جاه طلبی‌های نظامی قابل پیش‌بینی در دوره ترامپ

۰۱ دی ۱۴۰۳ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۰۱۴۰ اخبار اصلی آمریکا
نیروی دریایی اکنون کمتر از ۳۰۰ کشتی دارد، در حالی که در پایان دولت ریگان این تعداد ۵۹۲ کشتی بود. این برای حفظ بازدارندگی متعارف از طریق حضور دریایی در ۱۸ منطقه دریایی جهان که فرماندهان جنگنده ایالات متحده آن را از نظر استراتژیک مهم تشخیص داده اند، کافی نیست. کنگره و قوه مجریه باید به هدف داشتن یک نیروی دریایی ۳۵۵ کشتی تا سال ۲۰۳۲، که ترامپ در سال ۲۰۱۷ تعیین کرد، متعهد شوند.
جاه طلبی‌های نظامی قابل پیش‌بینی در دوره ترامپ

نویسنده: رابرت سی اوبرین Robert C. O’Brien

دیپلماسی ایرانی: جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده که روزهای پایانی حکمرانی اش را می گذراند، با سوء مدیریت فاجعه بار خروج از افغانستان، دولت آمریکا را به شدت تضعیف کرد. دولت ترامپ درباره توافقی مذاکره کرد که به دخالت ایالات متحده در جنگ پایان داد، اما ترامپ هرگز اجازه چنین عقب نشینی آشفته و شرم آور را نمی داد. 

از سوی دیگر می توان یک خط مستقیم برای خروج از تصمیم به جنگ ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در اوکراین برای دست کم شش ماه بعد ترسیم کرد. 

پس از اینکه روسیه هشدارهای بایدن در مورد عواقب حمله به اوکراین را نادیده گرفت و با همه تهدیدهای بایدن به اوکراین حمله کرد، بایدن به رئیس جمهوری اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، پیشنهاد داد کی‌یف را ترک کند، که فرار مفتضحانه اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان از کابل در تابستان قبل را تداعی می کند. خوشبختانه زلنسکی این پیشنهاد را رد کرد.

دولت بایدن از آن زمان تاکنون کمک های نظامی قابل توجهی به اوکراین ارائه کرده، اما اغلب در ارسال انواع تسلیحات به کی یف که برای موفقیت به آن نیاز دارد، زمان را کش داده و پا پس کشیده است. 61 میلیارد دلاری که کنگره اخیراً برای اوکراین تخصیص داده – علاوه بر 113 میلیارد دلاری که قبلاً تصویب شده – احتمالاً برای جلوگیری از شکست اوکراین کافی است، اما به اندازه ای نیست که اوکراین را به پیروزی قادر کند. در همین حال، به نظر می رسد بایدن برنامه ای برای پایان دادن به جنگ نداشته باشد.

ترامپ، به نوبه خود، به صراحت اعلام کرده که مایل است حل و فصل جنگ را از طریق مذاکره ببیند و به کشتار پایان دهد و امنیت اوکراین را حفظ کند. رویکرد ترامپ ادامه دادن کمک‌های مرگبار به اوکراین است که توسط کشورهای اروپایی تامین می‌شود، در حالی که درها را برای دیپلماسی با روسیه باز نگه می‌دارد و مسکو را با درجه‌ای از غیرقابل‌پیش‌بینی‌ناپذیری از تعادل خارج می‌کند. او همچنین ناتو را تحت فشار قرار می دهد تا نیروهای زمینی و هوایی را به لهستان بچرخاند تا توانایی های خود را به مرز روسیه نزدیک تر کند و به طور واضح روشن کند که این ائتلاف از تمام خاک خود در برابر تهاجم خارجی دفاع خواهد کرد.

