فاصله از واقعیت، غیبت دانش و بحران تجربه

نقدی بر تحلیل‌های رسمی در ایران

۲۶ فروردین ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۲۲۳۵ اخبار اصلی اخبار داخلی
علیرضا محمدی نیگجه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تحلیل روابط بین‌الملل، فراتر از روایت‌گری رخدادها، تلاشی است برای شناخت منطق قدرت، ساختارهای نظام جهانی، و درک روندهای تاریخی که بر سیاست خارجی کشورها اثر می‌گذارد. در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه‌ای و جهانی با چالش‌های پیچیده روبه‌روست، کیفیت تحلیل‌های ارائه‌شده در رسانه‌ها و نهادهای رسمی، بیش از گذشته اهمیت یافته است. با این‌حال، شاهدیم که بخش بزرگی از تحلیل‌ها، به‌ویژه آنچه در رسانه‌های رسمی و جمعی بازتاب می‌یابد، از عمق نظری، دقت مفهومی و واقع‌گرایی لازم برخوردار نیستند.
نقدی بر تحلیل‌های رسمی در ایران

نویسنده: علیرضا محمدی نیگجه، دکتری روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: در یکی از برنامه‌های تلویزیونی داخلی، مردی با عنوان «دکتر» در حال تحلیل مسائل خاورمیانه است. ظاهرش آشفته است: ریشی نامرتب، نگاهی میان اضطراب و هیجان، و کلامی شتاب‌زده که بدون ساختار فکری منسجم واژه‌ها از دهانش خارج می‌شوند. نه نشانی از تحلیل سیستماتیک وجود دارد، نه بهره‌ای از ادبیات تخصصی روابط بین‌الملل. روی تصویر، زیر نامش عنوان «کارشناس مسائل بین‌الملل» نقش بسته؛ لقبی پرطمطراق برای کسی که بیشتر به واعظی شوریده‌حال شباهت دارد تا تحلیل‌گری آشنا با منطق قدرت.

تحلیل او از نظم جهانی به‌طرز چشمگیری ساده‌انگارانه، و در مواردی به‌شکلی کودکانه و تخیلی ارائه می‌شود؛ گویی روابط بین‌الملل صرفاً صحنه‌ای از نبرد خیر و شر است و پیروزی نهایی نیز از پیش‌تضمین‌شده است. هنگامی که به نام «ایران» می‌رسد، لحن صدایش ناگهان آرام و سنگین می‌شود؛ با صلابتی مصنوعی سخن می‌گوید، چنان‌که گویی در حال قرائت بیانیه‌ای تاریخی و غیرقابل مناقشه است. با اعتماد به نفسی بی‌پشتوانه، اعلام می‌کند جمهوری اسلامی ایران به‌زودی ایالات متحده را به زانو درخواهد آورد و آمریکا در مسیر فروپاشی قرار دارد، بی‌آن‌که کمترین اشاره‌ای به اصول توازن قوا، محدودیت‌های ساختاری نظم جهانی، یا منافع و کنش سایر بازیگران نظام بین‌الملل داشته باشد.

دیدن چنین صحنه‌هایی در رسانه‌های جمعی کشور دیگر عجیب نیست؛ بخشی از روزمرگی رسانه‌ای ما شده‌اند. روایت‌هایی سطحی، غیرنقادانه و ایدئولوژیک که بیشتر برای تأیید خودمان طراحی شده‌اند تا برای درک واقعیت پیچیده جهان. این‌ها بازتابی‌ست از خلاء نهاد تحلیلی واقعی در فضای عمومی، جایی که به‌جای تحلیل مبتنی بر علم و تجربه، هیجان و شعار جایگزین شده‌اند.

