفت: «شماره اين کفش 10 بود.»
وی سپس به خبرنگاران گفت: «من دلیل این کار خبرنگار بغدادیه را نفهمیدم. ولی میدانم وی نماینده ملت عراق نیست. ما در عراق کار سختی را آغاز کرده و به سرانجام رساندیم. مردم عراق توانستند با سقوط رژیم بعثی به آزادی و حقوقشان برسند. اما به هر حال این رفتار نیز خود نشان از دموکراسی و آزادی بیان در عراق دارد که یک نفر این گونه آزادانه میتواند اعتراضش را به من نشان دهد.»
ساموئل فيليپز هانتيگتون، پژوهشگر و سياستمدارى که با طرح نظريه برخورد تمدنها بحث و جدلهاى بسيارى در جهان برانگيخت و با مرگش يکى از چهرههاى خبرساز جهان شد. ساموئل هانتينگتون در 18 آوريل سال 1927 در نيويورک در يک خانواده مهاجر انگليسى به دنيا آمد. وى از کارشناسان سياسى امريکا بود که در سال 1993 و 1996 بخاطر ارائه نظريه برخورد تمدنها که نظريهاى براى نظم نوين جهانى بعد از پايان جنگ سرد و فروپاشى اتحاد جماهير شوروى به شمار مىرفت، معروف شد. هانتينگتون پيش از آن نيز به خاطر تحليلهايى که درباره رابطه دولت نظامى و غيرنظامى ارائه کرده بود و برای تحقيق درباره کودتاها مشهور شده بود.
اخيراً وى تحليل تازهترى درباره تهديدهايى ارائه کرد که مهاجرتهاى کنونى براى امريکا را به همراه آورد.
هانتينگتون از دانشگاه ييل در سن 18 سالگى فارغ التحصيل شد و در نيروى زمينى ارتش امريکا خدمت کرد و درجه ليسانس علوم انسانى خود را از دانشگاه شيکاگو گرفت و دکتراى علوم سياسى خود را نیز از دانشگاه هاروارد کسب کرد. وی در سن 23 سالگى شروع به تدريس کرد و از سال 1950 تا کنون به مدت 58 سال از اعضای دانشگاه هاروارد بوده است. هانتينگتون روز سهشنبه 24 دسامبر در مارتاز وينيارد در ايالت ماساچوست از دنیا رفت.
الکسى دوم، مردى که به دليل مقاومت قاطعانهاش در برابر استبداد و دين ستيزى کمونيسم به ويژه در دوران ديکتاتورى سياه ژوزف استالين به نماد مقاومت دينى روسيه در برابر کمونيسم معروف شد. وی صبح روز جمعه 5 دسامبر مصادف با 15 آذر در محل اقامت شخصى خود در جنوب مسکو در سن 80 سالگی در گذشت. وی به مدت 18 سال رهبری کلیسای ارتدوکسال روسیه بود.
الکسى دوم هفتم ژوئن سال 1990 بعنوان اسقف اعظم کليساى ارتدوکس روسيه انتخاب شد و تا هنگام مرگ رياست کليساى ارتدوکس روسيه را برعهده داشت. وى که اصليت استونيايى داشت در فوريه سال 1929 ميلادى در خانواده مذهبى در شهر تالين، پايتخت استونى بدنيا آمد و از کودکى در کليسا تحت نظر پدرش که روحانى مسيحى بود خدمت مى کرد.
وى از سال 1944 تا 1947 کشيش رسمى کليسا پاول در تالين بود و در مدرسه روسى تحصيل کرد و در سال 1947 براى ادامه تحصيل به سنت پترزبورگ رفت و در سال 1961 به معاونت امور بين الملل کليساى ارتدوکس روسيه انتخاب شد و تا رسيدن به مقام اسقف اعظم مناصب متعددى را در جامعه روحانى شوروى بر عهده داشت.
نام الکسی دوم با دوره احیای معنوی روسیه عجین شده است. در زمان حیاتش کلیسای ارتدوکسال روسیه امکان آزادی فعالیت مذهبی، آموزشی و خیريه را پیدا کرد و در کنار احیای کلیساهای مختلف، هزاران صومعه، دیر و بیش از صد مرکز آموزش مذهبی دایر ساخت.
زمانی که استالین در روسیه به قدرت رسید بر اساس مخالفت شدیدش با مذهب و هر آیین دینی دستور به تخریب کلیسای جامع ارتدوکس روسیه را داد که بر اساس آن این کلیسا با خاک یکسان شد. کلیسای جامع ارتدوکس روسیه تا پایان حیات اتحاد جماهیر شوروی هرگز پا نگرفت و نتوانست مجددا احیا شود. تا این که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و روی کار آمدن بوریس یلتسین، رئیس جمهوری اسبق روسیه و نخستین رئیس جمهوری این کشور پس از فروپاشی کمونیسم، به واسطه دوست صمیمی و بسیار نزدیکی که با وی داشت، وی توانست مجددا کلیسای جامع را بنا کند و پس از آن با حمایت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری سابق روسیه و نخست وزیر فعلی بر عظمت و بزرگی آن بیفزاید.