واشینگتن باید مطمئن شود که متحدان اروپایی اش متوجه می شوند که ادامه دفاع آمریکا از اروپا منوط به این است که اروپا نقش خود را انجام دهد؛ از جمله در اوکراین. اگر اروپا می خواهد نشان دهد که در دفاع از اوکراین جدی است، باید این کشور را فوراً به اتحادیه اروپا بپذیرد و از پروتکل بوروکراتیک معمول الحاق چشم پوشی کند. چنین اقدامی پیامی قوی به پوتین خواهد داد که غرب اوکراین را به مسکو واگذار نخواهد کرد. این امر همچنین به مردم اوکراین امیدواری خواهد داد که روزهای بهتری در راه است.

نظامی در حال افول

با رشد چین، سوختن خاورمیانه، و حمله روسیه در اوکراین، ارتش ایالات متحده کاهش تدریجی تاثیرگذاری بر خاورمیانه و خروج از آن را از سر گرفته است؛ سیاستی که در دوره دولت اوباما قبل از توقف در زمان ریاست جمهوری ترامپ آغاز شد. سال گذشته، تنها سپاه تفنگداران دریایی و نیروی فضایی به اهداف استخدامی خود دست یافتند. ارتش امریکا به میزان عجیبی سیاست گذاری های خود را محدود کرد و نیروهای خود را از 65هزار سرباز به 10هزار سرباز کاهش داد. این فقط یک مشکل اداری کموبد پرسنل نیست، بلکه به وضوح نشان می دهد که خانواده های امریکایی تمایلی برای فرستادن فرزندان خود به خاورمیانه ندارند، و نشان دهنده عدم اعتماد جوانان آمریکایی و خانواده هایشان به اهداف و مأموریت های ارتش امریکاست.

در همین حال، ارتش به طور فزاینده ای فاقد ابزارهای مورد نیاز برای دفاع از ایالات متحده و منافع آن است. نیروی دریایی اکنون کمتر از 300 کشتی دارد، در حالی که در پایان دولت ریگان این تعداد 592 کشتی بود. این برای حفظ بازدارندگی متعارف از طریق حضور دریایی در 18 منطقه دریایی جهان که فرماندهان جنگنده ایالات متحده آن را از نظر استراتژیک مهم تشخیص داده اند، کافی نیست. کنگره و قوه مجریه باید به هدف داشتن یک نیروی دریایی 355 کشتی تا سال 2032، که ترامپ در سال 2017 تعیین کرد، متعهد شوند. این نیروی دریایی نسبتاً بزرگتر باید زیردریایی های تهاجمی کلاس ویرجینیا را نیز شامل باشد. همچنین زیردریایی‌های بسیار مهم موشک‌انداز بالستیک کلاس کلمبیا، که بخشی از به اصطلاح سه‌گانه هسته‌ای را تشکیل می‌دهند، تجهیزات و سیستم‌هایی که به واشنگتن اجازه می‌دهند تا سلاح‌های هسته‌ای را از هوا، زمین و دریا مستقر کند.

سایر بخش های سه گانه نیز به بهبود نیاز دارند. به عنوان مثال، کنگره باید برای همه 100 واحد برنامه ریزی شده بمب افکن رادارگریز B-21 که در حال توسعه است، بودجه اختصاص دهد تا جایگزین بمب افکن قدیمی B-2 شود. در واقع، برخی از تحلیلگران استدلال کرده اند که نیروی هوایی به کمتر از 256 فروند از این بمب افکن های تهاجمی نافذ برای انجام یک کمپین پایدار علیه یک رقیب همتا نیاز ندارد. برای جلوگیری از مشکلات خرید B-2 که باعث شد نیروی هوایی به جای 132 فروندی که در ابتدا برنامه ریزی شده بود، تنها 21 فروند هواپیما داشته باشد، هم نیروی هوایی و هم کمیته های کنگره باید با ایجاد شرایط مناسب برای تضمین روند تولید پایدار تلاش کنند.

