چالش میان تهران و واشینگتن، میانبری برای فرصت
جنگ دور و صلح نزدیک است

دیپلماسی ایرانی: دور اول مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط با توجه به بیانات و بیانیه های طرفین امیدها به توافق و صلح را نزدیک و عدم توافق و جنگ را دور نشان می دهد.
در این میان دشمنان بیرونی و متحدین درونی آنان، سعی وافر خواهند داشت تا با به بنبست کشاندن مذاکرات، کماکان فضای تنش را حفظ و حتی بر شدت آن بیفزایند. اما بارقه های امید ناشی از عقلانیت و تدبیر در پیش گرفته شده توسط تهران و واشینگتن پس از چهار دهه چالش به آرامی زنده شده و این تحلیلی از سر خوش بینی نیست، بلکه برخاسته از شرایط و الزامات اجتنابناپذیری است که صلح و توافق را به تهران و واشینگتن تحمیل کرده است.
مسیر مذاکرات دشوار و توافق آسان نبوده و در روند پیش رو با فراز و نشیب هایی همراه خواهد شد ولی دورنمای آن بیش از تاریکی، نوید روشنایی را می دهد.
در ارتباط به چرایی دور شدن از سایه جنگ میان ایران و آمریکا ، یاداشت ۱۹ اسفند اینجانب در دیپلماسی ایرانی می تواند به برخی علل راهبردی در خوشبینی به توافق کمک کند. در آن یادداشت که با عنوان «جنگی نخواهد شد» منتشر شد، نوشته شد که «ایران و ایرانیان در تمامی جهات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تغییر و پوست اندازی کردهاند و تهران بیش از همه و در حاشیه واشینگتن از این امر آگاهی داشته و یکی از دلایل مهمی که جنگ را از ایران دور می کند همین تغییرات است. نه ایران، نه آمریکا، نه اسرائیل و نه روسیه و نه اغلب همسایگان و اروپا جنگ به معنای کلاسیک آن را خواهان نبوده و نیستند. علیرغم طبلهای به صدا در آمده جنگ در رسانه ها، جنگی در کار نخواهد بود. ادبیات بهکار گرفته شده ار سوی رهبران ایران و آمریکا بیش از جنگ، بوی صلح و رسیدن به تفاهمی را می دهد که در آن بشود آبرومند به صلح رسید. در اظهارات و پیام های رد و بدل شده میان ایران و آمریکا، محور اصلی کماکان مسئله هسته ای و چگونگی توافق نسبت بدان است. طرح موضوعات نیروهای مقاومت و برد موشکی امری حاشیه ای و پوششی از سوی آمریکاست. در حال حاضر نیروهای جبهه مقاومت مفهوم سنتی خود را از دست داده و با محدودیت مانور مواجه شده و عملا تا حدود زیادی از دور اثرگذاری خارج شده است. مسئله موشکی نیز با توجه به برتری هوایی اسرائیل از یک سو و ملاحظات حفظ توازن قوا در سطح منطقه خاورمیانه، ملاحظهای حاشیه ای و مذاکراتی قابل معامله خواهد بود.»
در ادامه این یادداشت گفته شد که «ایران اگر اهمیت ژئوپلیتیک برای آمریکا دارد، باید در حدی توانا بماند که ترتیبات موازنه قدرت در خاورمیانه به گونه ای برهم نخورد که به تسلط و بر آمدن قدرتی دیگر منجر شود. حفظ معادلات قدرت یک اصل خدشه ناپذیر از نگاه واشینگتن و مسکو در خاورمیانه بوده است. چالش میان تهران و واشینگتن نباید به بر آمدن آنکارا یا ریاض منجر شود و اگر در دوره ای تحولی در این مسیر رخ دهد حتما با ابزارهای مختلف، کشورهای منطقه به تنظیمات تعریف شده بازگشت داده خواهند شد. اینجا خاورمیانه است، دیروز روز ایران بود که ماندگار نشد و امروز روز ترکیه است که ماندگار نخواهد ماند. کشورهای این قطعه از جهان بیش از آن که بازی ساز باشند، بازیگر نقش های تعریف شده اند و اگر از نقش تعیین شده تعدی کنند، تنظیم خواهند شد. به هر حال ترامپ نیز علی رغم صدای بلند، به دنبال آن است که جنگی رخ ندهد. اگر بهراستی او سیاستمداری تاجار مسلک باشد که هست، راه تجارت از صلح و امنیت هموار می شود. زخم های ناشی از ناملایمات و بحران های پیچیده و چند وجهی که روزهای تلخی را بر مردم ایران رقم زده است، خواهد گذشت و ماندگار نخواهد شد. ایران و ایرانیان در تمامی جهات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تغییر و پوست اندازی کردهاند و تهران بیش از همه و در حاشیه واشینگتن از این امر آگاهی داشته و یکی از دلایل مهمی که جنگ را از ایران دور می کند همین تغییرات است.»
در پایان آن یادداشت یادآور شدیم که «اگرچه ممکن است در این فراز نوشتار خوش بینی نهفته باشد اما میدانیم که مذاکرات پنهان، مستقیم و غیرمستقیم میان ایران و آمریکا سال هاست با فراز و نشیبهایی برقرار است و جواب مثبت آن بهنظر می رسد چندان دور نباشد. علیرغم این که در این روزها بر طبل جنگ کوبیده می شود، صلح از افق پیداست کافیست سخنان رهبران ایران و آمریکا بهخوبی ترجمه و تفسیر شود.»
نظر شما :