در مراسم خاکسپاری اسقف اعظم روسیه، آیت الله تسخیری رئيس مجمع تقريب مذاهب اسلامى نیز حضور داشت. وی در این باره گفت: «از جانشين الکسى دوم مى خواهم با توسعه و تحکيم محبت ميان مسيحيان و مسلمانان راه اسقف اعظم روسيه را ادامه دهد. الکسى دوم از چهره هايى بود که او را بعنوان مرد گفت و گو در جهان مى شناختند و به تسامح و همکارى ميان اديان اعتقاد داشت.»
شيخ محمد طنطاوى، شيخ الازهر که ديدارش با شيمون پرز رئيس جمهورى اسرائيل جنجال گستردهاى در رسانههاى جهان به وىژه رسانههاى عربى وجود آورد. این جنجال تا بدانجا رسیده که برخی از رسانهها و شخصیتهای عربی خواستار برکناری شیخ محمد طنطاوی از ریاست الازهر شدند.
طنطاوی در واکنش به انتقادها علت مصافحه با رئیس جمهوری اسرائیل در نیویورک را تصادفی و در گفت و گو با روزنامه کویتی الجریده، گفت: «پیش از این با شیمون پرز آشنایی نداشتم و مصافحهام کاملا اتفاقی رخ داد. در خلال دیدار با هیئت ها و گروه های شرکت کننده در یکی از نشست های کنفرانس گفت و گوی ادیان در نیویورک این مصافحه صورت گرفت و مسئله مورد توجه این است که در این نشست با بیش از 20 شخص در آن واحد با حسن نیت کامل دست دادم که از جمله آنها شیمون پرز رئیس جمهوری اسرائیل نیز بود. دست دادنم با پرز امری کاملا تصادفی بود و از پیش برنامه ریزی و با قصد قبلی صورت نگرفته بود. من با پرز توافقنامه عقب نشینی از فلسطین را امضا نکردم که این چنین سرو صدا به پا کرده است.»
وی همچنین کسانی را که عادی سازی روابط با اسرائیل را رد میکنند افرادی ترسو و جاهل دانست. بسیاری بر این باورند که بی پروایی وی در ایراد این سخنان به این دلیل است که وی از سوی دولت حسنی مبارک رئيس جمهورى مصر حمایت میشود و روابط بسیار گرمی با وى دارد. طنطاوی تاکید کرد، هر کس نتواند با دشمن خود رو به رو شود، ترسو است.
پرويز مشرف، رئيس جمهورى سابق پاکستان که پس از يک کش مکش طولانى با احزاب و مخالفان سياسىاش پذيرفت از سمت خود استعفا داده و عرصه براى حضور مخالفانش در قدرت هموار کند. وی از سال 1999 در یک کودتا علیه نواز شریف قدرت را در دست گرفته بود و سرانجام پس از 9 سال قدرت را واگذار کرد. وى به اين شرط استعفا داد که امنيتش کاملا تضمين شده و در پاکستان بدون هيچ گونه فشارى اقامت داشته باشد. پس از استعفاى مشرف آصف على زردارى، همسر بىنظير بوتو نخست وزير سابق پاکستان به انتخاب نمايندگان پارلمان پاکستان جانشين وى شد.
رادوان کارادزيچ، معروف به قصاب بالکان که خون صدها بىگناه بوسنيايى را ريخت، پس از 13 سال در صربستان دستگير شد. هنگامى که خبر بازداشتش منتشر شد تمام رسانههاى جهان تيتر نخست خود را با عناوين مختلف به بازداشت وى اختصاص دادند.
دادگاه جنایات جنگی سازمان ملل متحد در لاهه، هلند، رادوان کارازدیچ را به اتهام نسل کشی و دیگر جرایم، از جمله رهبری کشتار نزدیک به 8 هزار مسلمان در سربرنیتسا تحت پیگرد قانونی قرار داده بود. وی به برکت کمک های شبکه هواداران خود، که منابع مالی و مخفیگاه های وی را تامین می کردند، از سیزده سال پیش تاکنون از اجرای عدالت گریخته بود. جنگ سربرنیتسا هولناک ترین جنگ اروپا پس از جنگ جهانی دوم شناخته شده است. وی همچنین متهم است که با اجرای طرح محاصره سارایوو موجب کشته شدن بیش از 12 هزار نفر شده است.
رادوان کارادزیچ، سومین شخصی خواهد بود که در 6 سال گذشته در دادگاه جنایات جنگی سازمان ملل متحد محاکمه می شود. پیش از این چارلز تیلور، رئیس جمهورى سابق لیبریا، و اسلوبدان میلوسویچ، رئیس جمهورى پیشین صربستان، در این دادگاه محاکمه شده بودند.
