تأثیر چهرههایی مانند ایلان ماسک بر سیاست خارجی دولت ترامپ در قبال ایران گزارش میدهد
ایران و ایلان
دیپلماسی ایرانی: از شامگاه دوشنبه و با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، نقش و جایگاه چهرههایی مانند ایلان ماسک در دولت جدید آمریکا بیش از پیش مورد توجه قرار خواهد گرفت. مالک شرکتهایی مانند تسلا، اسپیسایکس و شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق)، مشخصا تاکنون دوباره نامش با ایران گره خورده است. به گزارش شرق، در حالی اواخر آبان ماه انتشار خبر مذاکره و دیدار ایلان ماسک با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل به یک حاشیه رسانهای و دیپلماتیک بدل شد که اکنون برخی گزارشات از نقش دوباره ثروتمندترین فرد جهان در آزادی خبرنگار ایتالیایی از ایران حکایت دارد؛ موضوعی که خود ایلان ماسک هم به نوعی آن را تأیید کرده است. در پیوست این نکته و به نوشته مهر، این سرمایهدار آمریکایی در شبکه اجتماعی «ایکس» و در پاسخ به یک کاربر که پرسیده بود آیا گزارشها درباره نقش او در آزادی این خبرنگار ایتالیایی درست است، صرفا به بیان همین جمله بسنده کرد که «من نقش کوچکی داشتم». اشاره ماسک به آزادی چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی است که اوایل دی ماه به اتهام نقض قوانین جمهوری اسلامی در ایران بازداشت و سرانجام ۱۹ دیماه آزاد شد.
پیش از این روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی به نقل از منابع آگاه مدعی شد که ایلان ماسک در تماس با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، موجب آزادی این خبرنگار ایتالیایی شده است. این روزنامه آمریکایی در گزارشش مدعی شده بود «هنگامی که روزنامهنگار ایتالیایی در ماه دسامبر در ایران بازداشت شد، همسرش نگران بود که چچیلیا سالها در زندان باقی بماند؛ بنابراین در میانه مذاکرات مقامات ایرانی و ایتالیایی بر سر مبادله زندانیان دو طرف، همسر سالا تصمیم گرفت پیامی را از طریق یک واسطه برای فردی که احتمالا میتوانست در این زمینه نقشآفرینی کند، ارسال کند. نام آن فرد ایلان ماسک بود. به گفته دو مقام ایرانی که از شرایط مبادله این زندانی ایتالیایی اطلاع داشتند، ماسک طی تماس با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، به آزادی سالا کمک کرد. این منابع درخواست کردند که اسامی آنها منتشر نشود؛ زیرا در مورد یک موضوع حساس بحث میکنند».
کانال تماس تهران – ماسک!
علاوه بر رد گفتههای نیویورکتایمز از نقشآفرینی ایلان ماسک در آزادی «سالا» توسط آنتونیو تاجانی، وزیر امور خارجه ایتالیا و نیز اظهار بیاطلاعی جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا در همین رابطه، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران هم آن را تکذیب کرد و گزارش روزنامه آمریکایی را «یک داستانسرایی و خیالبافی رسانهای» توصیف کرد. با این وجود «فردیناندو نلی فروچی»، دیپلمات سابق ایتالیایی در این باره میگوید که «محتملترین گزینه آن است که جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا از ناحیه دولت ترامپ نشانهای دریافت کرده است».