این سه‌گانه در سال های اخیر اهمیت بیشتری پیدا کرده است زیرا چین و روسیه زرادخانه های هسته ای خود را مدرن کرده اند. چین از سال 2020 حجم زرادخانه خود را دو برابر کرده است: یک توسعه عظیم، غیرقابل توضیح و بی دلیل. ایالات متحده باید برتری فنی و عددی خود را نسبت به ذخایر هسته ای ترکیبی چین و روسیه حفظ کند. برای انجام این کار، واشینگتن باید سلاح های هسته ای جدید را برای قابلیت اطمینان و ایمنی در دنیای واقعی برای اولین بار از سال 1992 آزمایش کند، نه فقط با استفاده از مدل های کامپیوتری. اگر چین و روسیه به امتناع از مشارکت در مذاکرات حسن نیت کنترل تسلیحات ادامه دهند، ایالات متحده همچنین باید تولید اورانیوم-235 و پلوتونیوم-239، ایزوتوپ های شکافت پذیر اولیه سلاح های هسته ای را از سر بگیرد.

زرادخانه متعارف ایالات متحده نیز باید تغییر کند. دولت ترامپ توسعه موشک های مافوق صوت را احیا کرد، بودجه ای که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در سال 2011 به شدت کاهش داد، و چین و روسیه را در دستیابی به این تسلیحات مهم جدید که بیش از پنج برابر سرعت صوت حرکت می کنند و می توانند بسیار جلوتر از ایالات متحده باشند، آزاد گذاشت. مانور در جو زمین در دور دوم ترامپ سرمایه گذاری های هنگفت در این فناوری حیاتی را شاهد خواهد بود.

احیای ارتش مستلزم مشارکت پرشور رئیس جمهوری و رهبری کنگره است زیرا پرسنل غیرنظامی و یونیفرم پوش قادر به تعمیر پنتاگون نیستند. (ترامپ اغلب برای نوآوری در مواجهه با اینرسی بوروکراتیکی که توسط مقامات ارشد غیرنظامی وزارت دفاع تقویت می‌شود، فشار می‌آورد.) اما تغییرات اساسی باید واقعیت بودجه‌های محدود را توضیح دهد. به لطف سطوح ناپایدار استقراض، بودجه فدرال باید کاهش یابد، و افزایش بزرگ هزینه های دفاعی بدون توجه به اینکه کدام حزب کاخ سفید و کنگره را کنترل می کند، انجام شود. مخارج هوشمندانه‌تر باید جایگزین هزینه‌های بیشتر در یک استراتژی معاصر صلح از طریق قدرت شود.

تثبیت ارتش مستلزم اصلاحات اساسی در فرآیندهای اکتساب نیروهای مسلح، هم برای خود و هم برای نظامیان متحد است. در دهه‌های اخیر، پروژه‌های مهمی مانند ناوشکن زوموالت، کشتی رزمی لیتورال، جنگنده F-35 و هواپیمای تانکر KC-46  با سال‌ها تأخیر و با بودجه بسیار زیاد وارد شدند. در دهه 1950، در مقابل، لاکهید اولین هواپیمای جاسوسی U-2 را کمتر از یک سال و نیم پس از گرفتن قرارداد تحویل داد و آن را با بودجه تکمیل کرد. چنین دستاوردی امروز غیرقابل تصور است، زیرا نگرش های موجود در اکثر خدمات، ناکارآمدی کنگره که بودجه و برنامه ریزی را دشوار می کند، و فقدان دید از سوی فرماندهان نیروهای مسلح مطرح است.