تحلیل روابط بین‌الملل، فراتر از روایت‌گری رخدادها، تلاشی است برای شناخت منطق قدرت، ساختارهای نظام جهانی، و درک روندهای تاریخی که بر سیاست خارجی کشورها اثر می‌گذارد. در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه‌ای و جهانی با چالش‌های پیچیده روبه‌روست، کیفیت تحلیل‌های ارائه‌شده در رسانه‌ها و نهادهای رسمی، بیش از گذشته اهمیت یافته است. با این‌حال، شاهدیم که بخش بزرگی از تحلیل‌ها، به‌ویژه آنچه در رسانه‌های رسمی و جمعی بازتاب می‌یابد، از عمق نظری، دقت مفهومی و واقع‌گرایی لازم برخوردار نیستند.

کارشناسان مدرک‌دار اما کم‌مایه

یکی از دلایل اصلی ضعف تحلیل‌ها، در خود تحلیل‌گران نهفته است. بسیاری از افرادی که با عنوان «کارشناس روابط بین‌الملل» معرفی می‌شوند، اگرچه مدرک دانشگاهی دارند، اما نه از دانش نظری عمیق برخوردارند، نه تجربه میدانی دارند و نه به مهارت‌های بین‌المللی مجهز هستند. بیشتر آن‌ها فارغ‌التحصیل دانشگاه‌هایی‌اند که به‌جای پرورش نگاه انتقادی، گفتمان ایدئولوژیک خاصی را بازتولید می‌کنند. در چنین فضاهایی، به جای تربیت تحلیل‌گران مستقل و آگاه، افرادی تربیت می‌شوند که صرفاً به تکرار کلیشه‌ها و توجیه تصمیم‌های از پیش‌گرفته‌شده می‌پردازند. نتیجه، تحلیلی سطحی، محافظه‌کارانه و دور از واقعیت است

فاصله با جهان، ضعف در زبان و تجربه بین‌المللی

بسیاری از این تحلیل‌گران رسانه‌محور، نه تنها در ادبیات تخصصی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل عمق کافی ندارند، بلکه تجربه زیسته بین‌المللی، سفرهای پژوهشی یا حضور در کنفرانس‌ها و مجامع آکادمیک جهانی را نیز تجربه نکرده‌اند. به همین دلیل، افق تحلیلی آنان عمدتاً به چارچوب‌های داخلی محدود می‌ماند و در مواجهه با پیچیدگی‌های نظم جهانی و منطق تعامل قدرت میان بازیگران مختلف به ساده‌سازی یا خطاهای فاحش دچار می‌شوند.

تحلیل‌گری یا بازخوانی ایدئولوژیک؟

در فضایی که ایدئولوژی به جای روش علمی می‌نشیند، تحلیل‌گر به‌جای آن‌که ساختارها را تحلیل کند، به توجیه تصمیمات و تحکیم گفتمان رسمی می‌پردازد. این تحلیل‌ها، نه ابزار تصمیم‌سازی برای سیاست‌گذار، بلکه روایت‌هایی خطی و آرمان‌گرایانه‌اند که تنها مخاطب داخلی را راضی می‌کنند. آن‌چه در این فضا تولید می‌شود، تحلیل نیست؛ بازتولید گزاره‌هایی اطمینان‌بخش برای حفظ وضعیت موجود است.

تحلیل‌گر یا راوی؟

تبدیل تحلیل‌گر به راوی، محصول نهادینه‌شدن رویکرد قصه‌محور در ذهنیت بسیاری از کارشناسان رسمی است. آنان اغلب جهان را در قالب دوگانه‌های خیر و شر، مظلوم و ظالم، و با منطق پیروزی حق بر باطل تحلیل می‌کنند. این نوع روایت‌گری، بیشتر از جهان‌بینی مذهبی آنان ناشی می‌شود تا قواعد تحلیل در روابط بین‌الملل. باید اذعان کرد که دین در ایران جایگاه فرهنگی مهمی دارد، اما وقتی به‌جای ابزار فهم، به عینک تفسیر جهان تبدیل می‌شود، تحلیل‌گر دیگر به درک منطق قدرت جهانی قادر نخواهد بود.