این دومین تماس ماسک و ایروانی طی چند ماه گذشته است که از سوی وزارت خارجه تکذیب میشود. حدود دو ماه قبل هم نشریه نیویورکتایمز طی گزارشی عنوان داشست که ایلان ماسک و امیرسعید ایروانی به مدت یک ساعت در نیویورک دیدار کردند. خبری که اگرچه از سوی ایران تکذیب شد، اما میتواند نقش، جایگاه و نفوذ بالای ماسک در دولت دوم ترامپ را به خوبی روشن کند. با توجه به آنچه عنوان شد و علیرغم تکذیبهای مقامات ایران، ماسک علاوه بر تأیید نقش کوچک خود در ماجرای آزادی خبرنگار ایتالیایی بر ارتباط غیرمستقیم خود با ایران تأکید دارد. همچنان که او در پاسخ به توییتی در مورد نقش خود در آزادی خبرنگار ایتالیایی عنوان داشت که «من هیچ ارتباطی با ایران نداشتم، فقط برخی پشتیبانیها از طرف ما توصیه شده است». با این حال اکنون نقشآفرینی توصیهای ایلان ماسک در آزادی سالا و نیز خبرها دال بر دیدار دو ماه پیش با ایروانی، میتواند مؤیدی بر شکلگیری کانال تماس تهران با این میلیاردر آمریکایی باشد.
ماشین برفروبی در بازگشایی مسیر ایران و آمریکا
در همین باره و آنطور که دنیای اقتصاد هم به نقل از نشریه بلومبرگ گزارش داده «در سایه رویکرد مشاوران دولت دوم ترامپ برای مواجهه با ایران، قرار است که ایلان ماسک نقش ماشین برفروبی را ایفا کند تا به بازگشایی مسیرها کمک کند». این نشریه در ادامه گزارشش به «وجود دو دیدگاه متفاوت در حلقه مشاوران ترامپ در ارتباط با ایران اشاره دارد که درنهایت یک نتیجه را دنبال میکنند و علیرغم یکدستبودن تیم ترامپ برای کلیدزدن پروژه فشار حداکثری، اما نقش متفاوتی برای ایلان ماسک تعریف شده که از قضا پررنگتر از مقامات رسمی دولت ترامپ است». به این معنا که بلومبرگ تصریح میکند «دولت جمهوریخواه با استراتژی صلح از طریق قدرت به دنبال حل مسائل و چالشهای سیاست خارجی است که از اساس با گزینه جنگ و راهکار نظامی متفاوت است».
لذا گزارش مذکور مدعی است که «بازی ماسک ناهمسو با تیم ترامپ نیست، بلکه او نقش ماشین برفروبی را ایفا میکند که به بازگشایی مسیرها منجر خواهد شد. مسیری که البته مستظهر به گزینه فشار برای متقاعدکردن ایران و سایر بازیگران به مذاکره است». بلومبرگ در ادامه نوشته است، «جایگاه تکنوکراتیک ایلان ماسک و شخصیت غیرحزبی و غیررسمی او باعث میشود تا برای بازیگری چون ایران که نمیخواهد با مقامات رسمی دولت ترامپ ارتباط مستقیم یا غیرمستقیمی برقرار کند، ارتباط با شخص ماسک راحتتر و کمتر با پیچیدگیهای ساختاری و سازمانی و حزبی همراه باشد».
به گفته منابع بلومبرگ، درخصوص ایران یک اجماع کلی میان مشاوران کلیدی ترامپ برای بازگشت به استراتژی فشار حداکثری کامل با هدف قراردادن تهران وجود دارد که با یک بسته تحریمی بزرگ شروع میشود که بازیگران اصلی صنعت نفت را تحت تأثیر قرار میدهد و ممکن است در اوایل فوریه رخ دهد. در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، چنین رویکرد مشابهی صادرات نفت ایران را به میزان قابل توجهی کاهش داد. اما حضور شخصیتی همچون ایلان ماسک در دولت ترامپ جدا از نقشی که برای او تعریف شده، نگرانیهایی را نیز برانگیخته است. همچنان که جو بایدن در نطق خداحافظیاش پس از پایان دوره چهارساله ریاستجمهوریاش نسبت به تمرکز خطرناک قدرت در دستان افراد بسیار ثروتمند هشدار داد «یک الیگارشی از ثروت عظیم، قدرت و نفوذ در حال شکلگیری در آمریکاست که به معنای واقعی کلمه تمام دموکراسی ما، حقوق اولیه و آزادیهای ما را تهدید میکند».