یکی دیگر از مشکلات اساسی تدارکات نظامی، سیستم غیرمنطقی پنتاگون برای توسعه الزامات سلاح های جدید است. اضافه کردن الزامات آسان و حذف آن سخت است. نتیجه سلاح های بسیار پیچیده است، اما سلاح هایی که گران هستند و سال ها طول می کشد تا به کار گرفته شوند. به عنوان مثال، در اوایل و اواسط دهه 1990، زمانی که نیروی دریایی در حال طراحی کلاس فعلی ناوهای هواپیمابر خود بود، یک الزام برای یک سیستم پرتاب هواپیمای الکترومغناطیسی را اضافه کرد، فناوری که در آن زمان وجود نداشت. تصمیمی که ترامپ در سال 2017 از آن انتقاد کرد، هزینه ها و تاخیرهای قابل توجهی را به همراه داشت. فرماندهی ارشد غیرنظامی در پنتاگون باید این روند را با ایجاد یک قانون جدید اصلاح کند که هر گونه تغییر قابل توجه در طراحی که ممکن است بر هزینه یا زمان برای توسعه سیستم‌های ضروری بیافزاید باید توسط آنها و به تنهایی مجاز باشد.

ایالات متحده باید از سیستم های تدارکاتی در کشورهای متحدی مانند استرالیا الهام بگیرد، جایی که یک بوروکراسی ناب هواپیمای جنگی بدون سرنشین Ghost Bat و وسیله نقلیه زیرآبی بدون سرنشین Ghost Shark را با هزینه کم و بدون تاخیرهای زیاد که از خرید از ایالات متحده بی‌نیاز می شود، توسعه داده است. تامین کنندگان جدیدتر دفاعی زیرک مانند اندرلی Anduril و پلنتری Palantir – شرکت هایی که در بخش فناوری نوآورانه ریشه دارند – همچنین می توانند به پنتاگون کمک کنند تا فرآیندهای تدارکاتی را که برای قرن بیست و یکم مناسب تر است توسعه دهد.

منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

ادامه دارد...

کلید واژه ها: ایالات متحده امریکا دولت بایدن دولت ترامپ قدرت نظامی قدرت نظامی امریکا امریکا دونالد ترامپ انتخاب ترامپ بازگشت ترامپ


( ۵ )

نظر شما :

ابزاهیم قدیمی ۰۲ دی ۱۴۰۳ | ۰۶:۵۱
خجالت نکشید از چینی ها هم قیمت بگیرید۔هم ارزان ترند هم با کیفیت بهتر وهم زمان تحویل سریع تر۔خدمتی است که امریکا میکنید۔
پارسیک ۰۲ دی ۱۴۰۳ | ۱۱:۲۳
چقدر اروپایی ها زیبا و جذاب اند واقعا حیف مه اخلاق رو پس از جنگ جهانی دوم از دست دادند و محافظه کار راستین نیستند. تمدن های بزرگ اروپا مانند آلمان،انگلستان و فرانسه ملل زیباشون دارن نابود میشن
MR ۰۲ دی ۱۴۰۳ | ۲۰:۳۸
گندی که ترومپت در اوکراین خواهد زد، داستان بایدن و افغانستان را خواهد شست. همانطور که بایدن در مناظره اش با ترومپت گفت: اگر خروج مناسب از افغانستان را بلد بودی چرا وقتی قدرت داشتی اینکار را نکردی؟ اما رسانه های جریان اصلی با قیل و قال این بخش را نادیده گرفتند و علیه بایدن پس از مناظره جوسازی کردند تا او را وادار به خروج از انتخابات کنند. حالا ببینیم این عقل کل چه خواهد کرد! نکته مهم اینجاست که هیچ کس علیه بوش پسر که با حمله به عراق عملا شکست در جنگ افغانستان را حتمی کرد سخنی نمی‌گویند. بایدن تنها رئیس جمهور آمریکا بود که شجاعت تحمل بار شکست در افغانستان را داشت و آن را علنا اعلام کرد. ایالات متحده از سال ۲۰۰۳ این جنگ را باخته بود و در سال ۲۰۲۱ آنرا فقط علنی کرد. اما همان طور که کندی گفته بود پیروزی هزاران پدر دارد و شکست یتیم است. بایدن این یتیم را به فرزندی قبول کرد.