مارک فلت، یکی از مقامهای ارشد که در دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون ماجرای واترگیت را در روزنامه واشنگتن پست، افشا کرد، با مرگش در سن 95 سالکى در سال 87 به يکى از چهرههاى خبرساز جهان تبديل شد.
فلت در دوران رياست جمهورى ريچارد نيکسون از مقامهای ارشد افبىآى امريکا بود که با ارائه اطلاعات به خبرنگاران روزنامه واشنگتن پست با افشای واترگيت باعث برکنارى ريچارد نيکسون، رئيس جمهوری اسبق ايالات متحد شد.
در آن زمان فلت به عنوان فردى ناشناس اين اقدام را انجام داد، اما پس از 30 سال يعنى در سال 2005 وى اعتراف کرد، آن فرد ناشناسى که اطلاعات را در اختيار مطبوعات امريکا قرار داد، کسى جز وى نبوده است. مارک فلت که اقدام او در فاش ساختن اطلاعات به عقيده کارشناسان مشکوک به نظر مىرسيد، بر اثر بيمارى قلبى جان باخت.
رسوايى واترگيت بين سالهاى 1972 تا 1975 در هتلى به همين نام در واشنگتن اتفاق افتاد که منجر به استيضاح و سپس کنارهگيرى ريچارد نيکسون، رئيس جمهوری وقت ايالات متحده امريکا شد.
در آن جريان در طول انتخابات رياست جمهورى ايالات متحده تعدادى از ماموران افبىآى وارد ساختمان هتل واترگيت، محل استقرار ستاد انتخاباتى حزب دموکرات ايالات متحده شدند و دستگاههاى شنود کار گذاشتند و سپس اسناد و مدارکى را براى اهداف مختلف به سرقت بردند.
اين اقدم غير قانونى با پيدا شدن يک نوار کاست توسط يک مامور حراست هتل بطور تصادفى لو رفت و روزنامه واشنگتن پست از طريق دو تن از روزنامه نگاران خود به نامهاى باب وودوارد و برنشتاين آن را فاش کردند.
پس از آنکه مشخص شد کنگره به استيضاح نيکسون راى خواهد داد، وى در شب 8 اوت 1974 از سمت خود کنارهگيرى کرد. نيکسون نخستين رئيس جمهوری امريکا بود که از سمت خود استعفا داد. جرالد فورد، معاون نیکسون میگوید: «شب استعفا نیکسون مرا به دفترش در کاخ سفید فرا خواند و به من گفت بیا به حال خود و امریکا بابت این رسوایی گریه کنیم. نیکسون آن شب نزدیک به 40 دقیقه گریه کرد.»
محمود درويش، شاعر و مبارز فقيد فلسطينى که هميشه با اشعارش در برابر تجاوز اسرائيلىها مقاومت مىکرد، در سال 87 در بيمارستانى در ايالات متحد در سن 67 سالگى در اثر حمله قلبى جان سپرد تا جامعه جهانى در سوگ يک شاعر مبارز فلسطينى بنشيند. محمود درويش در 13 مارس 1941، در دهکدهاى از فلسطين به نام "بروه" متولد شد. با به آتش کشيده شدن اين دهکده توسط اسرائيل، درويش شش ساله به همراه خانواده راهى لبنان شد و مراحل پيشرفت را در اين کشور تاريخى و باستانى طى کرد. محمود درويش، از چهارده سالگى با خاطره اى تلخ از دوران کودکى بر باد رفته توسط اسرائيلى ها، مبارزه را آغاز کرد و در شهر حيفا به زندان افتاد. وى پا به پاى مبارزه در فکر ادامه تحصيل بود و براى همين براى تحصيل ابتدا راهى مسکو و سپس قاهره شد. محمود درويش چند سال عضو کميته اجرايى سازمان آزادى بخش فلسطين نيز بود. وى همچنين رئيس اتحاديه نويسندگان فلسطينى و بنيانگذار يکى از مهمترين فصلنامههاى ادبى و مدرن جهان عرب به نام "الکرمل" بود که مجموعه اى از بهترين هاى آثار ادبى دنياى عرب شناخته مى شود. وى به همراه ژاک دريدا و پىير بورديو پارلمان بينالمللى نويسندگان را تاسيس کردند. اين اقدامات محمود درويش براى هميشه نام او را بهعنوان شاعر فلسطينى و عاشق شعر و ادب بومى، که نگاهى عميق به جهان پيرامون خود نيز داشته، به يادگار گذاشت.
نيکولا سارکوزى رئيسجمهور فرانسه در پيام تسليتى که به مناسبت درگذشت محمود درويش براى مردم فلسطين ارسال کرد، اين شاعر برجسته را نظارهگر و بازيگر زمان خود دانسته و صلجطلبى او را ستودنى توصيف کرد.
"از آنجا آمدهام با کوله بار خاطراتم،
با بار فانی هستیام، و مادرم
و خانهای با هزار روزنه،
و برادران و رفقا
و زندانم
با پنجرهای سرد"
نظر شما :