فرشید باقریان: ایلان ماسک نقش چندان جدیای در موضوعات سیاست خارجی و مشخصا ایران نخواهد داشت
برخلاف دو گزارش روزنامه نیویورکتایمز و بلومبرگ، فرشید باقریان در گفتوگویی با «شرق»، اساسا این دست گزارشات و ادعاهای رسانهای دال بر نقش مؤثر ایلان ماسک در تنظیم نوع روابط دولت دوم ترامپ با ایران را چندان نزدیک به واقعیت ارزیابی نمیکند و معتقد است «ایران به دلیل ارتباطاتی که با کلانموضوعات سیاست خارجی منطقهای و فرامنطقهای از خاورمیانه گرفته تا مناسباتش با روسیه، چین و همچنین مسئله امنیت اسرائیل و سایر موضوعات دارد، پرونده بسیار کوچکی نیست که بتوان نقشآفرینی، ولو حداقل حداقلی را برای ایلان ماسک قائل بود» و در این قیاس است که تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل «ایران را مانند لوکزامبورگ کماهمیت نمیداند که دولت ترامپ بخواهد با نقشآفرینی ایلان ماسک آن را مدیریت کند».
البته این مفسر ارشد مسائل سیاست خارجی «تلاش برای هرگونه رابطه با ایلان ماسک و برقراری کانال ارتباطی با سایر مقامات دولت ترامپ را حائز اهمیت میداند»، اما در عین حال اذعان دارد «آن چیزی که میتواند سناریوها و مسیر مناسبات تهران - واشنگتن را در چهار سال پیشرو تعیین کند، به تصمیمات دونالد ترامپ و همچنین مواضع فردی مانند مارکو روبیو به عنوان وزیر امور خارجه یا اعضای جلس سنا بازمیگردد، نه مواضع فردی مانند ایلان ماسک که اشراف و آگاهی به حوزه سیاست خارجی ندارد». از سوی دیگر فرشید باقریان اقدام دیروز سهشنبه دونالد ترامپ برای برکناری فردی مانند برایان هوک که قبلتر مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه دولت اول او (ترامپ) بود، مؤیدی بر این میداند که «ترامپ در کلاننگاه خود، حتی برای افرادی مانند برایان هوک هم ارزش چندان زیادی قائل نیست، چه برسد به ایلان ماسک که بخواهد توصیههایی در حوزه پرونده ایران داشته باشد».
البته این تحلیلگر گفتههای خود را به معنای تکذیب برخی تماسهای احتمالی امیرسعید ایروانی با ایلان ماسک یا نقش توصیهای و حمایتی وی (ماسک) در جریان آزادی خبرنگار ایتالیایی نمیداند. با این حال و به زعم او «نباید برای ایلان ماسک نقشی بیشتر از یک چهرهای قائل بود که میتواند در موضوعات سیاست خارجی و بنابر سطح فهم و درک خود، توصیهها یا پیشنهاداتی را برای دونالد ترامپ داشته باشد». به همین دلیل فرشید باقریان در بخش پایانی گپوگفتش با «شرق» «هم ادعای نیویورکتایمز را زیر سؤال میبرد و هم تشبیه بلومبرگ را نادرست میداند چراکه ایلان ماسک نخواهد توانست مانند یک ماشین برفروبی، مسیر مناسبات ایران و آمریکا را همواره کند».