خیال‌پردازی به‌جای واقع‌گرایی

در جهانی که تصمیمات بر اساس موازنه قدرت، منافع ملی و منطق استراتژیک گرفته می‌شود، تحلیل‌هایی که بر مبنای آرمان‌گرایی یا پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک بنا شده‌اند، کارکرد عملی ندارند. تحلیل‌گر واقعی، باید بتواند ساختارها را درک کرده، رفتار بازیگران را پیش‌بینی کند و امکان‌های تصمیم‌گیری را افزایش دهد. این امر، بدون واقع‌گرایی، بدون درک تاریخی و بدون تسلط بر نظریه‌های بین‌المللی، امکان‌پذیر نیست.

خلاء تئوریک و روش شناسی

یکی از مهم‌ترین معضلات در فضای تحلیل روابط بین‌الملل در ایران، ضعف جدی در حوزه روش‌شناسی است. بسیاری از تحلیل‌گران نه تنها با چارچوب‌های روش‌شناختی کلاسیک و معاصر آشنایی ندارند، بلکه حتی ضرورت بهره‌گیری از روش علمی برای تولید تحلیل را احساس نمی‌کنند. فقدان درک روش‌شناسی، باعث شده تحلیل‌ها از انسجام درونی، منطق علّی و قابلیت ارزیابی تجربی برخوردار نباشند. این در حالی است که بخش قابل توجهی از این تحلیل‌گران حتی شناختی ابتدایی از نظریه‌های روابط بین‌الملل ندارند و درک درستی از مفاهیمی مانند توازن قوا، منافع ملی، آنارشی نظام بین‌الملل یا عقلانیت استراتژیک ندارند. تحلیل‌گری که ابزار روش‌شناسی در اختیار ندارد و نظریه‌های بنیادین حوزه تخصصی خود را درک نکرده است، ناگزیر به روایت‌گری پناه می‌برد و در نتیجه، توانایی تمایز میان تفسیر علمی و داوری شخصی را از دست می‌دهد. این خلاء، از جمله آسیب‌های ریشه‌ای‌ست که عملاً مانع شکل‌گیری گفتمان تحلیلی حرفه‌ای در کشور شده است.

نتیجه‌گیری

تحلیل روابط بین‌الملل به عبور از تحلیل‌های مونولوگ‌محور و تبلیغاتی نیازمند است. در جهانی پیچیده و سیال، تحلیل‌گر نه تنها باید زبان جهانی را بفهمد، بلکه باید بتواند گفتمان بومی را به آن زبان ترجمه کند. تحلیل‌گران آینده ایران، اگر بخواهند در فضای فکری جهانی دیده شوند، باید از سایه تکرار، توجیه و روایت‌گری عبور کنند و به کنش‌گران فعال تولید اندیشه بدل شوند. این مسیر، نه تنها ممکن بلکه ضرورتی حیاتی برای سیاست‌گذاری آگاهانه در ایران امروز است.

به‌رغم وضعیت فعلی، خوشبختانه ظرفیت‌های امیدبخشی نیز در حال شکل‌گیری است. نسل جدیدی از دانشگاهیان و تحلیل‌گران، با آشنایی با نظریه‌های مدرن، زبان‌های بین‌المللی و تجربه زیسته در محیط‌های علمی جهانی، در حال ورود به عرصه سیاست‌پژوهی هستند. مراکز پژوهشی مستقل، دانشگاه‌های فعال در حوزه علوم سیاسی و رسانه‌های بازتر، می‌توانند بستری برای بازتعریف نقش تحلیل‌گر در ایران فراهم کنند.

کلید واژه ها: تحلیل تحلیل روابط بین الملل چارچوب تحلیلی مبانی تحلیل سیاست بین الملل تحلیل سیاست خارجی تحلیل سیاست بین الملل ایران جمهوری اسلامی ایران علیرضا محمدی نیگجه


( ۲ )

نظر شما :