امیرعلی ابوالفتح: کانال ارتباطی ماسک - ایروانی پدیده جدیدی نیست
امیرعلی ابوالفتح هم دیگر کارشناسی بود که در گپوگفت خود با «شرق» و همسو با قرائت فرشید باقریان، قائل به نقش و نفوذ جدی ایلان ماسک، مشخصا در عرصه سیاست خارجی و ترسیم مناسبات دولت دوم ترامپ با جمهوری اسلامی ایران نیست و در همین رابطه یادآور میشود «بهرغم تکذیبیههای وزارت امور خارجه ایران و ایتالیا پیرامون نقشآفرینی ماسک در آزادی چچیلیا سالا و همچنین دیدار آبان ماه با امیرسعید ایروانی، باز نباید نقشی فراتر از جایگاه ایلان ماسک در عرصه سیاست خارجی را برای او متصور بود». چون به باور این تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا «هرچند ایلان ماسک خود را برای یکی از پستهای وزارتی آماده میکند، اما وی ارتباط چندانی با حوزه سیاست خارجی ندارد و نقشآفرینی او به موضعگیریهای فضای مجازی یا انجام مصاحبهها باز میگردد».
ضمن آنکه به گفته این کارشناس «پیش از ایلان ماسک هم جمهوری اسلامی ایران از طریق برخی دیگر از مقامات آمریکایی، کانالهای ارتباطی خود را داشت و برخی اختلافات یا مسائل را از این طریق به نتیجه میرساند». لذا ابوالفتح «طرح برخی گزارهها مانند ایجاد کانال ارتباطی بین «ایروانی و ماسک» را حتی مشروط به صحت و وقوع آن، اتفاق چندان جدی نمیداند که بخواهد به عنوان یک نقطه عطف عمل کند». مفسر ارشد مسائل آمریکا در ادامه ارزیابیاش، نکته مهمتری را متذکر میشود میشود و برخلاف گزارش بلومبرگ که نقش یک ماشین برفروبی را برای ایلان ماسک قائل است، تصریح میکند که «ایلان ماسک به دلیل نفوذ بسیار بالایی که در تفکرات و تصمیمات دونالد ترامپ دارد سعی خواهد کرد از برخی توصیهها و پیشنهادات چهرههای تندروی ضدایرانی مبنی بر اتخاذ سیاست عملی جنگ افروزانه، چه در قالب ضربه یا حمله نظامی و چه در قالب جنگ بلندمدت با تهران جلوگیری کند». چرا که از منظر این تحلیلگر، «ایلان ماسک هم مانند دونالد ترامپ یک قرائت اقتصادی از مسائل دیپلماتیک و سیاست خارجی دارد و به همین واسطه است که اساسا تمایلی به هیچگونه درگیری، جنگ، تنش و حمله نظامی بین ایران و آمریکا قائل نیست».
با چنین خوانشی، ابوالفتح توضیح میدهد که «ایلان ماسک سعی خواهد کرد با همین نفوذ بالای خود نقشی حداقلی را برای جلوگیری از هرگونه درگیری بین تهران و واشنگتن را ایفا کند، هم چنانی که ماسک طرفدار پایان جنگ در اوکراین نیز هست و بر لزوم برقراری آتشبس بین مسکو و کییف تاکید میکند». علیرغم آنچه عنوان شد این کارشناس باز هم به خط تمایز قبلی خود مانور میدهد و مجددا یادآور میشود که «به رغم نفوذ و قدرت بالای ایلان ماسک در تصمیمات دولت ترامپ و جایگاه او در عرصه اقتصادی و تجاری آمریکا، نباید دچار خطای محاسباتی شد و چنین جایگاهی را هم برای ایلان ماسک در عرصه دیپلماتیک و مشخصا تنظیم روابط ایران و آمریکا برای چهار سال پیشرو در دولت دوم دونالد ترامپ قائل بود». چون به گفته ابوالفتح، «نقش و جایگاه اقتصادی ایلان ماسک یک چیز است و مناسبات و اقتضائات مربوط به حوزه دیپلماسی، یک فضای کاملا متفاوت را با افرادی کاملا متمایز طلب میکند که قطعا ایلان ماسک در این چارچوب قرار نخواهد گرفت».
نظر شما :